måndag 26 november 2012

تلاشهای ناموفق آلترناتیوسازی در یکسال گذشتە

اطلاعیە کمیتە مرکزی کومەلە

مدت یکسالی است کە طیفی از اپوزیسیون ایرانی، بە ویژە پس از شکست اصلاح طلبان اسلامی و سرکوب و افت جنبش سبز، با برگزاری سە کنفرانس در پایتختهای اروپایی، بە زعم خود زمینەهای آلترناتیوسازی در ایران را فراهم می آورند. ما در این مدت شاهد نقد و بحثهای گوناگون در این بارە و از زوایای متفاوت، بودەایم. سازماندهندگان این گردهماییها بر تحولات درونی جمهوری اسلامی حساب باز کردە و دیدگاهشان بر این فرضیە استوار بودە کە گویا گذار مسالمت آمیز از این رژیم بە سوی آلترناتیوی دمکراتیک، با پروسە اصلاحات در این نظام، ممکن و مقدور است. اینان رفراندم و گردن نهادن بە رای مردم در سایە این رژیم را، امری ممکن دانستە و در ماهیت این نظام چنین امکانی را میبینند. این گرایش در دورە اعتراضات مردمی نیز نە همراه جنبش مردمی، بلکە منتقد دلسوز حاکمیت بود، اکنون نیز نە بە عنوان اپوزیسیون رژیم، بلکە جزو خواستاران بقای رژیم، عمل میکند. ما میدانیم کە همە شرکت کنندگان با نظرات بازیگران و گردانندگان تاکنونی همسو نیستند. اما از سوی دیگر بخشی از شرکت کنندگان بە صراحت، بحث از و طرح تبعیضات و مبارزە برای رفع آنها در جامعە ایرانی را بە زیان ارزیابی کردە و حتا توانستەاند نظر خود را در مواردی بە کرسی بنشانند و از طرح مسئلە در دستور کار چنین نشستهایی جلوگیری بە عمل آورند.
شکست اصلاح طلبان حکومتی و جدایی و مخالفتشان با خواستهای جنبش دمکراتیک مردم ایران در دورە اعتراضات سە سال پیش، بخشی از سردمداران داخلی و وابستگان آنها در خارج را بە این تکاپو انداخت تا چارەای اندیشیدە و راهکاری دیگر بیابند. هم و غم اینان دنبالگیری ایدە اصلاح جمهوری اسلامی و سد کردن راه بر "ساختارشکنان"، یعنی جریاناتی کە اصلاح جمهوری اسلامی را سراب دانستە و خواستار سرنگونی و رفتن کلیت این رژیم و نهادها و قوانینش هستند، بود. لذا بزک کردن اصلاح طلبان اسلامی و متقاعد نمودنشان بە قبول برخی اصطلاحات و بە میدان کشیدن کسان و شخصیتهای سکولار و طرح تز رفراندم و گذار مسالمت آمیز، جزو اقدام و مقولاتی بودند تا بر مبنایشان آلترناتیوی باب طبع قدرتهای غربی، شکل بگیرد. این صحنەگردانان در این تصور بودند کە چالش غرب و ایران، شانس رویکرد بە آنها را حتمی مینماید. متاسفانە بخشی از اپوزیسیون کرد و شخصیتها و جریانات غیر کرد ایرانی نیز بدون اینکە الزاما با طرح آنها همجهت باشند، بە این دام افتادند. اما بسیاری دیگر نیز در میان اپوزیسیون ایرانی، هوشیارانە هشدارهای خود را طرح نمودە و مرز روشنی با اهم نظرات غیر دمکراتیک طرح شدە از همان اولین کنفرانس را، تعیین نمودند.
اکنون برای همگان مبرهن است کە هدف گردانندگان اصلی این نشستها نە اتحادی برای دمکراسی در میان ایرانیان، بلکە پیشبرد سیاست حذف، ایجاد دودستگی در میان اپوزیسیون، سرپوش گذاشتن بر تبعیضات اجتماعی موجود در جامعە ایران و مخالفت با طرح آنها، انکار مبارزە و هویت ملیتهای ایران و باد زدن عرق شوونیستی، کسب آبرو و وجهە برای فکر و نظر اصلاح پذیری جمهوری اسلامی در شرایط کنونی و، کاهش دادن توان و برایی زبان اپوزیسیون دمکراسیخواه این رژیم، است. و این همە با این توجیه کە: ضروری است تا راهی برای "گذار مسالمت آمیز" بیابیم و بخشی از حاکمیت را تحت فشار قرار دهیم و وادار کنیم تا برخی تغییرات را بپذیرند. لذا فعلا صلاح نیست برخی مطالبات کە مورد اختلافند در این دورە گذار، طرح گردند. اما در واقع برای مطالبە و دیدگاه غیردمکراتیک اصلاح طلبان اسلامی چراغ سبز پر نوری روشن میشود و همزمان تابلوی ایست و چراغ قرمز در برابر بنیادهای دمکراسی، قرار میدهند.
قطعا این دیدگاه و نظر همە شرکت کنندگان در کنفرانسها نبودە و نیست، اما بە تدریج صداهای دیگر، پژواکشان کم و کمتر شدە است و در واقع دیالوگ نابرابر و با شرایط غیر یکسانی را با روند ضد دمکراسی در این تجمعات، پذیرفتەاند. تلاشی مشهود و مسلط در جریان بودە تا حقوق کارگران، مسئلە زنان و اقشار استثمار شدە جامعە، آزادی مذهب، جدایی دین از دولت و خواست ملیتها، مسکوت گذاشتە شوند و مورد مخالفت قرار گیرند. این مقولات جزو مسائل اختلاف برانگیز بە حساب می آیند و در نهایت با "آسودگی وجدان" نیز، مدعی دمکراسی و اتحاد دمکراتیک میشوند.
ما در ماههای گذشتە هم در نشریات نظرات خود را در این موارد و بویژە رابطە احزاب کرد و اپوزیسیون ایرانی، طرح و قلمی نمودە و هم از کانال ماهوارەای آسوسات در این موارد بە بحث پرداختە و هشدار دادەایم کە: تلاشی آشکار برای بە بیراهە بردن جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران در جریان است. گذشتە از اینها نظرات و دغدغەهای خود را با احزاب سیاسی کردستان نیز در نشستهای رسمی، بیان نمودەایم. همچنین با بسیاری از شخصیتهای دمکرات و آزادیخواە غیر کرد نیز تبادل نظر و رایزنی کردە و هر بار تاکید داشتەایم کە نظرات مسلط در این کنفرانسها و بویژە طرح اصلاح طلبان اسلامی، چیزی جز تلاشی برای بقای بیشتر نظام جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقە در اپوزیسیون، نیست. روشن است کە هیچ اتحادی بە غیر از اینکە گذر از جمهوری اسلامی و تلاش برای برقراری حکومتی دمکراتیک را وظیفە خۆد بداند، نە تنها در راستای منافع مردم ایران نبودە، علیە آنهاست. اکنون کە کنفرانس پراگ نیز آنچنانکە پیشبینی میشد، بدون نتیجە و با ایجاد فاصلە بیشتر میان شرکت کنندگان در آن، پایان یافتە است، ضروری می بینیم بار دیگر توجە همگان را بە نکات زیر جلب نماییم:
١. نباید اجازە داد شکست آلترناتیوسازی کارتنی اصلاح طلبان، اصل دیالوگ سالم در میان جریانات سیاسی و رگەهای فکری اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی را تضعیف نماید. باید هوشیار باشیم کە بازار نفاق افکنان رونق نگیرد و این امر نیز با دوری جستن کامل از گردهماییهای گزینشی و با تاکید بر اصل دیالوگ و اتحاد میان جریانات و اشخاص مترقی و دمکرات خواستار سرنگونی و گذر از نظام جمهوری اسلامی، ممکن است. یکبار و برای همیشە باید روشن گردد کە خواستاران اصلاح در جمهوری اسلامی، با سد محکم سرنگونی طلبان، روبرویند. ضروری است بدانند کە در کنفرانسهای ضروری آتی جایی برای تردید در اصل سرنگونی رژیم وجود ندارد و طراحان دیدگاه "گذار مسالمت آمیز" با انزوای کامل روبرو خواهند شد. هیچ عقل سالمی بە جز خواستاران بقای رژیم اسلامی و مذهبی، نمیتواند تصور نماید کە تغییر نرم و آرام در جمهوری اسلامی ممکن و مقدور و و واقعی است.
٢. در شرایطی کە بیش از سە دهە پیش همین جمهوری اسلامی با نمایندگان جنبش کردستان برای توافق در مورد حقوق ملی مردم کردستان، بە پای میز مذاکرە آمد، در حالیکە در همسایگی ما در عراق اصل ملت بودن کردها، ترکمنها و عربها پذیرفتە شدە است. در حالیکە در انقلاب مشروطیت نیز تنوع ملی در ایران مورد پذیرش بودە است، در شرایطی کە اذهان و افکار عمومی جهانی، گوناگونی ملی در کشور ایران را قبول دارند، چگونە ممکن است کە اکنون پذیرفتە شود تا چانەزنی در مورد وجود ملیتهای ایرانی صورت بگیرد؟ بحث بە هیچوجە در مورد چگونگی احقاق حقوق ملی ملیتهای ایرانی و شکل باهم زیستن در یک واحد کشوری و جغرافیای معین نیست. قطعا دیالوگ در اینبارە و تلاش برای یافتن راه حلی معتبر کە اتحاد مردم ایران را تضمین نماید، ضروری و لازم است. اما بە هیچوجە چانەزنی با منکران هویت ملی مردمان گوناگون ایران، درست و مجاز نیست. ما میتوانیم تنها در مورد شکل و نحوە تامین حقوق ملی مردمان ایران و نحوە باهم بودنشان در یک کشور، دیالوگ داشتە باشیم. اما نباید وقت خود را با دیالوگ بیسود با نافیان وجود و حضور ملتهای متنوع در ایران، بە هدر دهیم. در ایران ما این یکی از معیارهای قبول دمکراسی و پذیرش بیانیە جهانی حقوق بشر و میثاقهای ضمیمە است. عدم قبول اصل تنوع ملی در ایران، یعنی زیرآب دمکراسی را زدن و فراهم کردن زمینەهای دیکتاتوری و سرکوبهای آتی.
٣. با توجە بە اینکە در مواردی در این کنفرانسها نام کومەلە مورد سوء استفادە قرار گرفتە و شبهەهایی در اذهان ایجاد شدە، ضروری است اعلام داریم جریانی کە تحت نام کومەلە در این نشستها و جزو گردانندگان، حضور پیدا کردە، بە هیچوجە کومەلە را نمایندگی نمیکند. لذا اظهارات و توافقات ایشان نە مورد پسند کومەلە است و نە جریان کومەلە تعهدی در مورد سیاستها و توافقاتشان، دارد. همچنین تاکید میکنیم کە در این کنفرانسها تنها بخشی از احزاب سیاسی کردستان و هر یک با ویژگی و منظور خاص خود، حضور داشتەاند، لذا نمایندگی همە جنبش کردستان را دارا نبودە و عدم حضور بخش مهم احزاب کرد، کمبود جدی هرنوع دیالوگی دربارە جنبش کردستان و خواستهای این مردم است.
٤. ما بە روشنی میگوییم خواستار گسترش دیالوگ در میان همە اپوزیسیون ایرانی هستیم. معتقدیم بدون یافتن راهی برای همکاری در زمینەهای مشخص مبارزاتی بر علیه رژیم، آسان نخواهد بود کە جو اعتماد و همبستگی را تقویت کنیم و زمینەهای اتحاد برای دمکراسی را گسترش دهیم. لذا ما بر این باوریم کە ضروری است تا احزاب کردستان با همکاریهای کنکرت با اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی برای تقویت پیوند و همبستگی جنبش کردستان با جنبش عمومی مردم ایران، تلاشی جدی بە عمل آورند. همچنین صراحتا باید اعلام نمود کە ما وارد هیچ ائتلاف و اتحادی برای آلترناتیوسازی نخواهیم شد کە اصل چند ملیتی و ملت بودن کردها را نپذیرند. تنها با پذیرش این اصل است کە میتوان در مورد دمکراسی و حقوق ملی مردم کردستان و چگونگی تحکیم اتحاد و باهم بودن همە مردم ایران، بە بحث و دیالوگ و تبادل نظر پرداخت.

کمیتە مرکزی کومەلە زحمتکشان کردستان
٢٥. ١١. ٢٠١٢ برابر با پنجم آذر ماە ١٣٩١

lördag 24 november 2012

ممنوع الملاقات کردن دو زندانی محکوم به اعدام در زندان ارومیه



در زندان مرکزی ارومیه دو زندانی کرد به دستور مقامات امنیتی این زندان ممنوع الملاقات شده اند.
علی افشاری به همراه برادرش حبیب الله افشاری که از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اعدام محکوم شده اند از هفته گذشته به دستور مقامات امنیتی زندان
ارومیه ممنوع الملاقات شده اند.
تا لحظه تنظیم این گزارش علت اخذ این تصمیم از سوی مراجع قضایی و امنیتی اعلام نشده است.
لازم به یادآوری است که علی افشاری و حبیب افشاری دو برادر مهابادی محکوم به محارب(اعدام) که از طرف دادسرای ارومیه شعبه 32 حکم قطعی اعلام شده که علی افشاری به خاطر تیراندازی از طرف مأ موران رژیم ایران ٧٥ درصد از بدنش دچار عفونت شده است و مسئولین زندان از بردن وی به بیما رستان خودداری می کنند وهر روز که می گذرد عفونت بدن وی بیشتر می شود. از طرفی دیگر دو تن از برادرانش به نامهای جعفر افشاری و ولی افشاری که هر کدام به ٥ سال حبس محکوم شده اند که هر چهار برادر افشاری همگی در زندان ارومیه به سر می برند.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

torsdag 15 november 2012

حکومت ایران پاسخگوی مرگ زندانیان عقیدتی باشد/ اطلاعیه مطبوعاتی


دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با صدور بیانیه ای خواهان پاسخگویی حکومت ایران در خصوص مرگ زندانیان سیاسی و عقیدتی علی خصوص ستار بهشتی شد.
این گروه حقوق بشری هم چنین دولت ایران را به شفاف سازی در رابطه با مرگ ستار بهشتی و نیز برداشتن گامهای واقعی و ضروری منجمله پیگرد قضایی و مجازات مناسب عوامل اصلی چنین وقایعی دعوت نموده و اعلام کرد تحقق چنین امری نشان دهنده اراده آن حکومت در بهبود و ارتقاع وضعیت حقوق بشر در ایران خواهد بود.

متن این بیانیه که در وب سایت این گروه حقوق بشری منتشر شده است به شرح زیر است:
مرگ مشکوک یک زندانی سیاسی دیگر در زندانهای ایران نشانگر بی توجهی حکومت ایران به معاهدات حقوق بشری و وجود مصونیت قضایی عاملان دخیل در خشونت و بدرفتاری با زندانیان عقیدتی است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با دریافت مستندات لازم از مرگ مشکوک آقای ستار بهشتی، ۳۵ ساله، ساکن رباط کریم در ایام بازداشت به عنوان یک بلاگر و دگر اندیش که مطالبی را در انتقاد از حکومت ایران و دفاع از حقوق بشر در وبلاگ و صفحات شبکه های اجتماعی خود منتشر نموده، اطمینان حاصل کرده است.
خانواده آقای بهشتی در گفتگویی که با "مجموعه" در این رابطه داشتند عنوان کردند: "نیروهای وابسته به پلیس فتا (فضای تولید و تبادل اطلاعات) بدون ارائه حکم و توضیح دلایل بازداشت، ایشان را در منزل مسکونی خود در تاریخ نهم آبان ماه دستگیر و پس از ضبط وسایل شخصی همراه خود به نقطه نامعلومی بردند. در روز ۱۶ آبان به صورت شفاهی به همراه تهدید خانواده و بی احترامی، خبر مرگ این زندانی را بدون توضیح دلایل به آنها اطلاع داده و نهایتا نیز در روز بعد ۱۷ آبان ماه در کنار اعمال محدودیت ها و تهدید خانواده و نیز جلوگیری از اطلاع رسانی، پیکر وی را در گورستان رباط کریم به خاک سپردند."
این در حالی است که طبق تحقیقات مجموعه و بنا به ادعای پزشکی قانونی این زندانی در تاریخ ۱۳ آبان ماه یعنی تنها چهار روز پس از بازداشت، جانباخته و پیکر وی از آن تاریخ در سردخانه کهریزک نگهداری شده است و هم چنین در اسناد مربوطه فوت و دفن نامبرده قسمت توضیح دلیل مرگ بدون توضیح مانده است. هم چنین نیروهای امنیتی به جای شفاف سازی و پذیرش مسئولیت اعمال خود در این رابطه، تلاش زیادی را برای ممانعت از اطلاع رسانی واقعه صورت داده اند، این نیروها از روز ۱۷ آبان ماه به تهدید خانواده بهشتی درباره گفتگو با رسانه ها مبادرت کرده و تمامی تلفنهای همراه آنها را نیز ضبط کردند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در این رابطه باور دارد مرگ مشکوک این زندانی سیاسی که به گفته خانواده وی از سلامت کامل جسمی برخوردار بوده است در کنار رفتار ابهام بر انگیز نیروهای امنیتی، بخصوص در بحث شیوه عجولانه به خاکسپاری، جلوگیری از اطلاع رسانی، ممانعت از تحقیق و امتناع از توضیح دلایل مرگ و نیز سابقه مرگهای مشکوک مشابه بخصوص در یک دهه اخیر، این گمانه را که مرگ آقای "ستار بهشتی" نیز ناشی از بدرفتاری، شکنجه و شرایط بد محیط نگهداری است را تقویت میکند.
این مجموعه معتقد است تداوم این قبیل مرگ های مشکوک زندانیان، بخصوص در خصوص آن دسته از زندانیان عقیدتی که‌ مورد غضب حکومت ایران هستند، ناشی از رفتاری است که در سایه مصونیت قضایی عاملان و بی توجهی به ابتدایی ترین اصول حقوق بشر همچون ممنوعیت اعمال شکنجه و نیز حق حیات در نهادهای متولی بستن جامعه مدنی و سرکوب منتقدان و دگراندیشان نهادینه شده است؛ شکل میگیرد و به همین دلیل است که زنجیره مرگهای مشکوک منتقدان حکومت ایران پایان نمی یابد. موضوعی که دولت ایران هیچ گاه علی رغم خواست گروههای مدافع حقوق بشر و نگرانی های جامعه بین الملل، اقداماتی جدی از قبیل تحقیقات مستقلی که موجب معرفی و مجازات آمرین و عاملین آن شود، صورت نداده است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ضمن ابراز نگرانی از ادامه روندی که شهروندان منتقد ایرانی را در معرض بدرفتاری، شکنجه و قتل در اماکنی چون بازداشتگاه و زندان قرار میدهد، جامعه بین الملل و بخصوص شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را به واکنش قاطع نسبت به این موضوع فرامیخواند، این تشکل لازم میداند متذکر شود مسئله مرگ زندانیان عقیدتی بخشی از پیامد تلاش حکومت ایران برای سانسور، بستن جامعه مدنی، سرکوب منتقدان به عنوان یکی از بزرگترین دشمنان آزادی بیان در جهان است؛ همانگونه که مرگ آقای بهشتی آخرین نمونه از زنجیره بی پایان از مرگهای مشکوک زندانیان عقیدتی در ایران است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هم چنین به دولت ایران یادآور می شود مطابق نفس مقاوله نامه هایی چون حداقل قواعد استاندارد برخورد با زندانیان، کنوانسیون حقوق زندانیان، کنوانسیون منع شکنجه، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حقوق شهروندی، مسئولیت همه جانبه حفظ سلامت و جان بازداشت شدگان بر عهده نهادهای حکومتی ذیربط است و لازم است درباره عدم اعمال شکنجه و بدرفتاری، پایه ای ترین حقوق یک زندانی را فارق از اتهام تضمین کند.
این مجموعه هم چنین دولت ایران را برای شفاف سازی در این رابطه و نیز برداشتن گامهای واقعی و ضروری منجمله پیگرد قضایی و مجازات مناسب عوامل اصلی چنین وقایعی که نشان دهنده اراده آن حکومت در بهبود و ارتقاع وضعیت حقوق بشر خواهد بود؛ دعوت میکند.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
۲۰ آبان ماه سال ۱۳۹۱ برابر با ۱۰ نوامبر ۲۰۱۲

onsdag 7 november 2012

بیانیه پایانی کنگره سیزدهم کومه‌له

کنگره سیزدهم کومه‌له زحمتکشان کردستان در روز ۵ آبانماه ۱٣۹۱ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۱۲ میلادی کار خود را با فراخوان اتحاد صفوف کومه‌له و چپ کردستان برای عدالت اجتماعی و حق تعیین سرنوشت آغاز نمود و در روز ۱۱ آبانماه برابر با یکم نوامبر پس از شش روز کار فشرده و مباحث پرشور و پر دیالوگ به پایان رسید.
طبق اساسنامه کومه‌له از ماه‌ها قبل کمیته مرکزی کومه‌له با تعین "کمیسیون تدارک کنگره" به آماده سازی و تدارک سیاسی و تشکیلاتی و فنی کنگره سیزدهم اقدام کرد. سه‌ ماه قبل از برگزاری انتخابات در تشکیلات های کومه‌له برای تعین نمایندگان کنگره کمیته مرکزی از میان اعضا حود سه ‌تن را به عنوان کمیسیون برگزاری انتخابات تعین نمود. این انتخابات در همه ی حوزه‌های تعین شده انجام شد و نمایندگان تشکیلات کومه‌له با انتخابات و رأی آزاد اعضا انتخاب شدند. کمیته مرکزی پس از انتخابات شماری از کادرهای کومه‌له را به عنوان ناظر به کنگره فراخواند. همچنین تعدادی از یاران با سابقه در طیف کومه‌له و شخصیتهای سیاسی سرشناس به عنوان مهمان به کنگره دعوت شدند.
کنگره سیزدهم کومه‌له از سوی هیأت رئیسه موقت کنگره با خوشامدگویی به همه شرکت کنندگان و با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیزم و جنبش آزادیخواهی ملی کردستان آغاز شد.
در آغاز مسئول برگزاری انتخابات کنگره سیزدهم، گزارش خود از انتخابات در تشکیلات های گوناگون تقدیم کنگره نمود و با قرائت نام تک تک نمایندگان از کنگره تقاضای رأی اعتماد نمود. کنگره به اتفاق آرا این گزارش را تصویب و اعتبارنامه همه نمایندگان را تائید نمود. سپس هیأت رئیسه، رسمیت کنگره را اعلام نمود. آیین نامه پیشنهادی برای روال کار کنگره پس از بحث مختصر و با اصلاحیه هایی از سوی نمایندگان به تصویب کنگره رسید. هیأت رئیسه موقت نیز به اتفاق آرا نمایندگان به عنوان هیأت رئیسه کنگره سیزدهم کومه‌له به کار خود ادامه داد.
دستور جلسات کنگره سیزدهم که به تصویب نمایندگان رسید عبارت بودند از: ۱_گزارش کمیته مرکزی به کنگره سیزدهم کومه‌له. ۲_ برنامه سیاسی کومه‌له. ٣_ اساسنامه کومه‌له. ۴_ انتخابات کمیته مرکزی.
گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته مرکزی به کنگره توسط رفیق عمر ایلخانی زاده دبیر کل کومه له ارائه گردید. گزارش سیاسی کمیته مرکزی به کنگره که یک روز کاری را به خود اختصاص داد با مروری کوتاه به اوضاع سیاسی جهان، بحران اقتصادی چند سال اخیر در جهان سرمایه داری، بررسی حوادث و موقعیت خاورمیانه و امکان تشدید جنگ و درگیری منطقه ای، آغاز شد و تحلیل و بررسی اوضاع سیاسی ایران و کردستان و وظائف و اولویت های کومه‌له را مورد بحث قرار داد.
در بحث اوضاع سیاسی جهان و بحران اقتصادی سرمایه‌داری در چند سال اخیره، بر این حقیقت تأکید شد که بحران سال های اخیر که اساسا با حمله به معیشت مزد بگیران از سوی سیاست سرمایهداری رها و لجام گسیخته و ابر قدرت ها و کمپانی و کارتل های عظیم اقتصادی و مالی روبرو بوده، نتوانسته است راه گشا باشد و بشریت با تردید و دودلی فزونتر به راه حل های آنان برای غلبه بر این بحران و نابسامانیهای فزاینده می نگرد. در مباحث کنگره تأکید شد که جنگ سرد دیگری عملا شروع شده است و لحن و گفتمان قدرت ها و قطبهای جهانی سرمایهداری بر پافشاری آنان بر منافع شان دلالت دارد. دوره کنونی دوره‌ای گذاراست که متأسفانه با بحران های اقتصادی، بیکاری های گسترده و مهاجرت های اجباری، جنگ ها و درگیریهای کم و بیش شدید همراه است. در واکنش به این بحران، اگرچه خودبخودی و خودجوش و زودگذر، اما جنبش ها و مقاومت های گاه پراکنده و گاه متحدانه و هماهنگ و وسیع شکل گرفته است. شاهد نزدیکی نیروهای چپ بوده‌ایم، شاهد جنبش های خودجوش بوده ایم که اساسا واکنشی است به عواقب و عوارض بحران سرمایه داری و مسائلی که به تبع آن صدها میلیون نفر را به کام ناامنی اقتصادی کشانده است. جنبش ها, شورش ها و انقلابات خاورمیانه و شمال افریقا که "بهار عربی" نام گرفت، بخش چشمگیری از مباحث این دستور جلسه را به خود اختصاص داد. نتایج "بهار عربی" هرچه باشد خود این انقلابات و شورش ها پردستاورد و تحول ساز بوده اند. "بهار عربی" عصیان توده های زحمتکش و محروم از آزادی و بیزار از یوغ دیکتاتورهای نظامی و سرکوبگر ده‌ها ساله بود که شماری از این رژیمها از سوی ابرقدرت ها حمایت می شدند و عملا توسط آنان گمارده شده بودند. ظهور نیروها، احزاب و دستجاتی که از فردای "پیروزی" چند همسری را آزاد کردند از اهمیت "بهار عربی" نمی کاهد و نشان از واقعیت ده‌ها ساله‌ای دارد که این حکومت های دست نشانده و مورد حمایت ابرقدرتها جز باکشتن آزادی و خشک کردن هر اندیشه آزادیخواهی و برابری طلبانه و انسانی نمی توانستند به حکومت خود ادامه دهند. پس از "بهار عربی" سیمای سیاسی خاورمیانه و حتی توازن سیاسی میان قطب های جهانی دگرگون شده است. خاورمیانه کماکان مرکز تحولات و زورآزمایی نیروهای منطقه‌ای و جهانی است. گزارش سیاسی کمیته مرکزی کومه‌له با حساسیت و دقت اوضاع خاورمیانه را مورد بررسی قرار داد. آنچه در سوریه شاهد آن هستیم مجموعه‌ای از تضادهای منطقه‌ای را در خود متمرکز کرده است که اهمیت آن فراسوی مرزهای خاورمیانه است. ایران و ترکیه به تدریج به دو قدرت مهم تحولات خاورمیانه بدل شده‌اند و قدرت های عظیم نیز نظاره گران فعالی هستند که با تقویت نیروهای دلخواه و متحد خویش در این کشمکش دخیل و سهیمند.
موقعیت کرد و جنبش های آزادیخواهی ملی کردستان در خاورمیانه تغییرات عمده‌ای به خود دیده است. حکومت منطقه‌ای کردستان عراق پایه‌هایش را محکم تر کرده است، در کردستان ترکیه جنبش مردمی و خواست حق تعین سرنوشت رساتر به گوش می رسد و در پارلمان کشوری که میلیون ها کرد "ترک های کوهی" نام گرفته بودند صدای دادخواهی، حق طلبی و حقوق ملی آنها در انظار جهانیان بلند شده است. احزاب کردستانی کنگره‌شان را در قلب پایتخت ترکیه، برگذار می کنند و با اجماعی از نمایندگان احزاب کردستانی در همه‌ی بخش های آن جنبش دادخواهی « کرد و کوردستان را در دل خاورمیانه "جدید" اجتناب ناپذیر ساخته است. در کردستان سوریه، عملا مردم و احزاب آن حاکم گردیده‌اند. در کردستان تحت سلطه رژیم جمهوری اسلامی نیز، علی رغم ملیتاریسم و تداوم اعدام های سیاسی و زیر حکم اعدام نگهداشتن فعالین ومبارزین کردستان جمهوری اسلامی بیگانه با مردم و هراسان از تداوم حاکمیتش است. جنبش های آزادیخواهی کردستان در خاورمیانه در ده‌ها سال گذشته، از پتانسیل های عظیم آزادیخواهی، دمکراتیک، سکولار و مترقیانه برخوردار بوده‌اند و تکیه‌گاه مهمی برای شناخت خاورمیانه‌ای خواهد بود که نیروهای دمکراتیک و چپ می توانند محور آن باشند.
در گزارش سیاسی کمیته مرکزی، اوضاع سیاسی ایران و موقعیت جمهوری اسلامی با تأکید بر این واقعیت مورد بحث قرار گرفت که رژیم اسلامی در داخل و در بالاترین هرم قدرت خود با بحران قدرت, بحران مشروعیت و بحران حکومتی عمیق دست به گریبان بوده و در موقیت بین المللی عرصه را بر خود تنگ تر دیده است. رژیم اسلامی واپسین تلاش اش را در خارج از مرزهای خود برای تقویت دستجات و حکومت های اسلامی و دیکتاتوری به کار انداخته است. تقلاهای رژیم اسلامی برای نجات بشار اسد و نجات سوریه که بخش عظیمی از انرژی مادی و معنوی خود و هم پیمانان منطقه‌ای اش را به خود مشغول کرده است نشان از تنگناهای منطقه‌ای و جهانی این رژیم دارد.
رژیم اسلامی بیش از هر زمان دیگر افسانه و توهم تغییر در خود را نابود کرده است و آخرین کارت "اصلاح طلبان حکومتی" به نام "جنبش سبز" نتوانست نیرویی را برای استحاله این رژیم فراهم آورد. جنبشی که پس از انتخابات دوره دوم احمدی نژاد، با حضور میلیونی بر پا شد، ماه‌ها طول کشید و مقاومت عظیمی را علیه یکی از سازمان یافته‌ترین نیروهای سرکوب سامان داد، جمهوری اسلامی را به راستی فقط چند گام به فروپاشی نزدیک ساخت. رهبران "سبز" در هراس از رادیکال شدن جنبش و توهم به استحاله رژیم و با پیشینه‌ای که در درون این رژیم و در دوران " طلایی" خمینی داشتند نمی توانستند هیچ مشروعیت مردمی برای خود دست و پا کنند. کنگره کومه له با تأکید بر سیاست های چند ساله گذشته خود در برخورد با "جنبش سبز" بر ناممکن بودن هر نوع اصلاح در جمهوری اسلامی و شکست پروسه و نظر اصلاح طلبی مجددا تأکید نمود و عملکرد این گرایش را در اپوزیسیون به زیان جنبش مردمی و دمکراسی خواهی ارزیابی کرد. گزارش همچنین تلاش های آلترناتیوسازی و برگزاری کنفرانس های یکی دوسال گذشته از سوی بخشی از اپوزیسیون متمایل به اصلاح طلبان را شکست خورده دانسته و این سناریوسازی ها را در خلاف مسیر آزادیخواهی و مصالح مردم و اراده آنان قلمداد کرده و بر اصالت و استقلال و حضور مردم در جنبش تأکید داشت.
مبحث اوضاع سیاسی ایران به حضور موثرتر جنبش های اجتماعی کارگران، زنان، خلق های ایران اشاره داشت. رهبران جنبش کارگری و فعالین زنان به زندان ها افکنده شده‌اند و نامشان بر رسانه‌های جهانی و مراکز دفاع از حقوق بشر نقش بسته است. جنبش های اجتماعی در ایران در دل اوضاع کنونی و شرایط متحول فعلی می روند که در خیزش های آتی نقش آفرینی کنند.
کنگره کومه‌له تأکید کرد که کومه‌له برای تقویت جنبش دمکراسی خواهی و جنبش سرنگونی خواهی لازم به تحرک وسیع تری در میان نیروها و احزاب سیاسی چپ و دمکرات است و در این راستا باید فعالیت ها، تماس ها و تلاشهایش را محوری تر و سازمان یافته تر سازد.
در اوضاع سیاسی کردستان، باتوجه به مقاومت چند ده‌ساله مردم کردستان کنگره کومه‌له با ستایش و قدردانی آغاز به کار کرد. جمهوری اسلامی سخت ترین شرایط را بر مردم کردستان تحمیل کرده است. جنگ اقتصادی، جنگ خاموش سال های اخیر و کنونی این رژیم با مردم کردستان معلوم است. اعدام فعالین سیاسی در کردستان و علیه مبارزین کرد بیشتر و پابرجاست. با این وجود, مقاومت های عظیم و درخور تحسین احسان فتاحیان و فرزاد کمانگر و دیگر مبارزین خلق کرد، جنبش مردمی و توده‌ای کردستان را به جنب و جوش انداخت. اعتصاب عمومی ۲٣ اردیبهشت ما سال ۱٣٨۹، چندین سال رکود سیاسی را جبران کرد و نشان داد که رژیم اسلامی و در آینده نیز هیچ رژیم اشغالگر و دیکتاتوری در کردستان جایگاهی ندارد.
جنبش های اجتماعی کارگران، زنان، دانشجویان و جنبش سیاسی و مدنی خود را بالا کشیده اند. ارزش های دمکراتیک، مترقیانه و مدرن با وجود این جنبش ها در دل جنبش آزادیخواهی ملی کردستان پر واضح تر شده‌اند.
کومه‌له و کنگره‌اش بار دیگر بر حق تعین سرنوشت تأکید نمود. بر راه حل فدرالی و همزیستی مسالمت آمیز و متحدانه خلق های تحت ستم در ایران اشاره کرد و در این راستا رفراندوم و همه پرسی از مردم برای شیوه حق تعین سرنوشت خود تأکید داشت. کنگره‌ هم چنین همکاری فشرده احزاب کردستان و تلاش های موثر در این راستا را به عهده رهبری گذاشت و تلاش های چند ساله اخیر رهبری کومه‌له را دلسوزانه و مسئولانه دانست. کنگره کومه‌له بار دیگر برای اتحاد صفوف کومه‌له و همکاری نزدیک همه جریانات کومه‌له مورد تاکید قرارداد و برپروسه نزدیک شدن و دیالوگ فشره و صمیمانه انگشت گذاشت. کنگره همچنین در اصلی ترین شعار خود بر نزدیکی و همکاری نیروهای چپ و سوسیالیست در کردستان پای فشرد. مبارزین و کادرهای جنبش چپ در کردستان می توانند باهم همکاری کنند. کنگره کار در این راستا را وظیفه رهبری آینده کومه‌له دانست.
در بحث اوضاع سیاسی کردستان، جنبش زنان کرد، جنبش روشنگری در کردستان و ضرورت کار ویژه وهمکاری بی دریغ را با این جنبش ها مورد تأکید قرارداد.
در بخش گزارش تشکیلاتی کمیته مرکزی به کنگره، سخنران و نماینده کمیته مرکزی به کمبودها و ضعف های اساسی در کار چند ساله گذشته رهبری اشارات صریح و صمیمانه‌ای نمود. بر رویدادها و حوادثی که در این چند سال بر کار ما تأثیر گذاشت. بر حاکم شدن روحیه نظامی گری که اعزام واحدهای پیشمرگ را بدنبال داشت و در مواردی هم غیر قابل کنترل شد که صدمات و لطمات جانی سختی متحمل شدیم. کنگره بدرستی براین نکته انگشت گذاشت. سخنرانان کنگره در این بخش از گزارش کمیته مرکزی با صراحت و شفافیت تمام کارکرد رهبری کومه‌له را مورد ارزیابی قرار دادند. فضای کنگره در این مبحث، سیمایی از یک حزب زنده و پویا و کادرهایش را نشان می دهد که در فرصت کافی و مناسب، کمبودها و نارسایها را به باد انتقاد می گیرند، نقاط قوت و زحمات رهبری را تقدیر می کنند و مسئولانه برای دوره آتی پیشنهاد ارائه می دهند.
در گزارش تشکیلاتی, کمیته مرکزی به بررسی اساسی ترین رویدادها و نحوه ی کارکرد ارگانهای اصلی تشکیلات پرداخته بود. کمبود و نارسایی ها را با صراحت مورد نقد قرار داده و در عین حال نقاط قوت کار ارگانهای مرکزی را بیان نمود. همچنین سیاسیت ما در دوره آتی برای ارگانهای اصلی را مورد بحث قرار داده و خطوط اصلی جهت گیری های ما را تعین نمود.
نمایندگان در این بحث نیز به طرح انتقادات خود پرداخته و در راستای گزارش ،انتظارات خود را به روشنی بیان نمودند. جهت گیری اصلی در این مبحث تأکید بر حزبیت و تسهیل ارتباط بالا و پائین در حزب وهمچنین به تقویت روند آموزش در حزب بها داده شد. کمیته مرکزی منتخب کنگره ۱٣ موظف گردید تا برای تأمین دمکراسی در درون تشکیلات و تقویت انضباط حزبی و کار جمعی، گام جدی تر بردارد و بر اجرای اساسنامه تأکید شد.
مبحث دیگر کنگره، برنامه سیاسی کومه‌له بود. که رفیق جلیل آزادیخواه به عنوان معرف این بحث سخن گفت. از ماه‌ها قبل کمیسیون تدارک کنگره، کمیسیون ویژه‌ای برای تغییرات و اصلاحاتی احتمالی در برنامه سیاسی کومه‌له تعیین نمود.
پس از مباحث لازم پیش نویس اصلاحات تقدیم کمیته مرکزی گشته و با مرور آن در جلسات کمیته مرکزی پیش نویس نهایی تقدیم نمایندگان کنگره شد. در کنگره با اختصاص زمان، ملاحظات و نظرات حاضرین مبحث برنامه غنی تر گردید. نهایتا کنگره به اتفاق آرا کلیات برنامه سیاسی کومه‌له را تصویب کرد و انتشار نهایی آن را به عهده کمیته مرکزی منتخب کنگره سیزدهم سپرد.
مبحث دیگر، اساسنامه کومه‌له بود که رفیق رضا کعبی معرف آن شد. در زمینه اساسنامه نیز مباحث جدی از ماه ها قبل در میان کمیسیون تدارک و کمیته مرکزی و اعضا در سمینارهای گوناگون جریان یافت. نهایتا قبل از کنگره پیش نویس اصلاح شده اساسنامه کومه له تقدیم نمایندگان گردید. در کنگره نیز این مباحث به طرز فعالی تداوم یافت. مباحث کنگره عمدتا حول و حوش ساختار رهبری کومه‌له و کارکرد سازمانی آن متمرکز شد. در این باره دیدگاه های گوناگون در فرصت های لازم و کافی مواضع و استدلال های خود را تشریح کردند. نهایتا کنگره با اکثریت آرا نمایندگان، کلیات اصلاحیه را به تصویب رساند و انتشار متن نهایی را به کمیته مرکزی آینده واگزار کرد.
آخرین دستور جلسه کنگره انتخاب کمیته مرکزی بود. قبل از رأی گیری و پروسه کاندیداتوری مباحث جدی و فعالی درباره کمیته مرکزی کومه‌له، نقش و جایگاه، وظائف و کارکردش مطرح گردید. معرف اولیه این بحث رفیق عمر ایلخانی زاده بود و با اظهار نظرهای فعالانه حاضرین در کنگره وسعت یافت.
نهایتا کنگره پس از کاندیدا شدن شمار وسیعی از کادرهای کومه‌له برای کمیته مرکزی، با رأی اکثریت خود ۱۹ رفیق را به عنوان اعضای اصلی کمیته مرکزی و ۶ رفیق دیگر را به عنوان اعضای علل البدل کمیته مرکزی انتخاب نمود.
کنگره‌ در آغاز روز سوم کار خود در روز هفتم آبانماه در بیست و پنجمین سالروز جانباختن رفیق دکتر جعفر شفیعی با اعلام یک دقیقه سکوت، نام و یاد و خاطره این سیمای محبوب، از رهبران شناخته‌شده‌ کومه‌له و از سخنوران و رهبران جنبش چپ و سوسیالیستی و جنبش آزادیخواهی مردم کردستان را گرامی داشت.
غروب روز ۱۱ آبانماه برابر با اول نوامبر در مراسم اختتامییه‌ حزبی با شرکت کادرها و اعضا و پیشمرگان کومه‌له و با سخنرانی رفیق عمر ایلخانی زاده‌ دبیر کل کومه‌له کنگره‌ رسما به پایان رسید. در این مراسم از همه‌ی واحدهای حفاظتی، خدماتی و تدارکاتی و همه‌ی رفقایی که در طول کار کنگره‌ با کار مداوم زحمات فراوانی کشیدند، قدردانی نمود و به همه‌ی آنان تقدیرنامه‌ اهدا شد. 

lördag 3 november 2012

لیست نامزد های مرگ در ایران منتشر شد


اسامی ۲۷ زندانی سیاسی که در معرض اجرای اعدام قرار دارند
۱- رشید آخکندی : در ارديبهشت ماه سال ۱۳۷۸ در اصفهان دستگیر شد و از سوی دادگاه انقلاب سنندج پس از یک سال بازداشت محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.
۲- بهروز آلخانی : در ۱۶ آبانماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب ارومیه محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد. وی اکنون در زندان مرکزی ارومیه بسر می برد.
۳- رضا اسماعیلی فرزند توفیق : از سوی دادگاه انقلاب خوی به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. رضا اسماعیلی که از اهالی یکی از روستاهای شهرستان سلماس میباشد به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام بازداشت شده و پس از ۵ ماه بازداشت از سوی اداره اطلاعات به اعدام محکوم شد.
۴- حبیب افشاری : در روز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.
۵- علی افشاری : در روز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.
۶- سید سامی حسینی : در ۱۵ خرداد ۱۳۸۷ از سوی نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شد . سید سامی حسینی از سوی دادگاه انقلاب ارومیه محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.
۷- یاور رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۸- اصغر رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۹- بهنام رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۰- مختار رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۱- بهمن رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۲- مردان ملكی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۳- انور رستمی : در دی ماه ۸۷ درشهر کرمانشاه بازداشت شد. وی به اتهام عضویت در یکی از احزاب اپوزسیون سیاسی کرد و اختلال در نظم وامنیت ملی وشرکت درتظاهرات خیابانی در اعتراض به قتل شوان قادری به اعدام محکوم شد.
۱۴- مصطفی سلیمی(ایلویی) : در سال ۱۳۸۲ بازداشت شد. وی به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق محاربه به اعدام محکوم شد.
۱۵- حسن طالعی : در سال ۱۳۷۸ به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد .
۱۶- محمد عبدالهی : برادر زندانی سیاسی که قبلا حکم اعدام داشت ، سال گذشته توسط نیروهای امنیتی شهر بوکان بازداشت و در دادگاه انتقلاب شهر ارومیه به اتهام اقدام علیه ملی و محاربه و همکاری با یکی از احزاب کرد مخالف رژیم به اعدام محکوم شد.
۱۷- حسین فروهیده(خطیبی) : به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی و بدون وجود اسناد و ادله کافی تنها به استناد به علم قاضی محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.
۱۸- حبیب الله گلپری پور : در تاریخ ۲ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام به استناد ماده ۱۸۶ و ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اعدام محکوم شد .
۱۹- حبیب الله لطیفی : نخستین بار در تابستان سال ۱۳۸۷ اعلام شده بود که با اعتراض وکلای او برای دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود اما در زمستان همان سال، دادگاه تجدید نظر نیز حکم اعدام را تایید کرده بود.
۲۰- عزیز محمد‌زاده : به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محاربه در دادگاه شهر سقز به اعدام محکوم شد .
۲۱- سید جمال محمدی اهل شهرستان سلماس : در سال ۸۷ بازداشت و به اتهام محاربه از طریق همکاری با احزاب معاند نظام ، به اعدام محکوم شد.
۲۲- لقمان مرادی : به اتهام عضویت در یکی از احزاب سیاسی کُرد و همچنین به قتل رسانیدن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان،در مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد .
۲۳- زانیار مردای : به اتهام عضویت در یکی از احزاب سیاسی کُرد و همچنین به قتل رسانیدن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان،در مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد .
۲۴- شیرکو معارفی : به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.
۲۵- غلام رضا خسروی : توسط قاضی پیرعباسی – رییس شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران – به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد .
۲۶- سعید ملک پور : توسط قاضی مقیسه‌ای – رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران – به اعدام محکوم شد .
۲۷- وحید اصغری : توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی – رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران – به اتهام مدیریت سایت‌های ضد انقلابی ، به اعدام محکوم شد .
کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی