söndag 23 december 2012

دیدبان حقوق بشر: جامعه‌ مدنی ایران زیر ضربه است


 سازمان بین المللی و غیر دولتی "دیدبان حقوق بشر"، طی گزارشی که روز جمعه، ۲۴ آذر منتشر شد، اعلام کرد که فعالان جامعه مدنی ایران در سه سال گذشته هدف "عملیاتی سرکوب‌گرانه" قرار داشته و بسیاری از آن‌ها کشته یا دستگیر شده یا ناگزیر به خارج گریخته‌اند.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، این گروه غیر دولتی مدافع حقوق بشر خاطرنشان کرده است که حکومت جمهوری اسلامی از زمان اعتراضات گسترده‌ای در پی اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات سال ۱۳۸۸ نیروهای مخالف سیاسی، فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و وکلا را تحت فشار شدید قرار داده است.
جو استورک، معاون بخش خاورمیانه دیدبان حقوق بشر، نیز در بیانیه‌ای که به همراه این گزارش منتشر شده اظهار داشت: "سرکوب‌ها از سال ۲۰۰۹ [۱۳۸۸] به این سو به شدت بر جامعه مدنی ایران تاثیر گذاشته است."
او افزود: "تصاویر پلیس که بی‌رحمانه معترضان را ضرب و شتم می‌کند شاید رفته‌رفته از صفحه تلویزیون‌ها و کامپیو‌تر‌ها ناپدید شود، اما بسیاری از فعالان ایرانی همچنان این تصمیم دردناک را می‌گیرند که خانه‌ها و خانواده‌های خود را ترک کنند."
در گزارش این سازمان حقوق بشری با عنوان "چرا رفتند: داستان فعالان ایرانی در تبعید" با بیش از ۵۰ ایرانی که در جست‌وجوی پناهندگی به ترکیه و عراق گریخته‌اند مصاحبه شده است.
آن‌ها در این مصاحبه‌ها که در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ انجام شده از تجربیات خود در ایران و کشورهای میزبان خود سخن می‌گویند.
در گزارش دیدبان حقوق بشر همچنین آمده است که بسیاری از فعالان مدنی که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران آن‌ها را به حمایت از "انقلاب مخملی" متهم می‌کنند، احتمالا ارتباط اندکی با اعتراضات پس از انتخابات داشته یا اصلا هیچ ارتباطی با آن نداشته‌اند.
این گزارش تاکید می‌کند که این فعالان مورد "کشتار و شکنجه غیرعادلانه، و بازداشت و حبس دل‌بخواهی قرار گرفته‌اند و حقوق آن‌ها مبنی بر آزادی بیان و اجتماعات به‌ طور گسترده نقض شده است."
دیدبان حقوق بشر در ادامه گزارش خود آماری را که کمیسر عالی سازمان ملل متحد در زمینه پناهنده‌ها منتشر کرده ذکر می‌کند که نشان می‌دهد ۱۸۱۲۸ ایرانی در سال ۲۰۱۱ درخواست پناهندگی کرده‌اند.
این در حالی است که تعداد متقاضیان ایرانی پناهندگی در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به ترتیب ۱۱۵۳۷ و ۱۵۱۸۵ تن بوده است. بیشتر آن‌ها نیز در کشور ترکیه درخواست پناهندگی خود را ارائه داده‌اند.
در هفته‌های اخیر چندین رخداد باعث شده است که توجهات بار دیگر به مسئله حقوق بشر در ایران معطوف شود که از جمله آن‌ها یکی مرگ ستار بهشتی، وبلاگ‌نویس مخالف حکومت ایران، در زندان و اعتصاب غذای نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، است.
ستار بهشتی روز ۹ آبان‌ماه توسط پلیس سایبری ایران بازداشت شد و تنها پنج روز بعد در زندان درگذشت. مقامات ایران ضرب و شتم او در زندان را تایید کرده‌اند.
خانم ستوده نیز که در اعتراض به اعمال فشار بر اعضای خانواده خود دست به اعتصاب غذا در زندان زده بود، پس از آنکه مقامات ایران با خواسته او مبنی بر رفع ممنوعیت سفر خارجی فرزندش موافقت کردند، به اعتصاب غذای ۴۹ روزه خود پایان داد.

بند زندانیان سیاسی در زندان ارومیه منحل شد


مسئولین زندان مرکزی ارومیه به دستور وزارت اطلاعات، بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه که محل نگهداری زندانیان سیاسی و عقیدتی در این زندان بود را منحل کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مسئولین زندان ارومیه به دستور وزارت اطلاعات با انتقال برخی از زندانیان خطرناک با جرائمی چون قتل و مواد مخدر به بند ۱۲ شرایط را بیش از پیش برای زنداینان سیاسی غیر قابل تحمل کردند.
برخی از این زندانیان در همکاری با حراست زندان اقدام به تحریک زندانیان سیاسی کرده و سعی در کنترل ارتباطات آن‌ها با خارج از زندان دارند.
انحلال بند زندانیان سیاسی پس از آن صورت گرفت که پنج تن از زندانیان سیاسی این بند به اتهام ارتباط با رسانه‌ها و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل (احمد شهید) به اداره اطلاعات ارومیه منتقل و پرونده جدیدی در رابطه با آن تشکیل شد.
این همه در حالی است که اصل تفکیک جرایم در آیین نامه سازمان زندانها به صراحت ذکر شده است.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
  • ماده ۸ کنوانسیون حقوق زندانیان: دسته های مختلف از زندانیان باید در زندانهای جداگانه و یا بخش های متفاوت از زندان نگهداری شوند.

tisdag 11 december 2012

مدافعان ایرانی اعلامیه جهانی حقوق بشر همچنان در بند هستند


دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر مصادف با روزجهانی حقوق بشر و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر با صدور بیانیه ای نگرانی خود را از افزایش روزمره فشار بر مدافعان حقوق بشر در ایران ابراز داشت.
مجموعه فعالان حقوق بشر در این بیانیه میگوید حکومت ایران نه تنها امنیتی برای فعالان حقوق بشری و کار ارزشمند آنان که می‌کوشند به نحوه غیر خشونت آمیز یک یا همه حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر را محقق کنند؛ متصور نیست بلکه خود دولت نخستین دشمن و تهدید کننده این افراد تلقی می‌شود.
در ادامه بیانیه این گروه آمده است حکومت ایران برای جلوگیری از جمع آوری و انتشار اطلاعات سرکوب اعتراضات پس از انتخابات از سوی مدافعان حقوق بشر اقدام به تعقیب، بازداشت و محاکمه فعالان حقوق بشر نموده است و با غیرقانونی خواندن، کانون مدافعان حقوق بشر، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کمیته گزارشگران حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا، کمیته مبارزه با سانسور زمینه را برای برخورد با افرادی که اقدام به ارتباط با این گروه‌ها می‌کردند را نیز فراهم نموده است.
بر اساس آمار اعلام شده پس از وقایع سال ۸۸ بیش از ۱۲۰ تن از فعالان مستقل(فردی) و گروهی از سوی دستگاه امنیتی و قضایی  بازداشت شدند و هم اکنون محمد علی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف‌زاده، عبدالرضا تاجیک، نسرین ستوده، رضا شهابی، رسول بداقی، ابوالفضل عابدینی نصر، محمد حسن یوسفی پورسیفی، محمد صدیق کبودوند، مهدی خدایی، نصور نقی‌پور، محبوبه کرمی، حسین رونقی ملکی، شیوا نظرآهاری، نوید خانجانی، ایقان شهیدی و بهاره هدایت از جمله فعالین حقوق بشری هستند که در حال حاضر در زندان بسر می‌برند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در پایان این بیانیه آورده است: "تا زمانی که مدافعان حقوق بشر در ایران از سوی آن حکومت در معرض تهدید و بدرفتاری قرار بگیرند باور اعتنا و اعتقاد آن حکومت به مقاوله نامه‌های بین المللی و معاهدات حقوق بشری ممکن نخواهد بود."
این مجموعه هم چنین از جامعه بین الملل و در راس آن شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و بخصوص گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران خواست تا ضمن الوییت دادن به مشکلات مدافعان حقوق بشر در ایران بخصوص آزار و تعقیب آنان از سوی حکومت ایران از تمامی راهکار‌ها و اختیارات لازم برای ترغیب دولت به پایان دادن به این روند با عنایت ویژه به آزادی مدافعان حقوق بشر بهره گیرد.
متن کامل این بیانیه به نقل از پایگاه رسمی این گروه بشرح زیر است:
روز جهانی حقوق بشر/ مدافعان ایرانی آن همچنان در بند
شصت و چهار سال پیش در سال ۱۹۴۸، زمانی که طرف‌های درگیر در جنگ جهانی در اواسط قرن بیستم از ویرانی های جنگ به ستوه آمده بودند تنها راه خلاصی از این وضعیت را در تصویب میثاقی در بین ملت‌ها که تضمین کننده حقوق و آزادی‌های برابر برای همه انسان‌ها باشد؛ دیدند. با تصویب این اعلامیه سازمان‌ها و نهادهای غیردولتی برای آموزش و بسط نخستین سند زنده و میراث بشریت شکل گرفتند از این رو برای حصول اطمینان از رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر فعالیت مدافعان حقوق بشر اهمیت برجسته پیدا کرده است، این مدافعان اغلب به عنوان تنها نیروی موجود میان مردم و قدرت مطلقه مهار نشده حکومت قرار می‌گیرد، حضور این افراد برای توسعه فرایند‌ها و نهادهای دمکراتیک و در ‌‌نهایت ارتقای حقوق بشر حیاتی است.
تعریف حقوق و امنیت این فعالان توسط سازمان ملل متحد طی اعلامیه "حقوق و مسئولیت افراد، گرو‌هها و نهادهای اجتماعی، ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین مورد وثوق جامعه جهانی" مورد تائید و تاکید قرار گرفته است، طبق ماده ۲-۱۲ این سند، حکومت ها بايد کليه تدبيرهای لازم را به کار گيرد تا حمايت مراجع ذيصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهديد، اقدامات تلافی جويانه، تبعيض منفی عملی و يا قانونی، فشار يا هرگونه اقدام خودسرانه ديگر در پی استفاده مشروع و قانونی اين افراد از حقوق مذکور در اعلاميه حاضر، تضمين کنند.
با این حال در کشور ایران نه تنها امنیتی برای این افراد و کار ارزشمند آنان که می‌کوشند به نحوه غیر خشونت آمیز یک یا همه حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر را محقق کنند؛ متصور نیست بلکه خود دولت نخستین دشمن و تهدید کننده این افراد تلقی می‌شود.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، که خود از قربایان سیاست برخورد دولت ایران با مدافعان حقوق بشر بخصوص در طی سالهای اخیر بوده است ضمن گرامی داشت سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر نگرانی خود را از افزایش روزمره فشار بر مدافعان حقوق بشر اعلام می‌دارد و توجه سازمان‌ها و نهادهای بین المللی را به حجم بالای دشورای‌های که در سالهای اخیر متوجه مدافعان ایرانی حقوق بشر شده است را جلب میکند.
پس از سرکوب‌های بی‌امان اعتراضات مسالمت آمیزی که در اعتراض به نتایج انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در ایران شکل گرفت حکومت ایران برای جلوگیری از جمع آوری و انتشار اطلاعات این سرکوب‌ها از سوی مدافعان حقوق بشر اقدام به تعقیب، بازداشت و محاکمه فعالان حقوق بشر نموده و با غیرقانونی خوندان تشکیلات آن‌ها زمینه را برای برخورد با افرادی که اقدام به ارتباط با این گروه‌ها می‌کردند را نیز فراهم نمود. کانون مدافعان حقوق بشر، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کمیته گزارشگران حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا، کمیته مبارزه با سانسور از جمله گروه‌هایی بودند که مورد غضب حاکمیت قرار گرفته و به بد‌ترین شکل سرکوب شدند.
بر طبق آماری که پس از وقایع سال ۸۸ تاکنون جمع آوری شده است که مطمئنا دربرگیرنده کلیه موراد برخورد با فعالان مستقل(فردی) و گروهی حقوق بشر نیست بیش از ۱۲۰ تن از ایشان بازداشت شدند و هم اکنون محمد علی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف‌زاده، عبدالرضا تاجیک، نسرین ستوده، رضا شهابی، رسول بداقی، ابوالفضل عابدینی نصر، محمد حسن یوسفی پورسیفی، محمد صدیق کبودوند، مهدی خدایی، نصور نقی‌پور، محبوبه کرمی، حسین رونقی ملکی، شیوا نظرآهاری، نوید خانجانی، ایقان شهیدی و بهاره هدایت از جمله فعالین حقوق بشری هستند که در حال حاضر در زندان بسر می‌برند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در این رابطه دولت ایران را به برداشتن گام‌های ضروری در جهت بهبود وضعیت نا امن مدافعان حقوق بشر در ایران فرامی خواند، به باور این تشکل آزاد کردن بی‌قید و شرط تمامی مدافعان حقوق بشر و پایان دادن به تعقیب و آزار مدافعان حقوق بشر از نخستین و ضروری‌ترین بخش‌های این رویه خواهد بود. این تشکل به دولت ایران یادآور می‌شود تا زمانی که مدافعان حقوق بشر در ایران از سوی آن حکومت در معرض تهدید و بدرفتاری قرار بگیرند باور اعتنا و اعتقاد آن حکومت به مقاوله نامه‌های بین المللی و معاهدات حقوق بشری ممکن نخواهد بود، این مجموعه هم چنین از جامعه بین الملل و در راس آن شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و بخصوص گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران نیز می‌خواهد تا ضمن الوییت دادن به مشکلات مدافعان حقوق بشر در ایران بخصوص آزار و تعقیب آنان از سوی حکومت ایران از تمامی راهکار‌ها و اختیارات لازم برای ترغیب دولت به پایان دادن به این روند با عنایت ویژه به آزادی مدافعان حقوق بشر بهره گیرد.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
دوشنبه ۲۰ آذر ۹۱ برابر با ۱۰ دسامبر ۲۰۱۲

söndag 2 december 2012

کانون نويسندگان ايران خواستار آزادی بی قيد و شرط انديشه و بيان شد


 کانون نويسندگان ايران در بيانيه ای به مناسبت روز ۱۳ آذر، ‌روز مبارزه با سانسور، خواستار آزادی بی قيد و شرط انديشه و بيان شد.
اين بيانيه با اشاره به آنچه دستگاه فراگير سانسور ناميد،‌ نوشت که اين دستگاه درصدد است تا اندک اقبال باقی مانده مردم به آثار هنری و ادبی را از آنها بگيرد و در عين حال بر فضای بی اعتمادی فعالان توليدات هنر و ادبيات دامن می زند.
کانون نويسندگان ايران همچنين به بازداشت فريبرز رييس دانا و منيژه نجم عراقی، ‌دو عضو اين کانون،‌ اشاره کرده که به گفته اين بيانيه به جرم عضويت در اين تشکل ماه‌هاست در زندان بسر می‌برند.
کانون نويسندگان ايران همچنين به مرگ ستار بهشتی در زندان ‌اشاره کرده و نوشته اين کارگر وبلاگ نويس ِ معترض از متن توده مردم آمده بود و جانش را در دفاع از آزادی بيان از دست داد.

måndag 26 november 2012

تلاشهای ناموفق آلترناتیوسازی در یکسال گذشتە

اطلاعیە کمیتە مرکزی کومەلە

مدت یکسالی است کە طیفی از اپوزیسیون ایرانی، بە ویژە پس از شکست اصلاح طلبان اسلامی و سرکوب و افت جنبش سبز، با برگزاری سە کنفرانس در پایتختهای اروپایی، بە زعم خود زمینەهای آلترناتیوسازی در ایران را فراهم می آورند. ما در این مدت شاهد نقد و بحثهای گوناگون در این بارە و از زوایای متفاوت، بودەایم. سازماندهندگان این گردهماییها بر تحولات درونی جمهوری اسلامی حساب باز کردە و دیدگاهشان بر این فرضیە استوار بودە کە گویا گذار مسالمت آمیز از این رژیم بە سوی آلترناتیوی دمکراتیک، با پروسە اصلاحات در این نظام، ممکن و مقدور است. اینان رفراندم و گردن نهادن بە رای مردم در سایە این رژیم را، امری ممکن دانستە و در ماهیت این نظام چنین امکانی را میبینند. این گرایش در دورە اعتراضات مردمی نیز نە همراه جنبش مردمی، بلکە منتقد دلسوز حاکمیت بود، اکنون نیز نە بە عنوان اپوزیسیون رژیم، بلکە جزو خواستاران بقای رژیم، عمل میکند. ما میدانیم کە همە شرکت کنندگان با نظرات بازیگران و گردانندگان تاکنونی همسو نیستند. اما از سوی دیگر بخشی از شرکت کنندگان بە صراحت، بحث از و طرح تبعیضات و مبارزە برای رفع آنها در جامعە ایرانی را بە زیان ارزیابی کردە و حتا توانستەاند نظر خود را در مواردی بە کرسی بنشانند و از طرح مسئلە در دستور کار چنین نشستهایی جلوگیری بە عمل آورند.
شکست اصلاح طلبان حکومتی و جدایی و مخالفتشان با خواستهای جنبش دمکراتیک مردم ایران در دورە اعتراضات سە سال پیش، بخشی از سردمداران داخلی و وابستگان آنها در خارج را بە این تکاپو انداخت تا چارەای اندیشیدە و راهکاری دیگر بیابند. هم و غم اینان دنبالگیری ایدە اصلاح جمهوری اسلامی و سد کردن راه بر "ساختارشکنان"، یعنی جریاناتی کە اصلاح جمهوری اسلامی را سراب دانستە و خواستار سرنگونی و رفتن کلیت این رژیم و نهادها و قوانینش هستند، بود. لذا بزک کردن اصلاح طلبان اسلامی و متقاعد نمودنشان بە قبول برخی اصطلاحات و بە میدان کشیدن کسان و شخصیتهای سکولار و طرح تز رفراندم و گذار مسالمت آمیز، جزو اقدام و مقولاتی بودند تا بر مبنایشان آلترناتیوی باب طبع قدرتهای غربی، شکل بگیرد. این صحنەگردانان در این تصور بودند کە چالش غرب و ایران، شانس رویکرد بە آنها را حتمی مینماید. متاسفانە بخشی از اپوزیسیون کرد و شخصیتها و جریانات غیر کرد ایرانی نیز بدون اینکە الزاما با طرح آنها همجهت باشند، بە این دام افتادند. اما بسیاری دیگر نیز در میان اپوزیسیون ایرانی، هوشیارانە هشدارهای خود را طرح نمودە و مرز روشنی با اهم نظرات غیر دمکراتیک طرح شدە از همان اولین کنفرانس را، تعیین نمودند.
اکنون برای همگان مبرهن است کە هدف گردانندگان اصلی این نشستها نە اتحادی برای دمکراسی در میان ایرانیان، بلکە پیشبرد سیاست حذف، ایجاد دودستگی در میان اپوزیسیون، سرپوش گذاشتن بر تبعیضات اجتماعی موجود در جامعە ایران و مخالفت با طرح آنها، انکار مبارزە و هویت ملیتهای ایران و باد زدن عرق شوونیستی، کسب آبرو و وجهە برای فکر و نظر اصلاح پذیری جمهوری اسلامی در شرایط کنونی و، کاهش دادن توان و برایی زبان اپوزیسیون دمکراسیخواه این رژیم، است. و این همە با این توجیه کە: ضروری است تا راهی برای "گذار مسالمت آمیز" بیابیم و بخشی از حاکمیت را تحت فشار قرار دهیم و وادار کنیم تا برخی تغییرات را بپذیرند. لذا فعلا صلاح نیست برخی مطالبات کە مورد اختلافند در این دورە گذار، طرح گردند. اما در واقع برای مطالبە و دیدگاه غیردمکراتیک اصلاح طلبان اسلامی چراغ سبز پر نوری روشن میشود و همزمان تابلوی ایست و چراغ قرمز در برابر بنیادهای دمکراسی، قرار میدهند.
قطعا این دیدگاه و نظر همە شرکت کنندگان در کنفرانسها نبودە و نیست، اما بە تدریج صداهای دیگر، پژواکشان کم و کمتر شدە است و در واقع دیالوگ نابرابر و با شرایط غیر یکسانی را با روند ضد دمکراسی در این تجمعات، پذیرفتەاند. تلاشی مشهود و مسلط در جریان بودە تا حقوق کارگران، مسئلە زنان و اقشار استثمار شدە جامعە، آزادی مذهب، جدایی دین از دولت و خواست ملیتها، مسکوت گذاشتە شوند و مورد مخالفت قرار گیرند. این مقولات جزو مسائل اختلاف برانگیز بە حساب می آیند و در نهایت با "آسودگی وجدان" نیز، مدعی دمکراسی و اتحاد دمکراتیک میشوند.
ما در ماههای گذشتە هم در نشریات نظرات خود را در این موارد و بویژە رابطە احزاب کرد و اپوزیسیون ایرانی، طرح و قلمی نمودە و هم از کانال ماهوارەای آسوسات در این موارد بە بحث پرداختە و هشدار دادەایم کە: تلاشی آشکار برای بە بیراهە بردن جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران در جریان است. گذشتە از اینها نظرات و دغدغەهای خود را با احزاب سیاسی کردستان نیز در نشستهای رسمی، بیان نمودەایم. همچنین با بسیاری از شخصیتهای دمکرات و آزادیخواە غیر کرد نیز تبادل نظر و رایزنی کردە و هر بار تاکید داشتەایم کە نظرات مسلط در این کنفرانسها و بویژە طرح اصلاح طلبان اسلامی، چیزی جز تلاشی برای بقای بیشتر نظام جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقە در اپوزیسیون، نیست. روشن است کە هیچ اتحادی بە غیر از اینکە گذر از جمهوری اسلامی و تلاش برای برقراری حکومتی دمکراتیک را وظیفە خۆد بداند، نە تنها در راستای منافع مردم ایران نبودە، علیە آنهاست. اکنون کە کنفرانس پراگ نیز آنچنانکە پیشبینی میشد، بدون نتیجە و با ایجاد فاصلە بیشتر میان شرکت کنندگان در آن، پایان یافتە است، ضروری می بینیم بار دیگر توجە همگان را بە نکات زیر جلب نماییم:
١. نباید اجازە داد شکست آلترناتیوسازی کارتنی اصلاح طلبان، اصل دیالوگ سالم در میان جریانات سیاسی و رگەهای فکری اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی را تضعیف نماید. باید هوشیار باشیم کە بازار نفاق افکنان رونق نگیرد و این امر نیز با دوری جستن کامل از گردهماییهای گزینشی و با تاکید بر اصل دیالوگ و اتحاد میان جریانات و اشخاص مترقی و دمکرات خواستار سرنگونی و گذر از نظام جمهوری اسلامی، ممکن است. یکبار و برای همیشە باید روشن گردد کە خواستاران اصلاح در جمهوری اسلامی، با سد محکم سرنگونی طلبان، روبرویند. ضروری است بدانند کە در کنفرانسهای ضروری آتی جایی برای تردید در اصل سرنگونی رژیم وجود ندارد و طراحان دیدگاه "گذار مسالمت آمیز" با انزوای کامل روبرو خواهند شد. هیچ عقل سالمی بە جز خواستاران بقای رژیم اسلامی و مذهبی، نمیتواند تصور نماید کە تغییر نرم و آرام در جمهوری اسلامی ممکن و مقدور و و واقعی است.
٢. در شرایطی کە بیش از سە دهە پیش همین جمهوری اسلامی با نمایندگان جنبش کردستان برای توافق در مورد حقوق ملی مردم کردستان، بە پای میز مذاکرە آمد، در حالیکە در همسایگی ما در عراق اصل ملت بودن کردها، ترکمنها و عربها پذیرفتە شدە است. در حالیکە در انقلاب مشروطیت نیز تنوع ملی در ایران مورد پذیرش بودە است، در شرایطی کە اذهان و افکار عمومی جهانی، گوناگونی ملی در کشور ایران را قبول دارند، چگونە ممکن است کە اکنون پذیرفتە شود تا چانەزنی در مورد وجود ملیتهای ایرانی صورت بگیرد؟ بحث بە هیچوجە در مورد چگونگی احقاق حقوق ملی ملیتهای ایرانی و شکل باهم زیستن در یک واحد کشوری و جغرافیای معین نیست. قطعا دیالوگ در اینبارە و تلاش برای یافتن راه حلی معتبر کە اتحاد مردم ایران را تضمین نماید، ضروری و لازم است. اما بە هیچوجە چانەزنی با منکران هویت ملی مردمان گوناگون ایران، درست و مجاز نیست. ما میتوانیم تنها در مورد شکل و نحوە تامین حقوق ملی مردمان ایران و نحوە باهم بودنشان در یک کشور، دیالوگ داشتە باشیم. اما نباید وقت خود را با دیالوگ بیسود با نافیان وجود و حضور ملتهای متنوع در ایران، بە هدر دهیم. در ایران ما این یکی از معیارهای قبول دمکراسی و پذیرش بیانیە جهانی حقوق بشر و میثاقهای ضمیمە است. عدم قبول اصل تنوع ملی در ایران، یعنی زیرآب دمکراسی را زدن و فراهم کردن زمینەهای دیکتاتوری و سرکوبهای آتی.
٣. با توجە بە اینکە در مواردی در این کنفرانسها نام کومەلە مورد سوء استفادە قرار گرفتە و شبهەهایی در اذهان ایجاد شدە، ضروری است اعلام داریم جریانی کە تحت نام کومەلە در این نشستها و جزو گردانندگان، حضور پیدا کردە، بە هیچوجە کومەلە را نمایندگی نمیکند. لذا اظهارات و توافقات ایشان نە مورد پسند کومەلە است و نە جریان کومەلە تعهدی در مورد سیاستها و توافقاتشان، دارد. همچنین تاکید میکنیم کە در این کنفرانسها تنها بخشی از احزاب سیاسی کردستان و هر یک با ویژگی و منظور خاص خود، حضور داشتەاند، لذا نمایندگی همە جنبش کردستان را دارا نبودە و عدم حضور بخش مهم احزاب کرد، کمبود جدی هرنوع دیالوگی دربارە جنبش کردستان و خواستهای این مردم است.
٤. ما بە روشنی میگوییم خواستار گسترش دیالوگ در میان همە اپوزیسیون ایرانی هستیم. معتقدیم بدون یافتن راهی برای همکاری در زمینەهای مشخص مبارزاتی بر علیه رژیم، آسان نخواهد بود کە جو اعتماد و همبستگی را تقویت کنیم و زمینەهای اتحاد برای دمکراسی را گسترش دهیم. لذا ما بر این باوریم کە ضروری است تا احزاب کردستان با همکاریهای کنکرت با اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی برای تقویت پیوند و همبستگی جنبش کردستان با جنبش عمومی مردم ایران، تلاشی جدی بە عمل آورند. همچنین صراحتا باید اعلام نمود کە ما وارد هیچ ائتلاف و اتحادی برای آلترناتیوسازی نخواهیم شد کە اصل چند ملیتی و ملت بودن کردها را نپذیرند. تنها با پذیرش این اصل است کە میتوان در مورد دمکراسی و حقوق ملی مردم کردستان و چگونگی تحکیم اتحاد و باهم بودن همە مردم ایران، بە بحث و دیالوگ و تبادل نظر پرداخت.

کمیتە مرکزی کومەلە زحمتکشان کردستان
٢٥. ١١. ٢٠١٢ برابر با پنجم آذر ماە ١٣٩١

lördag 24 november 2012

ممنوع الملاقات کردن دو زندانی محکوم به اعدام در زندان ارومیه



در زندان مرکزی ارومیه دو زندانی کرد به دستور مقامات امنیتی این زندان ممنوع الملاقات شده اند.
علی افشاری به همراه برادرش حبیب الله افشاری که از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اعدام محکوم شده اند از هفته گذشته به دستور مقامات امنیتی زندان
ارومیه ممنوع الملاقات شده اند.
تا لحظه تنظیم این گزارش علت اخذ این تصمیم از سوی مراجع قضایی و امنیتی اعلام نشده است.
لازم به یادآوری است که علی افشاری و حبیب افشاری دو برادر مهابادی محکوم به محارب(اعدام) که از طرف دادسرای ارومیه شعبه 32 حکم قطعی اعلام شده که علی افشاری به خاطر تیراندازی از طرف مأ موران رژیم ایران ٧٥ درصد از بدنش دچار عفونت شده است و مسئولین زندان از بردن وی به بیما رستان خودداری می کنند وهر روز که می گذرد عفونت بدن وی بیشتر می شود. از طرفی دیگر دو تن از برادرانش به نامهای جعفر افشاری و ولی افشاری که هر کدام به ٥ سال حبس محکوم شده اند که هر چهار برادر افشاری همگی در زندان ارومیه به سر می برند.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

torsdag 15 november 2012

حکومت ایران پاسخگوی مرگ زندانیان عقیدتی باشد/ اطلاعیه مطبوعاتی


دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با صدور بیانیه ای خواهان پاسخگویی حکومت ایران در خصوص مرگ زندانیان سیاسی و عقیدتی علی خصوص ستار بهشتی شد.
این گروه حقوق بشری هم چنین دولت ایران را به شفاف سازی در رابطه با مرگ ستار بهشتی و نیز برداشتن گامهای واقعی و ضروری منجمله پیگرد قضایی و مجازات مناسب عوامل اصلی چنین وقایعی دعوت نموده و اعلام کرد تحقق چنین امری نشان دهنده اراده آن حکومت در بهبود و ارتقاع وضعیت حقوق بشر در ایران خواهد بود.

متن این بیانیه که در وب سایت این گروه حقوق بشری منتشر شده است به شرح زیر است:
مرگ مشکوک یک زندانی سیاسی دیگر در زندانهای ایران نشانگر بی توجهی حکومت ایران به معاهدات حقوق بشری و وجود مصونیت قضایی عاملان دخیل در خشونت و بدرفتاری با زندانیان عقیدتی است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با دریافت مستندات لازم از مرگ مشکوک آقای ستار بهشتی، ۳۵ ساله، ساکن رباط کریم در ایام بازداشت به عنوان یک بلاگر و دگر اندیش که مطالبی را در انتقاد از حکومت ایران و دفاع از حقوق بشر در وبلاگ و صفحات شبکه های اجتماعی خود منتشر نموده، اطمینان حاصل کرده است.
خانواده آقای بهشتی در گفتگویی که با "مجموعه" در این رابطه داشتند عنوان کردند: "نیروهای وابسته به پلیس فتا (فضای تولید و تبادل اطلاعات) بدون ارائه حکم و توضیح دلایل بازداشت، ایشان را در منزل مسکونی خود در تاریخ نهم آبان ماه دستگیر و پس از ضبط وسایل شخصی همراه خود به نقطه نامعلومی بردند. در روز ۱۶ آبان به صورت شفاهی به همراه تهدید خانواده و بی احترامی، خبر مرگ این زندانی را بدون توضیح دلایل به آنها اطلاع داده و نهایتا نیز در روز بعد ۱۷ آبان ماه در کنار اعمال محدودیت ها و تهدید خانواده و نیز جلوگیری از اطلاع رسانی، پیکر وی را در گورستان رباط کریم به خاک سپردند."
این در حالی است که طبق تحقیقات مجموعه و بنا به ادعای پزشکی قانونی این زندانی در تاریخ ۱۳ آبان ماه یعنی تنها چهار روز پس از بازداشت، جانباخته و پیکر وی از آن تاریخ در سردخانه کهریزک نگهداری شده است و هم چنین در اسناد مربوطه فوت و دفن نامبرده قسمت توضیح دلیل مرگ بدون توضیح مانده است. هم چنین نیروهای امنیتی به جای شفاف سازی و پذیرش مسئولیت اعمال خود در این رابطه، تلاش زیادی را برای ممانعت از اطلاع رسانی واقعه صورت داده اند، این نیروها از روز ۱۷ آبان ماه به تهدید خانواده بهشتی درباره گفتگو با رسانه ها مبادرت کرده و تمامی تلفنهای همراه آنها را نیز ضبط کردند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در این رابطه باور دارد مرگ مشکوک این زندانی سیاسی که به گفته خانواده وی از سلامت کامل جسمی برخوردار بوده است در کنار رفتار ابهام بر انگیز نیروهای امنیتی، بخصوص در بحث شیوه عجولانه به خاکسپاری، جلوگیری از اطلاع رسانی، ممانعت از تحقیق و امتناع از توضیح دلایل مرگ و نیز سابقه مرگهای مشکوک مشابه بخصوص در یک دهه اخیر، این گمانه را که مرگ آقای "ستار بهشتی" نیز ناشی از بدرفتاری، شکنجه و شرایط بد محیط نگهداری است را تقویت میکند.
این مجموعه معتقد است تداوم این قبیل مرگ های مشکوک زندانیان، بخصوص در خصوص آن دسته از زندانیان عقیدتی که‌ مورد غضب حکومت ایران هستند، ناشی از رفتاری است که در سایه مصونیت قضایی عاملان و بی توجهی به ابتدایی ترین اصول حقوق بشر همچون ممنوعیت اعمال شکنجه و نیز حق حیات در نهادهای متولی بستن جامعه مدنی و سرکوب منتقدان و دگراندیشان نهادینه شده است؛ شکل میگیرد و به همین دلیل است که زنجیره مرگهای مشکوک منتقدان حکومت ایران پایان نمی یابد. موضوعی که دولت ایران هیچ گاه علی رغم خواست گروههای مدافع حقوق بشر و نگرانی های جامعه بین الملل، اقداماتی جدی از قبیل تحقیقات مستقلی که موجب معرفی و مجازات آمرین و عاملین آن شود، صورت نداده است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ضمن ابراز نگرانی از ادامه روندی که شهروندان منتقد ایرانی را در معرض بدرفتاری، شکنجه و قتل در اماکنی چون بازداشتگاه و زندان قرار میدهد، جامعه بین الملل و بخصوص شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را به واکنش قاطع نسبت به این موضوع فرامیخواند، این تشکل لازم میداند متذکر شود مسئله مرگ زندانیان عقیدتی بخشی از پیامد تلاش حکومت ایران برای سانسور، بستن جامعه مدنی، سرکوب منتقدان به عنوان یکی از بزرگترین دشمنان آزادی بیان در جهان است؛ همانگونه که مرگ آقای بهشتی آخرین نمونه از زنجیره بی پایان از مرگهای مشکوک زندانیان عقیدتی در ایران است.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هم چنین به دولت ایران یادآور می شود مطابق نفس مقاوله نامه هایی چون حداقل قواعد استاندارد برخورد با زندانیان، کنوانسیون حقوق زندانیان، کنوانسیون منع شکنجه، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حقوق شهروندی، مسئولیت همه جانبه حفظ سلامت و جان بازداشت شدگان بر عهده نهادهای حکومتی ذیربط است و لازم است درباره عدم اعمال شکنجه و بدرفتاری، پایه ای ترین حقوق یک زندانی را فارق از اتهام تضمین کند.
این مجموعه هم چنین دولت ایران را برای شفاف سازی در این رابطه و نیز برداشتن گامهای واقعی و ضروری منجمله پیگرد قضایی و مجازات مناسب عوامل اصلی چنین وقایعی که نشان دهنده اراده آن حکومت در بهبود و ارتقاع وضعیت حقوق بشر خواهد بود؛ دعوت میکند.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
۲۰ آبان ماه سال ۱۳۹۱ برابر با ۱۰ نوامبر ۲۰۱۲

onsdag 7 november 2012

بیانیه پایانی کنگره سیزدهم کومه‌له

کنگره سیزدهم کومه‌له زحمتکشان کردستان در روز ۵ آبانماه ۱٣۹۱ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۱۲ میلادی کار خود را با فراخوان اتحاد صفوف کومه‌له و چپ کردستان برای عدالت اجتماعی و حق تعیین سرنوشت آغاز نمود و در روز ۱۱ آبانماه برابر با یکم نوامبر پس از شش روز کار فشرده و مباحث پرشور و پر دیالوگ به پایان رسید.
طبق اساسنامه کومه‌له از ماه‌ها قبل کمیته مرکزی کومه‌له با تعین "کمیسیون تدارک کنگره" به آماده سازی و تدارک سیاسی و تشکیلاتی و فنی کنگره سیزدهم اقدام کرد. سه‌ ماه قبل از برگزاری انتخابات در تشکیلات های کومه‌له برای تعین نمایندگان کنگره کمیته مرکزی از میان اعضا حود سه ‌تن را به عنوان کمیسیون برگزاری انتخابات تعین نمود. این انتخابات در همه ی حوزه‌های تعین شده انجام شد و نمایندگان تشکیلات کومه‌له با انتخابات و رأی آزاد اعضا انتخاب شدند. کمیته مرکزی پس از انتخابات شماری از کادرهای کومه‌له را به عنوان ناظر به کنگره فراخواند. همچنین تعدادی از یاران با سابقه در طیف کومه‌له و شخصیتهای سیاسی سرشناس به عنوان مهمان به کنگره دعوت شدند.
کنگره سیزدهم کومه‌له از سوی هیأت رئیسه موقت کنگره با خوشامدگویی به همه شرکت کنندگان و با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیزم و جنبش آزادیخواهی ملی کردستان آغاز شد.
در آغاز مسئول برگزاری انتخابات کنگره سیزدهم، گزارش خود از انتخابات در تشکیلات های گوناگون تقدیم کنگره نمود و با قرائت نام تک تک نمایندگان از کنگره تقاضای رأی اعتماد نمود. کنگره به اتفاق آرا این گزارش را تصویب و اعتبارنامه همه نمایندگان را تائید نمود. سپس هیأت رئیسه، رسمیت کنگره را اعلام نمود. آیین نامه پیشنهادی برای روال کار کنگره پس از بحث مختصر و با اصلاحیه هایی از سوی نمایندگان به تصویب کنگره رسید. هیأت رئیسه موقت نیز به اتفاق آرا نمایندگان به عنوان هیأت رئیسه کنگره سیزدهم کومه‌له به کار خود ادامه داد.
دستور جلسات کنگره سیزدهم که به تصویب نمایندگان رسید عبارت بودند از: ۱_گزارش کمیته مرکزی به کنگره سیزدهم کومه‌له. ۲_ برنامه سیاسی کومه‌له. ٣_ اساسنامه کومه‌له. ۴_ انتخابات کمیته مرکزی.
گزارش سیاسی و تشکیلاتی کمیته مرکزی به کنگره توسط رفیق عمر ایلخانی زاده دبیر کل کومه له ارائه گردید. گزارش سیاسی کمیته مرکزی به کنگره که یک روز کاری را به خود اختصاص داد با مروری کوتاه به اوضاع سیاسی جهان، بحران اقتصادی چند سال اخیر در جهان سرمایه داری، بررسی حوادث و موقعیت خاورمیانه و امکان تشدید جنگ و درگیری منطقه ای، آغاز شد و تحلیل و بررسی اوضاع سیاسی ایران و کردستان و وظائف و اولویت های کومه‌له را مورد بحث قرار داد.
در بحث اوضاع سیاسی جهان و بحران اقتصادی سرمایه‌داری در چند سال اخیره، بر این حقیقت تأکید شد که بحران سال های اخیر که اساسا با حمله به معیشت مزد بگیران از سوی سیاست سرمایهداری رها و لجام گسیخته و ابر قدرت ها و کمپانی و کارتل های عظیم اقتصادی و مالی روبرو بوده، نتوانسته است راه گشا باشد و بشریت با تردید و دودلی فزونتر به راه حل های آنان برای غلبه بر این بحران و نابسامانیهای فزاینده می نگرد. در مباحث کنگره تأکید شد که جنگ سرد دیگری عملا شروع شده است و لحن و گفتمان قدرت ها و قطبهای جهانی سرمایهداری بر پافشاری آنان بر منافع شان دلالت دارد. دوره کنونی دوره‌ای گذاراست که متأسفانه با بحران های اقتصادی، بیکاری های گسترده و مهاجرت های اجباری، جنگ ها و درگیریهای کم و بیش شدید همراه است. در واکنش به این بحران، اگرچه خودبخودی و خودجوش و زودگذر، اما جنبش ها و مقاومت های گاه پراکنده و گاه متحدانه و هماهنگ و وسیع شکل گرفته است. شاهد نزدیکی نیروهای چپ بوده‌ایم، شاهد جنبش های خودجوش بوده ایم که اساسا واکنشی است به عواقب و عوارض بحران سرمایه داری و مسائلی که به تبع آن صدها میلیون نفر را به کام ناامنی اقتصادی کشانده است. جنبش ها, شورش ها و انقلابات خاورمیانه و شمال افریقا که "بهار عربی" نام گرفت، بخش چشمگیری از مباحث این دستور جلسه را به خود اختصاص داد. نتایج "بهار عربی" هرچه باشد خود این انقلابات و شورش ها پردستاورد و تحول ساز بوده اند. "بهار عربی" عصیان توده های زحمتکش و محروم از آزادی و بیزار از یوغ دیکتاتورهای نظامی و سرکوبگر ده‌ها ساله بود که شماری از این رژیمها از سوی ابرقدرت ها حمایت می شدند و عملا توسط آنان گمارده شده بودند. ظهور نیروها، احزاب و دستجاتی که از فردای "پیروزی" چند همسری را آزاد کردند از اهمیت "بهار عربی" نمی کاهد و نشان از واقعیت ده‌ها ساله‌ای دارد که این حکومت های دست نشانده و مورد حمایت ابرقدرتها جز باکشتن آزادی و خشک کردن هر اندیشه آزادیخواهی و برابری طلبانه و انسانی نمی توانستند به حکومت خود ادامه دهند. پس از "بهار عربی" سیمای سیاسی خاورمیانه و حتی توازن سیاسی میان قطب های جهانی دگرگون شده است. خاورمیانه کماکان مرکز تحولات و زورآزمایی نیروهای منطقه‌ای و جهانی است. گزارش سیاسی کمیته مرکزی کومه‌له با حساسیت و دقت اوضاع خاورمیانه را مورد بررسی قرار داد. آنچه در سوریه شاهد آن هستیم مجموعه‌ای از تضادهای منطقه‌ای را در خود متمرکز کرده است که اهمیت آن فراسوی مرزهای خاورمیانه است. ایران و ترکیه به تدریج به دو قدرت مهم تحولات خاورمیانه بدل شده‌اند و قدرت های عظیم نیز نظاره گران فعالی هستند که با تقویت نیروهای دلخواه و متحد خویش در این کشمکش دخیل و سهیمند.
موقعیت کرد و جنبش های آزادیخواهی ملی کردستان در خاورمیانه تغییرات عمده‌ای به خود دیده است. حکومت منطقه‌ای کردستان عراق پایه‌هایش را محکم تر کرده است، در کردستان ترکیه جنبش مردمی و خواست حق تعین سرنوشت رساتر به گوش می رسد و در پارلمان کشوری که میلیون ها کرد "ترک های کوهی" نام گرفته بودند صدای دادخواهی، حق طلبی و حقوق ملی آنها در انظار جهانیان بلند شده است. احزاب کردستانی کنگره‌شان را در قلب پایتخت ترکیه، برگذار می کنند و با اجماعی از نمایندگان احزاب کردستانی در همه‌ی بخش های آن جنبش دادخواهی « کرد و کوردستان را در دل خاورمیانه "جدید" اجتناب ناپذیر ساخته است. در کردستان سوریه، عملا مردم و احزاب آن حاکم گردیده‌اند. در کردستان تحت سلطه رژیم جمهوری اسلامی نیز، علی رغم ملیتاریسم و تداوم اعدام های سیاسی و زیر حکم اعدام نگهداشتن فعالین ومبارزین کردستان جمهوری اسلامی بیگانه با مردم و هراسان از تداوم حاکمیتش است. جنبش های آزادیخواهی کردستان در خاورمیانه در ده‌ها سال گذشته، از پتانسیل های عظیم آزادیخواهی، دمکراتیک، سکولار و مترقیانه برخوردار بوده‌اند و تکیه‌گاه مهمی برای شناخت خاورمیانه‌ای خواهد بود که نیروهای دمکراتیک و چپ می توانند محور آن باشند.
در گزارش سیاسی کمیته مرکزی، اوضاع سیاسی ایران و موقعیت جمهوری اسلامی با تأکید بر این واقعیت مورد بحث قرار گرفت که رژیم اسلامی در داخل و در بالاترین هرم قدرت خود با بحران قدرت, بحران مشروعیت و بحران حکومتی عمیق دست به گریبان بوده و در موقیت بین المللی عرصه را بر خود تنگ تر دیده است. رژیم اسلامی واپسین تلاش اش را در خارج از مرزهای خود برای تقویت دستجات و حکومت های اسلامی و دیکتاتوری به کار انداخته است. تقلاهای رژیم اسلامی برای نجات بشار اسد و نجات سوریه که بخش عظیمی از انرژی مادی و معنوی خود و هم پیمانان منطقه‌ای اش را به خود مشغول کرده است نشان از تنگناهای منطقه‌ای و جهانی این رژیم دارد.
رژیم اسلامی بیش از هر زمان دیگر افسانه و توهم تغییر در خود را نابود کرده است و آخرین کارت "اصلاح طلبان حکومتی" به نام "جنبش سبز" نتوانست نیرویی را برای استحاله این رژیم فراهم آورد. جنبشی که پس از انتخابات دوره دوم احمدی نژاد، با حضور میلیونی بر پا شد، ماه‌ها طول کشید و مقاومت عظیمی را علیه یکی از سازمان یافته‌ترین نیروهای سرکوب سامان داد، جمهوری اسلامی را به راستی فقط چند گام به فروپاشی نزدیک ساخت. رهبران "سبز" در هراس از رادیکال شدن جنبش و توهم به استحاله رژیم و با پیشینه‌ای که در درون این رژیم و در دوران " طلایی" خمینی داشتند نمی توانستند هیچ مشروعیت مردمی برای خود دست و پا کنند. کنگره کومه له با تأکید بر سیاست های چند ساله گذشته خود در برخورد با "جنبش سبز" بر ناممکن بودن هر نوع اصلاح در جمهوری اسلامی و شکست پروسه و نظر اصلاح طلبی مجددا تأکید نمود و عملکرد این گرایش را در اپوزیسیون به زیان جنبش مردمی و دمکراسی خواهی ارزیابی کرد. گزارش همچنین تلاش های آلترناتیوسازی و برگزاری کنفرانس های یکی دوسال گذشته از سوی بخشی از اپوزیسیون متمایل به اصلاح طلبان را شکست خورده دانسته و این سناریوسازی ها را در خلاف مسیر آزادیخواهی و مصالح مردم و اراده آنان قلمداد کرده و بر اصالت و استقلال و حضور مردم در جنبش تأکید داشت.
مبحث اوضاع سیاسی ایران به حضور موثرتر جنبش های اجتماعی کارگران، زنان، خلق های ایران اشاره داشت. رهبران جنبش کارگری و فعالین زنان به زندان ها افکنده شده‌اند و نامشان بر رسانه‌های جهانی و مراکز دفاع از حقوق بشر نقش بسته است. جنبش های اجتماعی در ایران در دل اوضاع کنونی و شرایط متحول فعلی می روند که در خیزش های آتی نقش آفرینی کنند.
کنگره کومه‌له تأکید کرد که کومه‌له برای تقویت جنبش دمکراسی خواهی و جنبش سرنگونی خواهی لازم به تحرک وسیع تری در میان نیروها و احزاب سیاسی چپ و دمکرات است و در این راستا باید فعالیت ها، تماس ها و تلاشهایش را محوری تر و سازمان یافته تر سازد.
در اوضاع سیاسی کردستان، باتوجه به مقاومت چند ده‌ساله مردم کردستان کنگره کومه‌له با ستایش و قدردانی آغاز به کار کرد. جمهوری اسلامی سخت ترین شرایط را بر مردم کردستان تحمیل کرده است. جنگ اقتصادی، جنگ خاموش سال های اخیر و کنونی این رژیم با مردم کردستان معلوم است. اعدام فعالین سیاسی در کردستان و علیه مبارزین کرد بیشتر و پابرجاست. با این وجود, مقاومت های عظیم و درخور تحسین احسان فتاحیان و فرزاد کمانگر و دیگر مبارزین خلق کرد، جنبش مردمی و توده‌ای کردستان را به جنب و جوش انداخت. اعتصاب عمومی ۲٣ اردیبهشت ما سال ۱٣٨۹، چندین سال رکود سیاسی را جبران کرد و نشان داد که رژیم اسلامی و در آینده نیز هیچ رژیم اشغالگر و دیکتاتوری در کردستان جایگاهی ندارد.
جنبش های اجتماعی کارگران، زنان، دانشجویان و جنبش سیاسی و مدنی خود را بالا کشیده اند. ارزش های دمکراتیک، مترقیانه و مدرن با وجود این جنبش ها در دل جنبش آزادیخواهی ملی کردستان پر واضح تر شده‌اند.
کومه‌له و کنگره‌اش بار دیگر بر حق تعین سرنوشت تأکید نمود. بر راه حل فدرالی و همزیستی مسالمت آمیز و متحدانه خلق های تحت ستم در ایران اشاره کرد و در این راستا رفراندوم و همه پرسی از مردم برای شیوه حق تعین سرنوشت خود تأکید داشت. کنگره‌ هم چنین همکاری فشرده احزاب کردستان و تلاش های موثر در این راستا را به عهده رهبری گذاشت و تلاش های چند ساله اخیر رهبری کومه‌له را دلسوزانه و مسئولانه دانست. کنگره کومه‌له بار دیگر برای اتحاد صفوف کومه‌له و همکاری نزدیک همه جریانات کومه‌له مورد تاکید قرارداد و برپروسه نزدیک شدن و دیالوگ فشره و صمیمانه انگشت گذاشت. کنگره همچنین در اصلی ترین شعار خود بر نزدیکی و همکاری نیروهای چپ و سوسیالیست در کردستان پای فشرد. مبارزین و کادرهای جنبش چپ در کردستان می توانند باهم همکاری کنند. کنگره کار در این راستا را وظیفه رهبری آینده کومه‌له دانست.
در بحث اوضاع سیاسی کردستان، جنبش زنان کرد، جنبش روشنگری در کردستان و ضرورت کار ویژه وهمکاری بی دریغ را با این جنبش ها مورد تأکید قرارداد.
در بخش گزارش تشکیلاتی کمیته مرکزی به کنگره، سخنران و نماینده کمیته مرکزی به کمبودها و ضعف های اساسی در کار چند ساله گذشته رهبری اشارات صریح و صمیمانه‌ای نمود. بر رویدادها و حوادثی که در این چند سال بر کار ما تأثیر گذاشت. بر حاکم شدن روحیه نظامی گری که اعزام واحدهای پیشمرگ را بدنبال داشت و در مواردی هم غیر قابل کنترل شد که صدمات و لطمات جانی سختی متحمل شدیم. کنگره بدرستی براین نکته انگشت گذاشت. سخنرانان کنگره در این بخش از گزارش کمیته مرکزی با صراحت و شفافیت تمام کارکرد رهبری کومه‌له را مورد ارزیابی قرار دادند. فضای کنگره در این مبحث، سیمایی از یک حزب زنده و پویا و کادرهایش را نشان می دهد که در فرصت کافی و مناسب، کمبودها و نارسایها را به باد انتقاد می گیرند، نقاط قوت و زحمات رهبری را تقدیر می کنند و مسئولانه برای دوره آتی پیشنهاد ارائه می دهند.
در گزارش تشکیلاتی, کمیته مرکزی به بررسی اساسی ترین رویدادها و نحوه ی کارکرد ارگانهای اصلی تشکیلات پرداخته بود. کمبود و نارسایی ها را با صراحت مورد نقد قرار داده و در عین حال نقاط قوت کار ارگانهای مرکزی را بیان نمود. همچنین سیاسیت ما در دوره آتی برای ارگانهای اصلی را مورد بحث قرار داده و خطوط اصلی جهت گیری های ما را تعین نمود.
نمایندگان در این بحث نیز به طرح انتقادات خود پرداخته و در راستای گزارش ،انتظارات خود را به روشنی بیان نمودند. جهت گیری اصلی در این مبحث تأکید بر حزبیت و تسهیل ارتباط بالا و پائین در حزب وهمچنین به تقویت روند آموزش در حزب بها داده شد. کمیته مرکزی منتخب کنگره ۱٣ موظف گردید تا برای تأمین دمکراسی در درون تشکیلات و تقویت انضباط حزبی و کار جمعی، گام جدی تر بردارد و بر اجرای اساسنامه تأکید شد.
مبحث دیگر کنگره، برنامه سیاسی کومه‌له بود. که رفیق جلیل آزادیخواه به عنوان معرف این بحث سخن گفت. از ماه‌ها قبل کمیسیون تدارک کنگره، کمیسیون ویژه‌ای برای تغییرات و اصلاحاتی احتمالی در برنامه سیاسی کومه‌له تعیین نمود.
پس از مباحث لازم پیش نویس اصلاحات تقدیم کمیته مرکزی گشته و با مرور آن در جلسات کمیته مرکزی پیش نویس نهایی تقدیم نمایندگان کنگره شد. در کنگره با اختصاص زمان، ملاحظات و نظرات حاضرین مبحث برنامه غنی تر گردید. نهایتا کنگره به اتفاق آرا کلیات برنامه سیاسی کومه‌له را تصویب کرد و انتشار نهایی آن را به عهده کمیته مرکزی منتخب کنگره سیزدهم سپرد.
مبحث دیگر، اساسنامه کومه‌له بود که رفیق رضا کعبی معرف آن شد. در زمینه اساسنامه نیز مباحث جدی از ماه ها قبل در میان کمیسیون تدارک و کمیته مرکزی و اعضا در سمینارهای گوناگون جریان یافت. نهایتا قبل از کنگره پیش نویس اصلاح شده اساسنامه کومه له تقدیم نمایندگان گردید. در کنگره نیز این مباحث به طرز فعالی تداوم یافت. مباحث کنگره عمدتا حول و حوش ساختار رهبری کومه‌له و کارکرد سازمانی آن متمرکز شد. در این باره دیدگاه های گوناگون در فرصت های لازم و کافی مواضع و استدلال های خود را تشریح کردند. نهایتا کنگره با اکثریت آرا نمایندگان، کلیات اصلاحیه را به تصویب رساند و انتشار متن نهایی را به کمیته مرکزی آینده واگزار کرد.
آخرین دستور جلسه کنگره انتخاب کمیته مرکزی بود. قبل از رأی گیری و پروسه کاندیداتوری مباحث جدی و فعالی درباره کمیته مرکزی کومه‌له، نقش و جایگاه، وظائف و کارکردش مطرح گردید. معرف اولیه این بحث رفیق عمر ایلخانی زاده بود و با اظهار نظرهای فعالانه حاضرین در کنگره وسعت یافت.
نهایتا کنگره پس از کاندیدا شدن شمار وسیعی از کادرهای کومه‌له برای کمیته مرکزی، با رأی اکثریت خود ۱۹ رفیق را به عنوان اعضای اصلی کمیته مرکزی و ۶ رفیق دیگر را به عنوان اعضای علل البدل کمیته مرکزی انتخاب نمود.
کنگره‌ در آغاز روز سوم کار خود در روز هفتم آبانماه در بیست و پنجمین سالروز جانباختن رفیق دکتر جعفر شفیعی با اعلام یک دقیقه سکوت، نام و یاد و خاطره این سیمای محبوب، از رهبران شناخته‌شده‌ کومه‌له و از سخنوران و رهبران جنبش چپ و سوسیالیستی و جنبش آزادیخواهی مردم کردستان را گرامی داشت.
غروب روز ۱۱ آبانماه برابر با اول نوامبر در مراسم اختتامییه‌ حزبی با شرکت کادرها و اعضا و پیشمرگان کومه‌له و با سخنرانی رفیق عمر ایلخانی زاده‌ دبیر کل کومه‌له کنگره‌ رسما به پایان رسید. در این مراسم از همه‌ی واحدهای حفاظتی، خدماتی و تدارکاتی و همه‌ی رفقایی که در طول کار کنگره‌ با کار مداوم زحمات فراوانی کشیدند، قدردانی نمود و به همه‌ی آنان تقدیرنامه‌ اهدا شد. 

lördag 3 november 2012

لیست نامزد های مرگ در ایران منتشر شد


اسامی ۲۷ زندانی سیاسی که در معرض اجرای اعدام قرار دارند
۱- رشید آخکندی : در ارديبهشت ماه سال ۱۳۷۸ در اصفهان دستگیر شد و از سوی دادگاه انقلاب سنندج پس از یک سال بازداشت محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.
۲- بهروز آلخانی : در ۱۶ آبانماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب ارومیه محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد. وی اکنون در زندان مرکزی ارومیه بسر می برد.
۳- رضا اسماعیلی فرزند توفیق : از سوی دادگاه انقلاب خوی به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. رضا اسماعیلی که از اهالی یکی از روستاهای شهرستان سلماس میباشد به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام بازداشت شده و پس از ۵ ماه بازداشت از سوی اداره اطلاعات به اعدام محکوم شد.
۴- حبیب افشاری : در روز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.
۵- علی افشاری : در روز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.
۶- سید سامی حسینی : در ۱۵ خرداد ۱۳۸۷ از سوی نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شد . سید سامی حسینی از سوی دادگاه انقلاب ارومیه محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شد.
۷- یاور رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۸- اصغر رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۹- بهنام رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۰- مختار رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۱- بهمن رحیمی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۲- مردان ملكی : شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، برای شش فعال مذهبی كرد، به اتهام «اقدامات تروریستی» و «عضویت در گروه سلفی» حكم اعدام صادر كرده است.
۱۳- انور رستمی : در دی ماه ۸۷ درشهر کرمانشاه بازداشت شد. وی به اتهام عضویت در یکی از احزاب اپوزسیون سیاسی کرد و اختلال در نظم وامنیت ملی وشرکت درتظاهرات خیابانی در اعتراض به قتل شوان قادری به اعدام محکوم شد.
۱۴- مصطفی سلیمی(ایلویی) : در سال ۱۳۸۲ بازداشت شد. وی به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق محاربه به اعدام محکوم شد.
۱۵- حسن طالعی : در سال ۱۳۷۸ به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد .
۱۶- محمد عبدالهی : برادر زندانی سیاسی که قبلا حکم اعدام داشت ، سال گذشته توسط نیروهای امنیتی شهر بوکان بازداشت و در دادگاه انتقلاب شهر ارومیه به اتهام اقدام علیه ملی و محاربه و همکاری با یکی از احزاب کرد مخالف رژیم به اعدام محکوم شد.
۱۷- حسین فروهیده(خطیبی) : به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی و بدون وجود اسناد و ادله کافی تنها به استناد به علم قاضی محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.
۱۸- حبیب الله گلپری پور : در تاریخ ۲ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام به استناد ماده ۱۸۶ و ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اعدام محکوم شد .
۱۹- حبیب الله لطیفی : نخستین بار در تابستان سال ۱۳۸۷ اعلام شده بود که با اعتراض وکلای او برای دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود اما در زمستان همان سال، دادگاه تجدید نظر نیز حکم اعدام را تایید کرده بود.
۲۰- عزیز محمد‌زاده : به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محاربه در دادگاه شهر سقز به اعدام محکوم شد .
۲۱- سید جمال محمدی اهل شهرستان سلماس : در سال ۸۷ بازداشت و به اتهام محاربه از طریق همکاری با احزاب معاند نظام ، به اعدام محکوم شد.
۲۲- لقمان مرادی : به اتهام عضویت در یکی از احزاب سیاسی کُرد و همچنین به قتل رسانیدن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان،در مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد .
۲۳- زانیار مردای : به اتهام عضویت در یکی از احزاب سیاسی کُرد و همچنین به قتل رسانیدن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان،در مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد .
۲۴- شیرکو معارفی : به اتهام همکاری با احزاب معاند نظام محارب شناخته شد و به اعدام محکوم شد.
۲۵- غلام رضا خسروی : توسط قاضی پیرعباسی – رییس شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران – به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد .
۲۶- سعید ملک پور : توسط قاضی مقیسه‌ای – رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران – به اعدام محکوم شد .
۲۷- وحید اصغری : توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی – رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران – به اتهام مدیریت سایت‌های ضد انقلابی ، به اعدام محکوم شد .
کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی

tisdag 30 oktober 2012

تأیید حکم اعدام دو زندانی کُرد به اتهام محاربه


دیوان عالی کشور دو شهروند اهل مهاباد به نام های علی افشاری و حبیب (رزگار) افشاری به اتهام محاربه به اعدام محکوم کرد.
به گزارش آژانس خبری موکریان ، وکیل این دو شهروند ضمن تأیید این خبر اظهار داشت: شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور حکم اعدام دو شهروند اهل مهاباد به نام‌های علی افشاری و حبیب (رزگار) افشاری را تأیید نمود.
وی در ادامه افزود: این دو شهروند پیش‌تر از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اتهام محاربه و افساد فی الارض از طریق عضویت در احزاب غیرقانونی و درگیری با نیروهای حکومتی و... به اعدام محکوم شده بودند که دادنامه تجدیدنظرخواسته، از طرف شعبه ۳۱ دیوانعالی کشور عیناً تأیید گردید.
یادآور می‌گردد علی و حبیب (رزگار) افشاری آبانماه ۸۹ از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه بسر می‌برند.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
    بند ۲ ماده ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ: کشور‌ها، تمام اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی خود، بعمل آورند.

    söndag 28 oktober 2012

    جمهوری اسلامی در دادگاه مردمی لاهه، به جنایت علیه بشریت محکوم شد!

    مرحله دوم محاکمه جمهوری اسلامی ایران، که از روز پنج شنبه 25 اکتبر 2012 برابر با 4 آبان 1391 آغاز شده، امروز 27 اکتبر ساعت 9 صبح، کار خود را در سالن صلح، ساختمان دادگاه لاهه آغاز کرده بود در روز 27 اکتبر رای خود را علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد. در فاصله ای که قضات برای شور و مشورت و تصمیم گیری سالن را ترک کرده بودند، در آن جا چند نفر از دست اندرکاران تریبونال و حضار میزگردی تشکیل داده بودند که هر کدام از شرکت کنندگان در این میزگرد، روند دادگاه مردمی تریبونال را از زوایایی مختلفی مورد بحث و بررسی قرار دادند.
    هم اکنون بیش از صد نفر در سالن حضور دارند و با هیجان بی سابقه ای منتظرند هیئت قضات وارد سالن شوند و حکم خود علیه جمهوری اسلامی را اعلام نمایند. در طول سی و چهار سال حاکیت نکبت بار و خونین جمهوری اسلامی، این اولین بار است که یک دادگاه بی طرف و مستقل در مقر لاهه، حکومت اسلامی ایران را به جنایت علیه بشریت محکوم می کند.
    ساعت 16 و 42 دقیقه قضات وارد سالن شدند. رییس دیوان اعلام کرد: دیوان از کمیته حقیق یاب، فعالین و دست اندرکاران تریبونال ایران و هم چنین حضار تشکر می کند.
    دیوان از جمهوری اسلامی از طریق سفارتش در لاهه دعوت کرده بود که در این دادگاه شرکت کند و جوابگو باشد اما جواب ما را ندادند.
    دیوان تحت تاثیر مطالبی قرار گرفته که محکم و مستند هستند. دیوان در روند تلاش های چندین ساله به این نتیجه رسیده است. این دیوان بر اساس قوانین بین الملل و مستقل و بی طرف تشکیل شده و هر کدام از قضات مستقل هستند. کمیته حقیقت یاب قبلا سخنان 75 شاهد را به ما داده بود و این جا نیز 19 شهود را شنیدیم. تمامی این ادله موجود است و ضمیمه های تکمیلی نیز گزارش است. کمیسیون یک گزارش 65 صفحه ای را همراه با مطلب تکمیلی تدوین کرده است ادله لازم برای محکومیت جمهوری اسلامی در آن وجود دارد. همه اسناد نشان می دهند که جمهوری اسلامی، مجموعه از جرایم را علیه زندانیان اعمال کرده است و نمایانگر این حقیقت غیرقابل انکار است که در جمهوری اسلامی ایران، شکنجه و اعدام، تجاوزات جنسی، ناپدید شدن در جریان بوده است. بنابراین، جمهوری اسلامی مرتکب قتل و جنایت شده است. هم چنین در یک شب شصت جنازه به یک گورکن تحویل داده که گورکن در فیلم آن ها را بیان می کند و قبرها را نشان می دهد. مامورین ایرانی، سنگ قبر زندانیان را می شکنند. به بسیاری از اعدامیان پس از اعدام تیر خلاص زده اند. برخی موارد کودکان زندانی را وادار کرده اند که به زندانیان تیر خلاص بزنند.
    علاوه بر این ها، خانواده های زندانیان تحت آزارهای شدید قرار گرفته اند. از آن ها پول تیر گرفته اند. مصطفی سلطانی موقعی که رفته بود جنازه برادرش را زا یندان تبریز بگیرد به او آن قدر گلوله زده بودند که تمامی ارگان های درونی بدنش بیرون ریخته بود.
    شکنجه و کشتار در تمانی زندان های جمهوری اسلامی صورت گرفته است. شهود نشان دادند که اعدام های فراقضایی هم در سراسر ایران صورت گرفته است. این جنایات براساس دستگاه مرکزی حکومتی صورت گرفته و جمهوری اسلامی مسئول همه این جنایات است.
    اکنون عمال ایران، باید مسئولیت قضایی این جنایات خود را به عهده بگیرند و جواب گو باشند. هر کدام از مقامات جمهوری اسلامی هم مسئول هستند.
    ما اعلام می کنیم که:
    - دولت جمهوری اسلامی ایران، مسئول جرایم فاحش خود بر علیه شهروندان است و دولت ایران مرتکب جنایت بر علیه بشریت شده است.
    پیشنهاد دیوان:
    جوامع بین المللی، باید در باره این جنایت گسترده علیه بشریت تحقیق کنند.
    کمیسیونی تشکیل شود برای پیگیری این جنایات
    کمیسییون دایمی تشکیل شود تا درباره جنایات جهموری اسلامی تحقیق کند.
    دولت ها طبق قوانین بین المللی باید پیگرد مقامات ایرانی شوند که مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند.
    دیوان یک بار دیگر از شهود و فراد حاضرر در این جا تشکر می کند که این فرایند را به این جا رساندند. ختم جلسه را اعلام می کنم. دیوان از همه تشکر می کند.
    سپس به عنوان تقدیر به هر کدام از قضات یک دسته گل داده شد. و آن ها هر کدام در سخنان کوتاه خود، آزادی مردم ایران را آرزو کردند.
    در پایان حضار تصاویر جان باخته گان را بالا بردند و با همدیگر سرودهای انقلابی دسته جمعی خواندند و با شور و شوق و گریه این پیروزی و موفقیت بزرگ را تاریخی را به مردم ایران و جهان و همدیگر تبریک گفتند.

    در مورد دادگاه مردمی ایران تریبونال، باید جمع بندی همه جانبه و عمیق تری صورت گیرد. اما اگر بخواهم در این جا جمع بندی کوتاهی از نتایج ایران تریبونال بدهم باید تاکید کنم که این اقدام، یکی از آن پروژه ها یا کمپین های موفق خانواده های قربانیان و جان بدربردگان از سرکوب ها و کشتارها و جهنم سوزان جمهوری اسلامی ایران، اپوزیسیون آزادی خواه و عدالت جو در خارج کشور در این سه دهه گذشته است. کمپینی که پس از پنج سال تلاش به بار نشست و جنایات حکومت جهل و جنایت اسلامی، به ویژه دهه شصت را با صدای بلند دادخواهی به گوش مردم ایران و جهان رساند و این حکومت را به نسل کشی محکوم کرد.
    پیام این تریبونال به سران و مقامات خیلی صریح و واضح و روشن این است که برای آن ها گریزی از دست عدالت وجود ندارد. اکنون آن ها بیش از گذشته در نزد افکار عمومی جامعه ایران و جهان، محکوم به آدم کشی، نسل کسی و آزادی کشی شده اند. کل حکومت آن ها محکوم به شکست و نابودی است. هم اکنون طرح وسیع جنایات جمهوری اسلامی، تشویش و نگرانی سران این حکومت جانی را چندین برابر از کرده است. آن ها می دانند که رفت و آمد آن ها به خارج کشور و حضورشان در مجامع بین المللی، سخت تر از گدشته خواهد شد. آن ها بعد از این، هرگز قادر نخواهند شد با مستندسازی جنایات شان توسط تریبونال، از ارتکاب به نسل کشی شانه خالی کنند. اکنون اسناد این تریبونال به خانه های مردم ایران و بخشا جهان نیز رفته است.
    فیلم و نوشته های نزدیک به یک صد نفر شهودی که در در دو مرحله دادگاه مردمی ایران تریبونال شهادت داند آن چنان قوی و محکم است که هیچ کس نمی تواند منکر جنایات حکومت اسلامی
    اکنون تلاش های دادگاه مردمی ایران تریبونال، تریبونال مردمی ایران، به عنوان یک شبکه مستقل و متکی به خود و حامیانش، خواهان لغو هرگونه شکنجه روحی و جسمی و اعدام و سنگسار و هم چنین خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و آزادی بیان و اندیشه و تشکل است.
    هر چند که حکومت اسلامی هنوز بر سر کار است اما از هم اکنون توسط یک دادگاه مستقل و مردمی به نسل کشی محکوم شد و این امید را در دل ها به ویژه مادارن و پدران و فرزندان داغ دیده و جامعه آزادی خواه و عدالت جوی ایران، روشن کرد که روزی سران و مقامات جمهوری اسلامی ایران را که در این نسل کشی ها و آزادی کشی ها دست داشتند هم چون دادگاه نورنبرگ که سران آلمان نازی را محاکمه کرد و اقرار کردند که مرتکب چه جنایات هولناکی علیه بشریت شده اند، سران حکومت اسلامی ایران نیز به نسل کشی و جنایات طولانی خود اقرار کنند. آن روز دور نیست و امیدواریم که در آینده نزدیک حکومت اسلامی با قدرت و همبستگی و مبارزه مردم آزاده ایران سرنگون شود و با دخالت مستقیم همه شهروندان، جامعه نوینی ساخته شود که در آن جامعه، زندان ها همانند اردوگاه های مرگ نازی، به موزه هایی برای باید عمومی تبدیل شوند و نه تنها هیچ زندانی سیاسی در ایران وجود نداشته باشد، بلکه هیچ انسانی نیز به دلیل فقر و نداری دست به بزهکاری های اجتماعی زده است زندانی نگردد و تحت کنترل نهادهای بازسازی قرار گیرند. نهایتا جامعه ای که در آن، حرمت و موجودیت انسانی بالاتر از هر منفعت و مصلحت حکومت قرار گیرد. به امید آن روز!
    به این ترتیب، تیر دادخواهی و عدالت جویی و آزادی خواهی که از دادگاه مردمی ایران تریبونال از لاهه شلیک شد دقیقا به قلب حکومت اسلامی فرو رفت.

    بیست و هفتم اکتبر 2012

    måndag 22 oktober 2012

    چهار طیف کومه له در مراسم باشكوهى بر سر مزار شهیدان گردان شوان، یادشان را گرامى داشتند

    بر خلاف سالهای گذشته امسال در مراسمی که برای تعمیر و بازسازی مزار جانباختگان گردان شوان در سلمانیه برگزار شد چهار طیف کومه له با هم در این مراسم شرکت کردند.. این مراسم روز شنبه 20 اکتبر ساعت 11.00 بر مزار رفقاى گردان شوان در شهر سليمانيه كردستان عراق و در گورستان شيخ احمد هندى واقع شده است برگزار گردید. این مراسم با حضور اعضا، اعضای كميته مركزى, كادرها, و پيشمرگان و شمارى از خانواده هاى جانباخته چهار طیف کومه له بر خلاف سالهای گذشته که بصورت جداگانه مراسم برگزارمی کردند با هم و در جوی بسیار دوستانه یک مراسم مشترک برگزار کردند.
    مراسم ابتدا با سرودهای انقلابی آغازشد. سپس مهندس هادی خانی مسئول بازسازی مزار شهیدان گردان شوان سخنرانی نمود. پس از ان با پیش قدمی کاک جلیل آزادیخواه و چند نفر از کادرهای کومه له همه انها با هم به روبوسی پرداختند و تا آخر مراسم چهارطیف کومه له در یک جو دوستان با هم به بحث در رابطه مسائل مختلف پرداختند. خبرنگار کردانه حاضر در گورستان شيخ احمد هندى گزارش داد. این مراسم پس از انشعابات در کومه له و کدورتهای که در میان انها بوجود آمده است از نوع خود بی سابقه بوده. وی پس از صحبت های که با چند نفر از کادرهای کومه له مهتدی و عمر ایلخانی زاده داشته است. انها اعلام نمودند که این آغاز راه است و اعضا و کادرهای کومه له خود را برای ادغام و یکی شدن کومه له و برای یک کومه له قوی و متحد آماده می کنند و در آینده نزدیک ملت کرد شاهد این حرکت خواهند بود. آنها اعلام نمودند رهبری کومه له اگر دیر حرکت کند از قافله عقب خواهد ماند. ملت کرد و تماى جانباختگان كومه له دیگر تحمل بودند کومه له چند تیکه و ضعف را ندارند.


    تاریخچه کشتار گردان شوان كومه له 


    در روزهاى 26 و 27 اسفندماه,شمارى از پيشمرگان كومه له از گردان شوان در خاك كردستان عراق و دركنار درياچه ى سيروان در يك جنگ نابرابر و خونين جان باختند. پيشمرگان كومه له از گردان شوان كه در منطقه ى " شاره زور" در روستايى به نام "بياره" مستقر بودند, با تشديد جنگ ايران و عراق در اين منطقه و با حمله ى ناگهانى ارتش و سپاه پاسداران جمهورى اسلامى, در مركز جنگ سخت و شديدى ميان نيروهاى ايران و عراق قرارگرفتند.
    پيشمرگان گردان شوان به فرماندهى رفيق شكرالله خيرآبادى(شوكى) در تلاش برآمدند تا هر چه سريع ترخود را از منطقه ى جنگ دور سازند و به نقطه ى امنى عزيمت كنند. پس از مجموعه ى درگيرى هاى پراكنده با نيروهاى رژيم جمهورى اسلامى و تحمل تلفاتى بالاخره به كنار درياچه ى دربندىخان رسيدند. اما خستگى مفرط, عوارض ناشى از بمباران شيمايى شهر حلبچه بر پيشمرگان شوان و گرسنگى, توان آن را به شدت كاهش داده بود. عبور از درياچه به دليل تسلط نيروهاى جمهورى اسلامى غيرممكن بود. پيشمرگان گردان شوان به ناچار مىبايست تا تاريكى ها صبر كرده و سپس عبور نمايند. يك واحد از پيشمرگان كومه له كه به كمك رفقاى گردان شوان شتافته بودند در اين سوى درياچه توانست با فرمانده ى گردان شوان تماس برقرار نمايد. رفيق شكرالله خيرآبادى در يك تماس اعلام كرد كه پس از مجموعه اى درگيرى اكنون دركنار درياچه قرار دارند. واحدى از پيشمرگان كومه له از اين سوى درياچه با قايق قصد رسيدن به رفقاى گردان شوان را داشتند اما در وسط درياچه با آتش شديد نيروهاى رژيم روبرو شد و اين واحد نيز شهيد و يا با اسارت درآمدند.
    تماس ديگرى با فرماندهى گردان شوان برقرار شد. رفيق شكرالله خيرآبادى( شوكى) اعلام كرد كه با حمله ى وسيع و نابرابر نيروهاى جمهورى اسلامى روبرو شده اند و متاسفانه اكثر رفقا جان باخته اند. اين آخرين تماس فرماندهى پيشمرگان كومه له با گردان شوان بود.
    در اين درگيرى نابرابر جمعاً 70 تن از پيشمرگان كومه له ازگردان شوان و چند تن ديگر از رفقايى كه آن روزها نزد اين گردان به سر مىبردند, جان باختند. گردان شوان كومه له, در جنبش انقلابى كردستان و درميان دوست و دشمن به عنوان يكى از چالاك ترين, زبده ترين و جنگ آورترين واحدهاى پيشمرگ كسب شهرت كرده بود. مردم شهر سنندج و روستاهاى اطراف طى ساليان جنبش انقلابى و مسلحانه در كردستان شاهد داستان هاي زيادى ازدلاورىها و قهرمانىهاى اين شريف ترين فرزندان مردم بوده اند. با گذشت ساليان طولانى, هنوز نبردهاى پر از فداكارى و حماسه ى گردان شوان در يادها باقى است. نام گردان شوان در كردستان به نام جاودانه اى تبديل شده است.
    گردان شوان كومه له, متشكل از ده ها زن و مرد مبارز و كمونيست بود كه با فداكارى هاى خود و با پيوندهاى عميقى كه با مردم زحمتكش و ستمديده برقرار كرده بودند, از خود سنت هاى باارزشى به يادگار جا گذاشته است.
    لازم به ذكر است كه در آخرين نبرد قهرمانانه ى گردان شوان 12 تن از رفقا به اسارت درآمدند كه بعداً همگى آنان كه درميانشان رفيق مسئول سياسى گردان شوان و چهره ى شناخته شده ى مردم سنندج, رفيق هوشنگ زندى مشهور به قادر, قرار داشت, تيرباران شدند. هم چنين رفيق مبارز و شناخته شده و محبوب مردم سنندج رفيق شهلا كلاه قوچى كه يار و همسر رفيق هوشنگ زندى بود نيز به دست جلادان جمهورى اسلامى تيرباران شد.
     

    fredag 19 oktober 2012

    «دولت های غربی معتقدند اقتصاد ایران به زودی از هم می پاشد»

    روزنامه «لس آنجلس تایمز» ازقول یک دیپلمات اروپایی می‌نویسد، دولت‌های غربی معتقدند که اقتصاد ایران تحت فشار تحریم‌های خارجی، تحریم نفت و سوء مدیریت دولت، در آینده نزدیک از درون از هم خواهد پاشید به طوری که در بهار آینده ممکن است کاملا فلج شود.

    کارشناسان اقتصادی دولت‌های غربی معتقدند که طی شش ماه تا یک سال آینده ذخایر ارز خارجی ایران تمام خواهد شد و بنابراین جمهوری اسلامی ایران دیگر قادر نخواهد بود کالاهای ضروری برای ادامه کار صنایع و بخش‌های خدمات عمومی را خریداری کرده و یا محصولات ایرانی را در خارج از کشور بفروشد.

    دولت‌های غربی در سال جاری تحریم‌ها علیه ایران را تشدید کرده و امیدوارند که فلج شدن تجارت خارجی ایران، فشار بر حکومت را افزایش داده و از این طریق سیاست آن کشور را در زمینه فعالیت‌های هسته‌ای، تغییر دهند.

    حکومت ایران تاکنون در برابر این فشارها مقاومت کرده و تاکید می‌کند که هدف از برنامه‌های هسته‌ای آن کشور تولید انرژی برای مصارف صلح آمیز است.

    دولت‌های غربی معتقدند که کاهش شدید درآمدهای خارجی و ناتوانی حکومت ایران در پرداخت هزینه‌های عمومی باعث بروز ناآرامی و نارضایتی‌های گسترده‌ای در میان مردم شده و از آن طریق ادامه حیات رژیم جمهوری اسلامی ایران به خطر خواهد افتاد.

    روزنامه «لس آنجلس تایمز» یادآوری می‌کند که اتحادیه اروپا در هفته اخیر تحریم‌های جدیدی را علیه بخش مالی، بخش انرژی، منابع طبیعی و شبکه حمل و نقل ایران وضع کرده که به احتمال زیاد باعث خواهد شد، فشار شدیدی به ذخیره ارز خارجی ایران وارد شده و ارزش برابری ریال با ارزهای معتبر جهان بیش از پیش کاهش یابد.

    تحریم‌های خارجی تاکنون باعث شده که میزان صادرات نفت ایران به نصف کاهش یابد. یک دیپلمات اروپایی که ترجیح داد نام وی ذکر نشود در گفتگو با خبرگزاری‌ها در شهر واشینگتن گفت: «به دلیل محدودیت‌های مربوط به نقل و انتقال‌های بانکی و مشکلات مربوط به حمل و نقل و بیمه محموله‌های نفتی، ایران بخش زیادی از صادرات نفت خود را از دست داده‌است.»

    به نظر می‌رسد، اکنون دولت‌های غربی روی این نکته متمرکز شده‌اند که ذخایر ارز خارجی ایران چه زمانی به پایان خواهد رسید تا از طریق این فشارهای اقتصادی و قبل از آنکه ایران بتواند اورانیوم لازم برای ساخت کلاهک‌های هسته‌ای را تولید کند حکومت آن کشور را وادار کنند  غنی سازی اورانیوم را متوقف کند.

    دولت اسراییل معتقد است، اواخر بهار آینده ایران به اورانیوم‌های غنی شده برای تولید بمب هسته‌ای دست خواهد یافت ولی دولت آمریکا معتقد است که ایران تا رسیدن به آن مرز چند سال فاصله دارد.
    سایر حکومت‌های غربی تاکنون در اظهار نظرهای علنی، ارزیابی خود از تاریخ دستیابی ایران به اورانیوم‌های غنی شده برای تولید سلاح هسته‌ای را اعلام نکرده‌اند.

    «مارک دوبوتیز» مدیر مرکز پژوهشی «بنیاد دفاع از دمکراسی» طرفدار تشدید تحریم‌ها علیه ایران است و می‌گوید که فروپاشی اقتصاد ایران باید حداقل شش ماه قبل از رسیدن ایران به مرز تولید سلاح هسته‌ای متحقق شود. در چنین حالتی عواقب فروپاشی اقتصاد تاثیر خود را بر نظام سیاسی حاکم بر کشور به جا خواهد گذاشت و رهبران ایران را متقاعد خواهد کرد که باید سیاست خود را تغییر دهند.

    «کلیف کوپچیان» یکی از مقامات سابق وزارت خارجه آمریکا می‌گوید که به اعتقاد وی نمی‌توان زمان مشخصی را برای فروپاشی اقتصاد ایران تعیین کرد چون عوامل متعدد و پیچیده‌ای در این زمینه دخالت دارند. به گفته وی در مورد حجم ذخایر ارزی ایران در شرایط کنونی ارزیابی‌های گوناگونی وجود دارد برخی از ارزیابی‌ها رقم آن را حدود ۳۰ میلیارد و برخی دیگر آن را حدود ۱۱۰ میلیارد دلار تخمین می‌زنند. 

    söndag 14 oktober 2012

    اروپا با اعمال مجازات های جدید بخش مخابرات ایران را نیز نشانه می رود


    به گزارش منابع دیپلماتیک سفرای کشورهای عضو اتحادیه اروپا روز جمعه 12-10-2012 طی اجتماعی در بروکسل در مورد اعمال تحریم های جدیدی علیه ایران در زمینه شبکه بانکی، صنایع نفت و گاز و بازرگانی به توافق رسیده اند.

    یک دیپلمات اتحادیه اروپا به خبرگزاری فرانس پرس گفت که وزرای خارجه اروپا روز دوشنبه آینده درباره وضع دور جدید تحریم ها علیه تهران، رسما تصمیم خواهند گرفت.

    تحریم بخش مخابرات، گاز و فلزات

    این دیپلمات افزود اتحادیه اروپا برای اولین بار بخش مخابرات را نشان خواهد رفت، به ویژه اینکه سازمان های وابسته به این "بخشِ مشکوک" رژیم ایران را تامین مالی می کنند.

    به گزارش خبرگزاری رویترز این تحریم ها شامل ممنوعیت واردات گاز طبیعی از ایران و نیز ممنوعیت صادرات فلزات به این کشور خواهد شد.

    همچنین گفته شده است که تحریم های جدید علیه ایران، تمدید تضمین‌های کوتاه مدت تجاری با ایران را ممنوع خواهد کرد.

    بر اساس گزارشهای دریافتی این محدودیت ها شامل ممنوعیت صادرات موادی مانند گرافیت و آلومینیوم خواهد شد که از آنها می توان در برنامه هسته ای و موشکی استفاده کرد.

    همچنین قرار است تحریم های دیگری از جمله ممنوعیت ثبت کشتی های ایرانی و منع فروش نفتکش های جدید به این کشور و بلوکه کردن دارایی 30 شرکت فعال در زمینه های نفتی و بانکی به تصویب وزرای خارجه اتحادیه اروپا برسد.

    torsdag 11 oktober 2012

    از اکتبر تا اکتبر / ۴۸۸ نفر اعدام شدند و ۳۳۳ تن محکوم به اعدام


     بر اساس گزارش نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از دهم اکتبر سال ۲۰۱۱ تا به امروز ۴۸۸ نفر که تحت اتهامهای مختلف از سوی دستگاه قضایی به اعدام محکوم شده بودند در زندانهای مختلف کشور و یا در ملاء عام اعدام شدند و در طی همین بازه زمانی دستگاه قضایی ۳۳۳ تن دیگر را به اعدام محکوم کرده است.
    طبق این گزارش ۱۲% اجرای احکام اعدام (۵۷ تن) در انظار عمومی انجام پذیرفته که نسب به سال گذشته ۱۹% افزایش داشته است و در بررسی کلی آمار اجرای حکم اعدام، نسبت به سال گذشته ۱% افزایش مشاهده می‌شود.
    نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن تاکید بر ناقص بودن گزارش آماری فوق اعلام داشته است که به دلیل عدم اجازه دولت ایران به فعالیت آزاد رسانه‌ها و فعالان حقوق بشری آمار دقیقی از اجرا و صدور حکم اعدام در ایران در دست نیست و گزارش مذکور تنها شامل مجموع گزارشاتی است که رسانه‌های دولتی آنرا اعلام کرده و یا با تلاش مدافعان حقوق بشری به صورت غیر رسمی اعلام شده است.
    این نهاد بر همین اساس مجموع گزارشات منتشر شده در طی سال گذشته در خصوص صدور و اجرای حکم اعدام را ۲۸۹ گزارش اعلام و آورده است:"۴۰% اجرای احکام اعدام توسط نهادهای غیر انتفاعی و حقوق بشری اعلام شده است و رسانه‌های دولتی ۶۰% اجرای حکم متهمان را اعلام کرده‌اند." به عبارت دیگر ۴۰% احکام اعدام در ایران مخفیانه اجرا شده است.
    بر اساس همین گزارش ۳۰% صدور و اجرای احکام اعدام در استان تهران گزارش شده است و استان فارس با ۷%، آذربایجان غربی، اصفهان و استان البرز هر یک با ۵% در رده‌های بعدی قرار دارند.
    در ادامه این گزارش آمده است: "رسانه‌های دولتی تنها هویت ۱۲% اعدام شدگان را افشا نموده است و در اکثر گزارشات دولتی از جنسیت و هویت کامل اعدام شدگان اطلاعی در دست نیست اما با این حال بر اساس گزارشات منتشر شده ۸ زن در طی سال گذشته اعدام شدند."
    در پایان این گزارش و در بخش صدور و اجرای حکم اعدام بر اساس تفکیک اتهامات آمده است ۳۳% محکومین به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر ۳۱% از ایشان به اتهام قتل، ۱۳% به اتهام تجاوز و ۸% به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند.

    måndag 8 oktober 2012

    ترانه مصور كردي شوان به ياد 5 اعدامي سیاسی


    هزاران عضو حزب الله و سپاه پاسداران برای سرکوب اعتراض ها وارد سوریه شدند

    منابع مخالفان سوریه روز یکشنبه از ورود 25 اتوبوس حامل صدها تن از نیروهای حزب الله لبنان به خاک سوریه خبر دادند.


    روزنامه بریتانیایی "تایمز" در شماره روزیکشنبه خود نوشته است که اخیر 1500 تن از نیروهای حزب الله لبنان برای سرکوب مخالفان سوری و کمک به رژیم اسد وارد سوریه شدند.

    طبق گزارش تایمز جمهوری اسلامی نیز افرادی از سپاه را به همین تعداد برای سرکوب اعتراض ها وارد خاک سوریه کرده است.

    به نوشته تایمز این اطلاعات توسط یک عضو سابق سازمان اطلاعات سوریه که در آگوست از رژیم اسد جدا شده است در اختیار این روزنامه قرار گرفته است.

    به گزارش العربیه، تایمز نوشت کمکهای حزب الله لبنان در زمینه امور لجستیکی ازقبیل فرستادن افراد نظامی مسلح برای سرکوب سوری ها، رساندن تجهیزات، آموزش دادن تک تیر اندازان و شبیحه (لباس شخصی ها) به دمشق کمک می کند.

    این روزنامه افزود: با پیشروی مخالفان اسد در داخل سوریه و کشته شدن مقامات ارشد نظامی و امنیتی رژیم دمشق و جدا شدن تعدادی از مسئولان رژیم اسد، جمهوری اسلامی و حزب الله بر کمک هایشان به رژیم اسد افزوده اند.

    نشريه انگليسی در گزارش خود ادامه داد برغم تکذیب حزب الله لبنان منابع اطلاعاتی - امنیتی لبنانی و برخی دیپلمات ها با استناد به گزارش های موثق اطلاعاتی و نیز ارتش آزاد سوریه بر کمکهای حزب الله به رژیم اسد تاکید می کنند. بر اساس همین دلایل و شواهد موجود وزارت دارایی آمریکا روز پنجشنبه 13 سپتامبر در اطلاعیه تحریم های جدیدی را علیه حزب الله به اجرا در آورد.

    ایالات متحده گفته است تحریم های جدید علیه حزب الله را صرفا به دلیل کمک و حمایت حزب الله از رژیم بشار اسد در سرکوب مردم سوریه به اجرا در آورده است.

    در اطلاعیه ای که آمریکا به همین مناسبت از وزارت خزانه داری خود منتشر کرد از حسن نصرالله دبیرکل حزب الله به عنوان نخستین فرد تحریم شده و حامی دولت سوریه و بشار اسد یاد شده است.

    همچنین مصطفی بدرالدین و طلال حمیه از اعضای دیگر این گروه به عنوان رهبران تروریست حزب الله معرفی شدند و نام این دو در فهرست تروریست های مشهور جهان درج شد.

    هفته گذشته حاج حسین نصیف معروف به ابو العباس یکی از رهبران حزب الله در هنگام انجام عملیات علیه مخالفان سوریه در حمص به وسیله ارتش آزاد سوریه کشته شد.

    söndag 7 oktober 2012

    درخواست یوتل ست برای توقف پارازیت اندازی توسط ایران


     شرکت ماهواره‌ای یوتل‌ست از نهادهای بین‌المللی خواسته است به ایران فشار بیاورند تا پارازیت انداختن روی ماهواره‌ها را پایان دهد.
    بنا به گزارش بی‌بی سی، از روز چهارشنبه ۳ اکتبر (۱۲ مهر)، شبکه‌های صدای آمریکا، رادیو فردا و بی‌بی سی روی ماهواره یوتل‌ست با امواج پارازیت روبرو شده‌اند.
    طبق مقررات اتحادیه جهانی مخابرات - که ایران هم عضو آن است - ایجاد اختلال در ارتباطات رادیو تلویزیونی ممنوع است.
    یوتل ست همچنین از نهاد مسوول فرکانس‌های فرانسه رسما خواسته است مجددا نسبت به این مساله اعتراض کند تا رسیدگی به آن در اولویت قرار گیرد.
    یوتل‌ست از سه سال پیش بابت پارازیت‌اندازی بر روی شبکه‌های ماهواره‌ای از ایران شکایت کرده است.
    در سال‌های گذشته، برخی از فعالان سیاسی ایران، یوتل‌ست و سایر ارائه دهندگان خدمات ماهواره‌ای را متهم کرده‌اند که برای جلوگیری از پارازیت اندازی بر تلویزیون‌های فارسی زبان به افدامات لازم دست نزده‌اند و دلیل آن را فشار از سوی دولت ایران دانسته‌اند.
    سابقه پارازیت اندازی بر برنامه‌های برخی تلویزیون‌های بین المللی فارسی زبان به زمان اعتراضات پس از انتخابات بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران باز می‌گردد.
    در آن زمان، دولت ایران، ظاهرا به منظور جلوگیری از دسترسی رسانه‌های بین المللی به گزارش‌های مربوط به تجمع‌های اعتراضی و نحوه برخورد نیروهای امنیتی با معترضان، محدودیت‌های شدیدی را در مورد فعالیت خبرنگاران و نمایندگان رسانه‌های خارجی در ایران به اجرا گذاشت.
    با اینهمه، تصاویر و گزارش‌هایی توسط شهروندان عادی تهیه می‌شد و از راه‌های مختلف، از جمله مصاحبه مستقیم و یا ارتباط اینترنتی در اختیار رسانه‌های بین المللی قرار می‌گرفت و همراه با گزارش‌های سایر منابع خبری، از این رسانه‌ها پخش می‌شد.
    از آن زمان، پارازیت اندازی بر برنامه‌های بعضی تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی زبان به طور متناوب ادامه داشته و به خصوص هنگام وقوع برخی تحولات سیاسی مرتبط با مخالفان دولت شدت گرفته است.
    اگرچه دولت ایران رسما مسئولیت اختلال در پخش برنامه‌های کانال‌های تلویزیون ماهواره‌ای را برعهده نگرفته، اما کار‌شناسان با شناسایی مراکز ارسال پارازیت در داخل ایران، نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی را عامل پارازیت اندازی دانسته‌اند.
    یوتل ست نیز پیش‌تر گفته بود که توانسته است مرکز ارسال پارازیت را در داخل ایران شناسایی کند.

    fredag 5 oktober 2012

    کشته شدن یک کولبر دیگر توسط نیروهای انتظامی در بانه

     یک کولبر کُرد از اهالی شهرستان بانه، در اثر اصابت گلوله‌ی نیروهای انتظامی جان خود را از دست داد.

    به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، "امیر احمدی" سی ساله فرزند شریف از اهالی روستای "هَنگَژال" بانه در اثر حمله‌ی نیروهای انتظامی کشته شد.

    تا زمان انتشار این خبر، جناز‌ه‌ی این کولبر کُرد در بیمارستان بانه نگه‌داری شده و به خانواده‌ی وی تحویل داده نشده است.

    طبق آمار مرکز آمار کُردپا، در سیزده روز گذشته 7 کولبر کُرد توسط نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده و 7 تن دیگر نیز زخمی شده‌اند.

    onsdag 3 oktober 2012

    من ایرانم من ایرانم شوری در سر دارم




    تجمع و ناآرامی در اطراف بازار و چند خیابان مرکزی تهران


    خبرهای رسیده از تهران حکایت دارد که بخش های بزرگی از بازار تهران امروز تعطیل بوده و در خیابان های اطراف آن و بعضی خیابان های مرکزی شهر تجمعاتی در اعتراض به بی ثباتی اقتصادی و سقوط ارزش پول ملی برگزار شده که برخورد نیروهای پلیس را به دنبال داشته است.
    به گزارش خبرگزاری های ایران، پلیس تعدادی از معترضان را بازداشت کرده است. خبرگزاری مهر نوشته که پلیس همچنین "دو تبعه یکی از کشورهای اروپایی" را دستگیر کرده است .
    تصاویر و ویدیوها در روز چهارشنبه ۱۲ مهر (۳ اکتبر) نشان دهنده تجمع صدها نفر از معترضان و حضور تعداد زیادی از نیروی پلیس ضد شورش است.
    تصاویرها معترضانی را نشان می دهد که شعارهایی چون "بازاری باغیرت/ حمایت، حمایت"، "سوریه رو رها کن/ فکری به حال ما کن" و "توپ، تانک، فشفشه/ دلار باید نصف بشه" سر می دهند.
    همزمان، سایت کلمه، از سایت های نزدیک به گروهی از مخالفان دولت ایران، از برخورد "بسیار خشن" نیروهای پلیس و لباس شخصی با تجمع کنندگان خبر داده است.

    ابراز نگرانی سازمان ملل نسبت به سرکوب‌های اخیر در ایران


     نهاد حقوق بشرسازمان ملل نسبت به دستگیری و زندانی کردن شماری از فعالان سیاسی، وکلا، و روزنامه نگاران در ایران در دو هفته گذشته ابراز نگرانی کرده است.
    بنا به گزارش بی‌بی سی، روپرت کالویل، یکی از سخنگویان کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل روز سه شنبه ۱۱ مهر (۲ اکتبر) در ژنو به خبرنگاران گفت: "این اقدامات منعکس کننده سرکوب بیشتر صداهای منتقد در ایران است."
    به گفته آقای کالویل، به وکلا، حامیان حقوق بشر، و رسانه‌های مستقل، که نقشی مهم در جوامع دارند، باید اجازه داده شود تا بدون هر گونه ترسی از آزار، اذیت، دستگیری و محاکمه به فعالیت‌هایشان ادامه دهند.
    سخنگوی کمیساریای حقوق بشر به ویژه به دستگیری محمد علی دادخواه، وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر ایران اشاره کرد که روز یکشنبه (۹ مهرماه) برای گذراندن دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد.
    به گفته آقای کالویل اتهامات آقای دادخواه بیشتر به فعالیت‌های او در زمینه حقوق بشر مرتبط است.
    سخنگوی کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل همچنین به دستگیری مهدی هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور پیشین اشاره کرد که دو روز پس از دستگیری خواهرش، فائزه اتفاق افتاد.
    نهاد حقوق بشر سازمان ملل همچنین نسبت به بسته شدن روزنامه شرق توسط مقامات ایرانی به دلیل انتشار کاریکاتوری در این روزنامه ابراز نگرانی کرده است.
    در این کاریکاتور صفی از افراد در حال بستن چشم یکدیگر هستند. معترضان می‌گویند این کاریکاتور یادآور سربازان ایرانی است که در دوران جنگ ایران و عراق پیشانی‎بندهایی با شعارهای مذهبی می‌بستند و به همین دلیل این کاریکاتور توهین به آنان تلقی می‌شود در حالی که طراح و ناشر روزنامه این تلقی را رد کرده و می‌گویند این طرح ربطی به آن دوران و سربازان ندارد.
    دفتر حقوق بشر سازمان ملل همچنین به بازداشت علی اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور ایران و مدیر خبرگزاری دولتی ایرنا اشاره کرده که شش روز پیش بازداشت و برای گذراندن دوره محکومیت خود به زندان منتقل شد.
    این نهاد همچنین نگرانی خود را در مورد اتهامات وارده به پریسا حافظی، رئیس دفتر خبرگزاری رویترز در ایران هم اعلام کرده است.
    هیئت منصفه دادگاه مطبوعات استان تهران، خانم حافظی را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران» مجرم شناخته است.
    سخنگوی کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل تاکید کرد: "تداوم بازداشت‌ها و دستگیری‌های روزنامه نگاران و ارعاب رسانه‌ها، با توجه به به نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده به شدت نگران کننده است."
    آقای کالویل افزود: "ما از دولت ایران می‌خواهیم تا هر چه سریع‌تر تمام کسانی را که بطور صلح آمیز در زمینه حقوق اساسیشان، فعالیت می‌کنند، آزاد کند."