tisdag 31 juli 2012

جریمه 6 میلیارد دلاری جمهوری اسلامی و القاعده به خاطر حملات 11 سپتامبر

قاضی دادگاهی در نیویورک روز گذشته رای به پرداخت 6 میلیارد دلار غرامت از سوی القاعده و جمهوری اسلامی به قربانیان و بازماندگان حادثه تروریستی 11 سپتامبر داد.
به گزارش عصر ایران ، قاضی دادگاهی در نیویوک روز گذشته در حکم خود جمهوری اسلامی و القاعده را به پرداخت 6 میلیارد دلار جریمه به 110 بازمانده واقعه 11 سپتامبر از جمله خانواده قربانیان و کادر پرواز 175 که به برج جنوبی " مرکز تجارت جهانی" در نیویورک کوبیده شد ، محکوم کرد.
این قاضی آمریکایی در حکم خود با استناد به نتایج تحقیقات کمیته بررسی حادثه 11 سپتامبر در کنگره ، جمهوری اسلامی را متهم کرده است که در این حادثه نقش داشته است و رهبران رژیم ایران از ماه می 2001 از حمله قریب الوقوع القاعده به اهدافی مهم در خاک آمریکا اطلاع داشته اند.
همچنین دادگاه مدعی شده است که پس از حملات 11 سپتامبر جمهوری اسلامی به فراری دادن تعدادی از اعضای ارشد القاعده از افغانستان و پناه دادن به آنها در خاک ایران کمک کرده است.

مسئولان ریخت و پاش و دزدی کنند، مردم صرفه جویی کنند



مسوولان ریخت و پاش و دزدی کنند، مردم صرفه جویی کنند.
 صدها میلیون دلار به حزب‌الله و بشار اسد بخشیده شود، مردم صرفه جویی کنند.
 برای عراق نیروگاه مجانی‌ ساخته شود، مردم صرفه جویی کنند.
 دولت احمدی نژاد با مدیریت امام زمانی‌ کارخانه‌ها را به ورشکستگی بکشاند، مردم صرفه جویی کنند.
 سپاه پاسداران با واردات بی‌ رویه کالاهای چینی‌ و هندی تولید کنندگان داخلی‌ را نابود کند، مردم صرفه جویی کنند.
 میلیاردها دلار برای تولید بمب اتمی‌ خرج شود تا نظام ولایت فقیه به سرنوشت صدام و قذافی دچار نشود، مردم صرفه جویی کنند.
 تحریم‌های نفتی‌ و بانکی به خاطر اصرار بر ادامه برنامه اتمی‌ باعث کاهش صدها میلیارد دلاری در آمد‌های نفتی‌ شود، مردم صرفه جویی کنند.
 میلیارد‌ها دلار برای سانسور و ساکت کردن منتقدین نظام خرج شود، مردم صرفه جویی کنند.
 مدیران تحصیلکرده و با تجربه و دانشجویان نخبه در زندان بپوسند و احمدی‌نژاد با دکترای صلواتی مدیریت کشور را به فاجعه بکشاند، مردم صرفه جویی کنند.
 در یک کلام: من و همدستان و دست نشاندگانم هر ریخت و پاش و فاجعه‌ای را با تصمیمات خود ایجاد کنیم، حتی به قیمت نابودی اقتصاد و منافع ملی‌ کشور، اما  مردم صرفه جویی کنند، ساکت باشند

torsdag 26 juli 2012

اسامی ۲۸ زندانی کرد محکوم به اعدام در ۵ زندان کشور


تحقیقات کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نشان می دهد که هم اکنون حداقل ۲۸ تن زندانی کرد که با اتهام های سیاسی و امنیتی مواجهند در زندان های سنندج، ارومیه، سمنان، رجایی شهر، سقز در انتظار اجرای حکم اعدام و یا تایید - نقض حکم دادگاه بدوی در دادگاه های عالی هستند. از این تعداد ۱۷ تن حکم قطعی اعدام دریافت کرده اند و ۱۱ زندانی دیگر حکم اولیه اعدام گرفته اند و در انتظار رای دیوان عالی کشور هستند.
در مورد برخی از اسامی که در این گزارش پیش رو دارید پیشتر اطلاعاتی در رسانه های مختلف منتشر شده است.
اما در برخی موارد مرتبط با زندانیان کرد که با اتهامات سیاسی وامنیتی مواجه هستند، به دلیل مشکلاتی که در مسیر اطلاع رسانی وجود دارد از جمله محدودیت هایی که نیروهای امنیتی بر خانواده های این زندانیان ایجاد می کنند و فضای بسته اجتماعی سیاسی که در آن امکان فعالیت های اطلاع رسانی فعالان حقوق بشر عملا به کمترین میزان خود کاهش پیدا کرده است، اطلاعات چندانی در خصوص این پرونده ها وجود ندارد. کمپین توانسته است که از طریق وکلا یا خانواده زندانیان توسط منابع محلی اطلاعاتی را در خصوص وضعیت حداقل ۱۷ تن از افرادی که محکوم به زندان هستند به دست آورد.

همچنین در این گزارش اسامی ۱۰تن از افرادی که قوه قضاییه ادعا می کند وابسته به گروه های مذهبی سلفی مذهبی وبه خاطر شرکت در عملیات مسلحانه از سوی دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شده‌اند، درج شده است. مشخصات این افراد در انتهای این گزارش آمده است. علاوه بر این سه تن دیگر به نام های فخر الدین فرجی، چنگیزقدم خیر و شورش رضایی که در درگیری های مسلحانه دستگیر شده اند اتهام محاربه به آنها تفهیم شده است و به گفته فعالان محلی خانواده های آنها نگران آن هستند که افراد شده با حکم اعدام مواجه شوند.

تحقیقات کمپین نشان می دهد که در بسیاری از پرونده های یاد شده مراحل قانونی دادرسی رعایت نشده، متهمان به وکیل دسترسی نداشته و اظهارات آنها در مراحل دادرسی مورد توجه قرار نگرفته است. دربرخی از موارد یاد شده که در زیر می آید، متهمان مدعی شده اند که در زمان بازجویی مورد آزار واذیت وشکنجه فیزیکی قرار گرفته اند. به گفته خانواده برخی از متهمانی که چنین ادعاهایی را حتی با نوشتن نامه از زندان مطرح کرده اند، قوه قضاییه تحقیقات مستقل برای بررسی ادعاهای یاد شده انجام نداده است. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با انتشار این گزارش، از مقامات قضایی می خواهد که با اعمال وسواس جدی در بررسی اظهارات زندانیان یاد شده و همچنین اطمینان خاطر از قانونی بودن مراحل دادرسی و صدوراحکام اعدام، نسبت به بازبینی احکام یاد شده اقدام جدی به عمل آورد.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران همچنین از قوه قضاییه ایران می خواهد که تحقیقات مستقلی را نسبت به ادعاهای متهمانی که گفته اند در مراحل تحقیقات آنچه در خصوص اتهاماتی که به آنها نسبت داده شده را تحت فشار و شکنجه فیزیکی و روحی انجام داده اند، انجام دهد و نتیجه آن را در اختیار افکار عمومی قرار دهد.

اسامی افراد محکوم به اعدام عبارتند از : ۱)حبیب الله لطیفی، ۲) رشید آخکندی، ۳) مصطفی سلیمی، ۴) شیرکومعارفی، ۵) حبیب الله گلپری پور ۶) زانیار مرادی، ۷) لقمان مرادی. علاوه بر آن ده تن دیگر که در یک پرونده که اتهام عضویت در یک گروه مذهبی سلفی دارند نیز به اعدام محکوم شده و حکم آنها تایید شده است.

اسامی ۱۱ تنی که حکم اعدام دریافت کرده اند و منتظر حکم دادگاه تجدید نظر هستند عبارتند از : ۱) سمکوخورشیدی، ۲)سیروان نژاوی، ۳) ابراهیم عیسی پور، ۴) رزگار(حبیب) افشاری ۵) علی افشاری ۶) هوشنگ رضایی، ۷) رضااسماعیلی، ۸) بهروزآلخانی، ۹)سیدسامی حسینی، ۱۰) سیدجمال محمدی، ۱۱) بختیار معماری.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران معتقد است که تعداد افرادی که حکم اعدام دریافت کرده اند ممکن است بیشتر از افرادی که در این سیاهه مورد بررسی قرار گرفته اند باشد که به دلیل محدودیت در زمینه تحقیق و جمع آوری اطلاعات ممکن است در این مجموعه نیامده باشد. به همین جهت فعالان محلی و افرادی که نسبت به موارد دیگری از صدور حکم اعدام برای شهروندان کرد به اتهام های سیاسی و امنیتی مطلع هستند می توانند اطلاعات خود را بر تکمیل برای کمپین ارسال کنند.

۱. حبیب الله لطیفی
حبیب الله لطیفی متولد ۱ فروردین ماه سال ۱۳۶۱ ، دانشجوی رشته‌ مهندسی صنایع دانشگاه پیام نور ایلام بوده و در مورخ ۱ آبان ماه سال ۱۳۸۶ در خیابان ادب شهر سنندج توسط تعدادی از ماموران ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج بازداشت شده است. بعد از نزدیک یه ۴ ماه نگهداری در سلولهای بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج که گفته می شود با شکنجه‌های شدید من جمله ضرب و شتم که منجر به خونریزی کلیه و شکستن سروی شده به زندان مرکزی سنندج منتقل شد.

آقای لطیفی در تاریخ ۱۰ تیرماه سال ۸۷ در شعبه‌ یک دادگاه انتقلاب شهر سنندج به ریاست قاضی بابایی به اتهام محاربه و عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) محاکمه شد و با وجود دفاعیات وکلای وی آقایان صالح نیکبخت و نعمت احمدی نهایتا وی به اعدام محکوم شد.بعد از تائید حکم اعدام از سوی دادگاه تجدید نظر نهایتا دیوان عالی کشور نیز در تاریخ ۱۶ اسفند سال ۸۸ این حکم به صورت شفاهی به وکیل ایشان آقای نیکبخت اعلام شد.

حکم اعدام وی که طبق اعلام قبلی به وکیل ایشان قرار بود روز ۵ دی ماه سال ۸۹ در زندان مرکزی سنندج اجرا شود بنابه درخواست عفو والدین این زندانی به طور موقت با دستور دادستان سنندج متوقف شد. این زندانی هم اکنون در زندان مرکزی سنندج به سر می‌برد و به دلیل قطعیت حکم و ارسال آن برای اجرای احکام هر لحظه احتمال اجرای حکم وجود دارد.

۲. رشید آخکندی
رشید اخکندی ۵۵ ساله، متاهل و ساکن شهر سقز در مورخه‌ ۲۱ فروردین ماه سال ۸۷ در شهر اصفهان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این زندانی در ۳۱ تیرماه سال ۸۷ در شعبه‌ یک دادگاه انقلاب شهر سقز به ریاست قاضی شایق به اتهام محاربه از طریق عضویت در احزاب کُرد مخالف، به اعدام و سی سال تبعید به زندان میناب محکوم شد.

بعد از اعتراض او وکیل وی سعید شیخی، پرونده‌ به شعبه‌ ۵ تجدید نظر استان کردستان ارسال و ۳۱ تیرماه سال ۸۸ حکم اعدام تائید شد. بعد از اعتراض مجدد به این حکم پرونده به شعبه‌ ۸ دیوان عالی کشور ارسال شد و در ۳۱ مردادماه سال ۸۸ حکم اعدام تائید شد.

این زندانی هم اکنون در زندان شهر سقز به سر می‌برد و به دلیل قطعیت حکم اعدام وی در دیوان عالی کشور و ارسال پرونده جهت اجرای حکم به دایره اجرای احکام هر لحظه احتمال اجرای حکم این زندان وجود دارد.

۳. مصطفی سلیمی

مصطفی سلیمی شهروند کُرد، متاهل و ساکن شهر سقز در مورخه ۱۶ فروردین ماه سال ۸۲ در شهر نهاوند توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. بعد از انتقال به بازداشتگاه آگاهی شهر سقز و بازپرسی و تفهیم اتهام محاربه از طریق عضویت در احزاب کُردی از سوی قاضی شعبه‌ یک دادگاه انقلاب شهر سقز به ریاست قاضی گودینی به اعدام محکوم شد.

بعد از اعتراض او و وکلای وی به نامهای آقایان سعید شیخی و سید جمال حسامی پرونده جهت تجدید نظر خواهی به شعبه‌ ۳۱ دیوان عالی کشور ارسال که دادگاه اولیه را تایید کرد. منابع محلی می گویند در آخرین تلاشهای وکلا و خانواده آقای سلیمی، شعبه‌ ۱۵ تشخیص دردیوان عالی کشور بار دیگر این حکم را تائید کرده است و پرونده بعد از قطعیت حکم به دایره اجرای احکام ارسال شده است. مصطفی سلیمی هم اکنون در زندان شهر سقز بسر می‌برد و به دلیل قطعیت حکم و ناکام ماندن تلاشها برای لغو این حکم در طول سالهای گذشته هر لحظه احتمال اجرای حکم اعدام وی وجود دارد.

۴. شیرکو معارفی
شیرکو معارفی، در مورخه ۹ مرداد ماه سال ۱۳۸۷ در یکی از روستای مرزی ایران و عراق توسط نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شد و به گفته یکی از همبندی های سابق او در زندان سقز بعد از چندین ماه نگهداری در سلولهای بازداشتگاه مخفی سپاه پاسداران و اداره اطلاعات شهر سقز به زندان این شهر منتقل شد.

وی از سوی شعبه ۱ دادگاه انقلاب این شهر به اتهام محاربه از طریق عضویت دریکی از احزاب کردی به اعدام محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان و دیوان عالی کشور نیز تائیده شده است.

بعد از ارائه درخواست ” ماده ۱۸ ” از سوی آقای احمد سعید شیخی وکیل این زندانی به دفتر قوه قضایه، با این درخواست موافقت شد ولی دوباره پرونده به شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور مسقر در شهر قم ارجاع داده و این شعبه نیز حکم اعدام را تائید کرد.

شیرکو معارفی هم اکنون در زندان سقز بسر می‌برد و حکم وی قطعی شده است و پرونده برای اجرای حکم به اجرای احکام زندان فرستاده شده است و هر لحظه احتمال اجرای حکم وجود دارد.

۵. سمکو خورشیدی
سمکو خورشیدی شهروند کُرد اهل بانه استان کردستان در تاریخ ۸ فرودین سال ۹۰ در یکی از اتوبانهای اطراف تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است. این نیروها در زمان بازداشت وی اقدام به تیراندازی کرده و او از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفته زخمی بازداشت شده است.
سمکوخورشیدی بعد از چندین ماه نگهداری در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر سنندج به زندان شهر سقز استان کردستان منتقل شده است.

شبکه پرس‌تی‌وی روز ۲۱ اردیبشت ماه سال ۹۰ اقدام به پخش اعترافاتی از این زندانی کرد. نهایتا این زندانی در اردیبشت ماه امسال (سال ۹۱) از سوی دادگاه انقلاب شهر سقز به اتهام محاربه از طریق عضویت در احزاب کُردی و عملیات مسلحانه به اعدام محکوم شد و این حکم به صورت شفاهی به وی در زندان سقز اعلام شده است.

این زندانی هم اکنون در زندان سقز به سر می‌برد و بعد از اعتراض نامبرده به حکم، پرونده جهت تجدید نظر خواهی به یکی از شعبات محاکم تجدید نظر استان کردستان ارسال گردیده است.

۶. سیروان نژاوی

این شهروند کُرد ساکن شهر کرج در تاریخ ۱۴ تیرماه توسط نیروهای وزارت اطلاعات در شهر کرج بازداشت و بعدا به بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر ارومیه منتقل شد و به مدت نزدیک به یک ماه و نیم در این بازداشتگاه مورد بازجویی قرار می‌گیرد. نامبرده بعد به زندان مهاباد منتقل و در تاریخ ۲۳ فرودین ماه از سوی دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اتهام همکاری با پژاک به اعدام محکوم شد که این حکم به صورت شفاهی به او در زندان ابلاغ شده است. این زندانی در تاریخ ۱۲ اردیبشت ماه ۹۱ از زندان مهاباد استان اذربایجان غربی به زندان مرکزی شهر ارومیه منتقل شده است. بعد از اعتراض وی به حکم صادره پرونده جهت تجدید تظر خواهی به محاکم تجدید نظر استان آذربایجان غربی ارجاع داده شده است. او هم اکنون در انتظار حکم نهایی دادگاه است.

۷. ابراهیم عیسی‌پور

این شهروند کُرد ساکن بخش نًلاس از توابع شهرستان سردشت در تاریخ ۱۶ تیرماه از سوی نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر ارومیه منتقل و به مدت نزدیک به یک ماه و نیم نگهداری در سلولهای انفرادی به زندان مهاباد منتقل شد. این زندانی در یک پرونده مشترک با سیروان نژاوی در تاریخ ۲۳ فرودین ماه ۹۱ از سوی دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اتهام همکاری با پژاک به اعدام محکوم شد. این زندانی در تاریخ ۱۲ اردیبشت ماه از زندان مهاباد به زندان مرکزی شهر ارومیه منتقل شده است. بعد از اعتراض وی به حکم صادره پرونده جهت تجدید تظر خواهی به محاکم تجدید نظر استان آذربایجان غربی ارجاع داده شده است.

۸. رزگار (حبیب) افشاری

این شهروند کُرد ساکن شهر مهاباد در اواخر آذرماه سال ۸۹ در شهر مهاباد بازداشت شده است. نامبرده که به همراه سه برادر دیگر به نامهای علی، سلطان و ولی افشاری بازداشت شده بود به مدت نزدیک به ۴ ماه در بازداشتگاهای امنیتی در شهر مهاباد و ارومیه بدون حق ملاقات و تماس با خانواده مورد بازجویی قرار می‌گیرد. دادگاهی این چهار برادر در مورخه ۱۴ آذرماه سال ۹۰ در دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اتهام محاربه و از طریق عضویت در حزب کومه‌له برگزار شده است و آخرین جلسه دادگاه با حضور وکلای تسخیری برگزار می‌شود.در تاریخ ۲۶ دی ماه سال ۹۰ در زندان مرکزی ارومیه به علی و رزگار ( حبیب ) افشاری اعلام می‌شود که به اتهام محاربه و همکاری با احزاب کُردی به اعدام محکوم شده‌اند و جعفر( سلطان ) و ولی افشاری نیز از اتهام محاربه تبرئه و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس محکوم شده‌اند.» این زندانی هم اکنون در زندانی مرکزی ارومیه بسر می‌برد و بعد از اعتراض نامبرده و وکیل تسخیری وی به حکم صادر، پرونده جهت تجدید نظر خواهی به محاکم تجدید نظر استان آذربایجان غربی ارسال شده است.

۹. علی افشاری

این شهروند کُرد ساکن شهر مهاباد در اواخر آذرماه سال ۸۹ در شهر بوکان با یورش به منزل یکی از بستگانش بازداشت شده است. نیروهای وزارت اطلاعات و سپاه برای بازداشت وی اقدام به تیراندازی کرده و به گفته یک منبع نزدیک به خانواده او را زخمی کردند. به گفته منبع یاد شده «بعد از اصابت چندین گلوله به بدن وی، نیروهای امنیتی او را بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات در شهر مهاباد منتقل کردند. علی افشاری به همراه سه برادر دیگرش که پیشتر بازداشت شده بودند به مدت نزدیک به ۴ ماه در بازداشتگاهای امنیتی در شهر مهاباد و ارومیه بدون حق ملاقات و تماس با خانواده مورد بازجویی قرار می‌گیرد. این چهار برادر در تاریخ ۱۴ آذرماه سال ۹۰ در دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اتهام محاربه و همکاری با احزاب کُرد دادگاهی شدند و آخرین جلسه دادگاه با حضور وکلای تسخیری برگزار شد. منبع نزدیک به خانواده به کمپین گفت‌ که « در تاریخ ۲۶ دی ماه سال ۹۰ در زندان مرکزی ارومیه به علی و رزگار( حبیب ) افشاری اعلام شد که به اتهام محاربه و همکاری با احزاب کُردی به اعدام محکوم شده‌اند و جعفر( سلطان ) و ولی افشاری نیز از اتهام محاربه تبرئه و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس محکوم شده‌اند. علی افشاری هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه به سر می‌برد و به دلیل اصابت چندین گلوله به بدنش در هنگام دستگیری، وضعیت سلامتی وی وخیم گزارش شده است. پرونده وی نیز به همراه پرونده دیگر برادرانش به دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی ارسال شده است.

۱۰. حبیب الله گلپری پور
حبیب الله گلپری پور فرزند ناصر متولد ۱۳۶۳ در شهر سنندج ، ۵ مهرماه ۱۳۸۸ در حین خروج از مهاباد به سوی ارومیه که بنا بر متن کیفرخواست منتشر شده همراه تعدادی کتاب ونشریات مربوط به حزب پژاک بوده توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه مهاباد بازداشت و ماهها در بازداشتگاهای امنیتی و نظامی شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج قرار داشت.

این زندانی در نامه‌ایی با اشاره به شکنجه‌های شدید روحی و فیزیکی که اسفند ماه سال ۹۰ منتشر شد نوشت : ” علی رغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فیزیکی و روحی من را تا حد مرگ پیش بردند که شکایت آن را همراه به مراتب و ارگان گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در این ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اینکه شنونده داشته باشد.” در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال ۸۸ در شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی خدادای در یک جلسه چند دقیقه‌ایی به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) به اعدام محکوم شد. بعد از اعتراض او به حکم یاد شده پرونده جهت تجدید نظر خواهی به شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور فرستاده شد و این دادگاه نیز حکم اعدام صادره از سوی دادگاه انقلاب مهاباد تائید شد.

به گفته یک منبع نزدیک به خانواده «حبیب الله گلپری‌پور همانند دیگر زندانیان سیاسی محبوس در زندان ارومیه در طول سالهای گذشته بارها از سوی مسئولان زندان و اداره اطلاعات شهر ارومیه همراه چندین تن از زندانیان سیاسی به سلولهای انفرادی منتقل شده است و وی را جهت انجام اعترافات تلوزیونی تحت فشار قرار داده‌اند و وی را به اجرای حکم اعدام در صورت عدم همکاری با نیروهای امنیتی تهدید کرده‌اند.» این زندانی اواخر سال گذشته از زندان مرکزی ارومیه به زندان مرکزی سمنان منتقل شده است و با توجه به قطعیت حکم او و ارسال حکم برای دائره اجرای احکام هر لحظه احتمال اجرای حکم وجود دارد.
۱۱. زانیار مرادی
زانیار مرادی فرزند اقبال ۲۱ ساله ساکن شهر مریوان در تاریخ ۱۴ مرداد ماه سال ۸۸ توسط نیروهای اداره اطلاعات شهر مریوان بازداشت شده و به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شده است. این زندانی به همراه دیگر زندانی لقمان مرادی ( هم پرونده وی ) به مدت نزدیک به ۹ ماه در سلولهای اداره اطلاعات شهر سنندج مورد بازجویی قرار گرفته است. زانیار مرادی با انتشار رنج‌نامه‌ایی از شکنجه‌های اعمال شده بر وی در طول بازداشت در وزارت اطلاعات سخن گفته است.

در قسمتهایی از این نامه آمده است: “خواستند شکنجه های جنسی و بطور غیر انسانی استفاده کنند، یک بطری را آورده بودند و می گفتند که باید قبول کنی اگر قبول نکنی باید روی این بطری بشینی و همچنین تهدید به تجاوز جنسی می کردند و می گفتند خودت انتخاب کن یا قبول می کنی یا این آخرین راهته، من هم به ناچار قبول کردم چون نمی توانستم این نوع شکنجه ها را تحمل کنم و بشدت از ناحیۀ بیضه خونریزی و سوزش داشتم ودیگر در برابر شکنجه های بی رحمانه دوام نداشتم.”

بعد از این مدت به زندان مرکزی سنندج منتقل شد و به مدت نزدیک به ۶ ماه نیز در این زندان نگهداری شده است. او بعدا مجدداد به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شد. یک منبع نزدیک به خانواده به کمیپن گفته است که «وزارت اطلاعات» او را تحت فشار قرار داده «که در اعترفات تلویزیونی مسئولیت قتل پسر امام جمعه شهر مریوان را بر عهده بگیرند.» (به همراه لقمان مرادی) این دو ادعا می شود که تحت فشار در برنامه ایران تودی پرس تی اعتراف به انجام این قتل کرده بودند.

پس از آن به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و بعد از نزدیک به یک ماه و نیم بدون برخورداری از حق ملاقات و تماس با خانواده در شعبه‌ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام قتل پسر امام جمعه مریوان و عضویت در حزب کوموله دادگاهی و به اعدام محکوم شد. بعد از اعتراض این دو زندانی به احکام صادره ، در تاریخ ۱۸ تیر ماه سال ۹۰ پس از بررسی پرونده از سوی دیوان عالی کشور این حکم تائید و یک روز بعد به دایره اجرای احکام زندانی رجایی شهر کرج ابلاغ شد. این زندانی هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می‌برد و طی هفته‌های گذشته بعد از فشارهای نهادهای بین المللی حقوق بشری اقداماتی از سوی رئیس قوه قضایی برای برسی مجدد پرونده صورت پذیرفته است.

۱۲. لقمان مرادی
لقمان مرادی فرزند عثمان متولد ۶۲ ساکن شهر مریوان در تاریخ ۱۳ مرداد ماه سال ۸۸ توسط نیروهای اداره اطلاعات شهر مریوان بازداشت و به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شد. این زندانی به همراه زانیار مرادی ( هم پرونده وی ) به مدت نزدیک به ۹ ماه در سلولهای اداره اطلاعات شهر سنندج مورد بازجویی و انواع شکنجه‌های فیزیکی و روحی قرار گرفته بودند.

لقمان و زانیار مرادی نیز در نامه ای که به عنوان «رنجنامه» منتشر شد، از فشارها و شکنجه‌های وارده برای گرفتن اعترافات ساختگی نوشته است : “به من گفتند که تو باید قبول کنی که آن ها را ترور کرده ای وگرنه به خانواده ات ضربه سنگینی می زنیم و خودت هم می دانی که از اینجا نمی توانی بیرون بروی و من هیچ اتهامی را قبول نکردم و بازجوها می خواستند از شکنجه های جنسی استفاده کنند و من هم به ناچار برای شکنجه هایی که می خواستند بکنند، تمام حرف های آن ها را قبول کردم و هرچه می گفتند، می نوشتم و بعد از اینکه همه ی حرف های آن را در مورد ترور نوشتم.”

بعد از این مدت به زندان مرکزی سنندج منتقل و به مدت نزدیک به ۶ ماه نیز در این زندان نگهداری شد. بعدا مجددا به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شد. به گفته یک منبع نزدیک به خانواده «نیروهای وزارت اطلاعات او را تحت فشار قرار دادند که در اعترفات تلویزیونی مسئولیت قتل پسر امام جمعه شهر مریوان را بر عهده بگیرند.»

این دو زندانی در برنامه ایران تودی پرس تی وی اعتراف به انجام این قتل کرده بودند که به گفته منابع نزدیک به خانواده این عمل تحت فشارجسمی و روحی انجام شده است. این بار به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده و بعد از نزدیک به یک ماه و نیم بدون حقو ملاقات و تماس با خانواده در شعبه‌ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام قتل پسر امام جمعه مریوان دادگاهی شده و به اعدام محکوم می‌شوند. بعد از اعتراض این دو به احکام صادره ، در تاریخ ۱۸ تیر ماه سال ۹۰ از سوی دیوان عالی کشور این حکم تائید و یک روز بعد به دایره اجرای احکام زندانی رجایی شهر کرج ابلاغ شده است. زانیار و لقمان مرادی هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می‌برند و در طی هفته‌های گذشته بعد از نوشتن نامه‌ایی برای رئیس قوه قضاییه نماینده ای از رئیس قوه قضاییه با آنها در زندان ملاقات کرد.

۱۳. هوشنگ رضایی
هوشنگ رضایی اهل شهر نهاوند در تاریخ ۲۹ خردادماه سال ۸۹ در شهر تهران توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به بند مخصوص این وزارتخانه یعنی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این زندانی در اردیبهشت سال ۹۱ بعد از نزدیک به یک سال و نیم نگهداری در بندهای ۲۰۹ و ۳۵۰ زندان اوین اوایل اردیبشت ماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.

منابع محلی حقوق بشر در طول هفته‌های گذشته اعلام کرده‌اند این زندانی به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کردی از سوی شعبه‌ ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به اعدام محکوم شده است.

یک منبع آگاه به کمپین گفت که از تاریخ ۵ تیرماه ۹۱ این زندانی از سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی شهر شهر کرج به مکانی دیگر منتقل شده است. کمپین تا کنون در خصوص محل نگهداری کنونی وی نتوانسته است اخبار جدیدی به دست بیاورد.

۱۴. رضا اسماعیلی

رضا اسماعیلی (مامدی) فرزند توفیق ،۳۴ ساله و اهل روستای دریک از توابع شهرستان سلماس که در اوایل پاییز سال ۹۰ توسط نیروهای اداره اطلاعات شهر سلماس بازداشت شد. او بعد از چند ماه نگهداری در بازداشتگاه وزارت اطلاعات شهر سلماس از سوی دادگاه انقلاب شهر خوی به اتهام همکاری با پژاک به اعدام محکوم شد. حکم در بهمن ماه سال ۹۰ به این زندانی در زندان سلماس به صورت شفاهی اعلام شده است. این زندانی هم اکنون در زندان سلماس به سر می‌برد و بعد از اعتراض وی حکم جهت تجدید نظر خواهی به دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی منتقل شده است. کمپین هنوز در خصوص حکم صادرشده در دادگاه تجدید نظر نتوانسته است اطلاعات تکمیلی کسب کند.

۱۵. بهروز آلخانی
بهروز آلخانی فرزند فارس(Fares) متولد ۱۳۶۴ شهروند کُرد ساکن سلماس که در تاریخ ۷ بهمن ماه سال ۸۸ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در شهر سلماس بازداشت شده بود و به گفته یک منبع نزدیک به خانواده «به مدت نزدیک به ۱۹ ماه در بازداشتگاهای امنیتی شهر سلماس، خوی و ارومیه به سر برده و مورد شکنجه‌ فیزیکی و روحی قرار گرفته است. به گفته او وضعیت این زندانی به نحوی است که هم اکنون به به دلیل نگهداری ۱۹ ماه در سلولهای انفرادی دچار اختلالات روانی مرتبط با حضور بلندمدت در سلول انفرادی شده است. این شهروند کُرد ابتدا به اتهام همکاری با پژاک بازداشت شد و برای چندین ماه مورد بازجویی قرار گرفت اما بعد از این مدت اتهام مشارکت در قتل دادستان خوی به اتهامات نامبرده اضافه شد.

یک منبع نزدیک به خانواده به کمپین گفت که او «در تمام مراحل بازجویی این زندانی کرد اتهام مشارکت در قتل دادستان خوی را رد کرده» است. او همچنین گفت که در تاریخ ۲۳ مهرماه سال ۹۰ در جلسه‌ ایی چند دقیقه‌ ایی با حضور وکیل تسخیری، نماینده دادستان و نماینده اداره اطلاعات شهر ارومیه بهروز آلخانی را به اتهام محاربه از طریق همکاری موثر با پژاک و مشارکت در قتل دادستان خوی، شعبه یک دادگاه انقلاب شهر ارومیه به ریاست قاضی چابک به اعدام محکوم کرد. او همچنین و در پرونده‌ جداگانه به اتهام نگهداری اسلحه‌یی که منبع نزدیک به خانواده او در گفت وگو با کمپین مدعی شد که هنگام دستگیری توسط ماموران اطلاعاتی هم ضبط نشده است به ۱۰ سال زندان محکوم شد.

به گفته منبع یاد شده این زندانی از حق تماس تلفنی با خانواده محروم بوده و تنها هر ماه یک بار آن هم با حضور ماموران امنیتی قادر به ملاقات با خانواده‌اش است. او بعد از نزدیک به ۲۰ ماه بر طبق کیفرخواست دادستان عمومی و انقلاب ارومیه به اتهام همکاری با حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) و مشارکت در قتل دادستان خوی در شعبه اول دادگاه انقلاب شهر ارومیه محاکمه شد اما به دلیل عدم تعادل روحی و درخواست وکیل تسخیری او جلسه‌ دادگاه برای چند هفته بعد به تعویق افتاد.

بعد از اعتراض وکیل تسخیری، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده است. یک منبع نزدیک به خانواده او مدعی است که وضعیت سلامتی این زندانی وخیم گزارش شده است و به دلیل حساسیت پرونده وی مسئولان زندان از اعزام او به بیمارستان خارج از زندان ممانعت به عمل آورده‌اند. این زندانی هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه بسر می‌برد و پرونده وی نیز بعد از اعتراض وکیل تسخیری برای تجدید نظر خواهی به دیوان عالی کشور استان آذربایجان غربی ارسال شده است.

۱۶. سید سامی حسینی
سیدسامی حسینی متولد ۱۳۵۸ و ساکن روستای ” هفتوان ” از توابع شهرستان سلماس در ۱۵ خرداد سال ۸۷ توسط ماموران اطلاعات در ایست بازرسی گلوگاه شیرازی، بالاتر از «تازه شهر» واقع در شهرستان سلماس به همراه سید جمال محمدی (هم پرونده ای که او هم حکم اعدام دارد) بازداشت شد. وی به مدت ۱۵ روز در اداره اطلاعات شهر سلماس تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت تا جایی که او را به بیمارستان انتقال دادند. بیمارستان شهر سلماس به دلیل وخامت وضعیت جسمی سیدسامی حسینی از پذیرش وی امتناع کرد. بنابراین او را به بیمارستان امام خمینی در شهر ارومیه منتقل کردند. مقامات امنیتی و قضایی اتهام محاربه از طریق عضویت در گروه پژاک را به او نسبت داده اند. او درنامه ای که ۱۳ مهرماه ۸۹ از زندان به خارج اززندان فرستاد گفته است‌«بنده ورفیقم هیچ اقرار و اعترافی به اتهام انتصابی نه شفافی ونه کتبی نکرده ایم. نه در مراحل بازجویی و نه در دادسرا و نه در دادگاه.»

سید سامی حسینی مدت ۵ روز در بیمارستان امام خمینی شهر ارومیه و سپس به مدت ۱۳ روز در بهداری اطلاعات بستری شد. وی مجدداً پس از بهبودی نسبی توسط ماموران اداره اطلاعات تحت شکنجه قرار گرفت که این شکنجه ها حدود ۳ ماه و ۱۰ روز تداوم داشته است.

این زندانی در نامه خود در مورد شکنجه‌هایی که در طول مدت بازداشت در بازداشتگاهای امنیتی متحمل شده است، نوشته است : “برخورد فیزیکی از قبیل ساعتها با مشت و لگد بنده‌ را می‌زدند، آویزان کردن بوسیله ‌طناب از ناحیه‌ مچ دستها، استفاده ‌از جریان برق یعنی با جریاندهی برق به‌ بدنم کل سیستم عصبی بنده‌ را به‌ هم می‌ریختند‌، پارگی کتف به‌ حدود ۲۰ سانتی متر در اثر شکنجه‌ که‌ هنوز با گذشت ۲ سال آثار آن موجود است و خود قاضی های دادگاه ‌تجدید نظر استان این آثار را در جلسه ‌دادگاه‌ تجدید نظر استان مشاهده‌ و تأیید کردند ، شلاق زدن از ناحیه‌ کف پا و ران ، در زیر این شکنجه‌های فیزیکی اعمال شکنجه‌های روحی و استرس‌زا که ‌شدت شکنجه‌های فیزیکی به ‌حدی شد که‌ به‌ مدت ۱۸ روز به‌ حالت بیهوشی کامل رفته ‌بودم و مدت یک هفته ‌بعد از هوشیاری قادر به‌ خوردن غذا نبودم بلکه ‌از طریق سرم تغذیه ‌می‌کردم و حال آنکه‌ مسئولان بازجویی این وضعیت بنده ‌را در پرونده‌ به‌ عنوان اعتصاب غدا در بازداشتگاه ‌ذکر کرده‌اند، عدم ملاقات با خانواده‌ و حتی تماس تلفنی به ‌مدت ۳ ماه ‌و نیم، ساعتهای بازجویی که‌ بعضی مواقع حدود ۴۸ ساعت بیدار نگه می‌داشتند تا کاملآ تعادل فکری و روحی و فیزیکی بنده‌ به‌ هم بخورد تا هر چیزی را که ‌دوست دارند به‌ من بقبولانند .”

براساس آنچه در نامه وی آمده است او بعد از این مدت به زندان سلماس انتقال داده شد اما مسئولان زندان از پذیرفتن وی به دلیل وجود آثار شکنجه روی بدنش خودداری کردند. بنابراین اداره اطلاعات شهر سلماس ناگزیر شد طی نامه ای کتبی اعلام کند که سید سامی حسینی را با این شرایط جسمی به زندان سلماس تحویل داده اند و تمام مسئولیت آن را پذیرفتند. دو متهم این پرونده فقط دو جلسه‌ یکی در تاریخ ۲۰ مهرماه سال ۸۷ در بازپرسی شعبه ‌اول و دیگری در وقت رسیدگی در شعبه ‌اول دادگاه‌ انقلاب اسلامی خوی تاریخ ۱۴ آذرماه سال تشکیل جلسه‌ دادگاه‌ شد و در این دادگاه به همراه سید جمال محمدی به اعدام محکوم شد. این حکم بعد از اعتراض به دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی ارسال و در آنجا نیز عینا تائید شد. بعد از پیگیرهای وکیل این پرونده آقای خلیل کیان پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده است. این زندانی هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه بسر می‌برد و یک منبع نزدیک به پرونده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که درخواست اعاده دادرسی برای این دو مورد پذیرش قرار گرفته است. اگر چه کمپین نتوانسته است تا کنون مدرک حقوقی دال بر صحت این ادعا کسب کند.

۱۷ . سید جمال محمدی

سید جمال محمدی ساکن روستای ” هفتوان ” از توابع شهرستان سلماس در ۱۵ خرداد سال ۸۷ توسط ماموران اطلاعات در ایست بازرسی گلوگاه شیرازی، بالاتر از تازه شهر واقع در سلماس به همراه سید سامی حسینی بازداشت شد. این شهروند کُرد به مدت نزدیک به چهار ماه در بازداشت نیروهای اطلاعاتی شهرهای سلماس و ارومیه بوده است. پس از آن این دو نفر به زندان ارومیه منتقل شدند. این دو زندانی فقط دو جلسه‌ یکی در مورخه‌ ۲۰ مهرماه سال ۸۷ در بازپرسی شعبه ‌اول و دیگری در وقت رسیدگی در شعبه ‌اول دادگاه‌ انقلاب اسلامی خوی مورخه‌۱۴ آذرماه سال تشکیل جلسه‌ دادگاه‌ شد و در این دادگاه به همراه سید جمال محمدی به اعدام محکوم شدند. این حکم بعد از اعتراض به دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی ارسال و در آنجا نیز عینا تائید شد. بعد از پیگیرهای وکیل این پرونده آقای خلیل کیان پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده است. این زندانی هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه بسر می‌برد و یک منبع نزدیک به پرونده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که درخواست اعاده دادرسی برای این دو زندانی مورد پذیرش قرار گرفته است. اگر چه کمپین نتوانسته است تا کنون مدرک حقوقی دال بر صحت این ادعا کسب کند.

۱۸. بختیار معماری

شبکه تلویزیونی پرس تی وی در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۰ در گزارشی از بازداشت چهار نفر از شهروند کُرد اهل مریوان به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کرد خبر داد. یکی از این چهار تن، بختیار معماری ساکن مریوان بود که در مردادماه سال ۸۹ توسط نیروهای اداره اطلاعات مریوان بازداشت شد. یک منبع مطلع محلی به کمپین گفت او به مدت چندین ماه در بازداشتگاههای اداره اطلاعات مریوان و سنندج تحت بازجویی قرار گرفت و نهایتا تحت فشار و شکنجه‌ در کانال پرس تی مجبور به اعتراف به قتل دو شهروند کُرد مریوانی شد و ادعا کرد که به سفارش یکی از اعضای یک حزب کرد که با دستگاههای امنیتی انگلیس در ارتباط بوده این کار انجام داده است.

جلسات دادگاهی این زندانی در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد و در تاریخ ۲۹ دی ماه سال ۹۰ این دادگاه به اتهام قتل دو شهروند مریوانی را به قصاص محکوم کرد.

لیست افراد مرتبط با گروه های مذهبی سلفی محکوم به اعدام :

۱۰ نفر از افرادی که مقامات قضایی آنها را عضو یک گروه سنی مذهبی سلفی می دانند به دنبال ترور یکی از روحانیون سنی مذهب به نام ماموستا محمد شیخ اسلام در مورخه ۲۶ شهریورماه سال ۸۸ در چندین مرحله در ماههای بعد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. اسامی این ۱۰ نفر که توسط یکی از همبندیان سابق این افراد دراختیار کمپین قرار گرفته به شرح زیر می‌باشد :

۱٫حامد احمدی متولد ۱۳۶۰ متاهل ساکن سنندج
۲- بهرام احمدی ساکن سنندج در زمان بازداشت زیر ۱۸ سال سن داشته است
۳٫ کمال مولایی متولد ۱۳۶۳ ساکن سنندج
۴٫ اصغر رحیمی حدود ۲۹ ساله، متاهل ساکن سنندج
۵٫ بهنام رحیمی متولد ۱۳۶۰، متاهل و ساکن سنندج
۶٫ جهانگیر دهقانی حدود ۲۸ ساله، مجرد و ساکن سنندج
۷٫ محمد ظاهر بهمنی در زمان ۲۱ ساله، مجرد و ساکن سنندج
۸٫ جمشید دهقانی متولد ۱۳۶۰، مجرد ساکن سنندج
۹٫ کیوان زند کریمی متولد ۱۳۶۴، مجرد و ساکن سنندج
۱۰٫ هوشیار محمدی متولد ۱۳۶۳، مجرد و ساکن سنندج.


یک منبع محلی مطلع درخصوص این پرونده به کمپین گفت که همه این افراد به همراه تعدادی دیگر از افرادی که متهم به عضویت در گروهای تندروی مذهبی و مشارکت در چندین عمیلات مسلحانه بودند، در بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفتند. بنابه اطلاعات بدست آمده بیشتر این افراد نزدیک به یک سال در سلولهای انفرادی بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات سنندج نگهداری شده و بعدا به سلولهای بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده‌اند. همه این افراد در تیرماه سال ۹۰ از سوی شعبه‌ ۲۸ دادگاه انقلاب شهر تهران به ریاست قاضی مقیسه به اتهام عضویت در گروهای سلفی و مشارکت در ترور به اعدام محکوم شده‌اند.

براساس گفته های این منبع همه این افراد فاقد وکیل تعیینی بوده و حکم آنها در دیوان عالی کشور نیز تائید شده و در ماههای گذشته جهت اجرای حکم به دایره اجرای احکام زندان رجایی شهر کرج ابلاغ شده است و هر لحظه احتمال اجرای حکم این افراد وجود دارد. این زندانیان در بند ۴ سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج نگهداری می شوند.

***

علاوه بر آن سه تن به نام های فخرالدین فرجی، چنگیز قدم خیر و شورش رضایی در مورخه‌ ۱۶ خرداد سال ۹۰ بعد از درگیرهای نیروهای سپاه پاسداران با تعدادی از اعضای احزاب کردی در حوالی روستای ” بوریر” از توابع شهرستان سروآباد بازداشت شدند ، خبرگزاری ایرنا از بازداشت سه نفر دیگر از اعضای باقیمانده این گروه در روزهای ۱۷ و ۱۸ خرداد خبر داد.

یک منبع محلی به کمپین گفت که افراد بازداشت شده شورش رضایی، فخرالدین فرجی ( ۲۷ ساله ساکن روستای ” لنج آوا ” از توابع شهرستان مریوان) و چنگیز قدم خیر از اعضای یکی از احزاب کردی که دو نفر از آنها پیشتر در درگیر مذکور زخمی شده یودند نام دارند. به گفته منبع یاد شده این سه زندانی به مدت نزدیک به سه ماه در بازداشتگاهای امنیتی شهرهای سنندج و مریوان تحت بازجویی و تحت فشار برای گرفتن اعترافات تلوزیونی قرار گرفته بودند. این سه زندانی هم اکنون در زندان مرکزی سنندج بسر می‌برند و در فروردین امسال در یکی از شعبات بازپرسی به اتهام محاربه از طریق عضویت در کوموله تفهیم اتهام شده‌اند و با توجه به این اتهام نگرانی نسبت به صدور حکم اعدام برای این سه زندانی وجود دارد.

tisdag 24 juli 2012

شصت و هفت  سال حبس برای ۲۰ شهروند مهابادی


به گزارش منابع حقوق بشری، چند شهروند اهل مهاباد توسط دادگاه انقلاب اسلامی این شهرستان به حبس محکوم شدند.
به گزارش موکریان، بیست شهروند مهابادی که پاییز سال گذشته با اتهامات «امنیتی» بازداشت و زندانی شده بودند از طرف دادگاه انقلاب اسلامی این شهر به ۶۷ سال زندان محکوم شدند.
اسامی این افراد و حکم صادره برای آن‌ها از سوی شعبه ۱ دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان مهاباد، به شرح زیر است:
۱٫ عثمان مولانژاد ۱۰ سال حبس تعزیری
۲٫ علی مولانژاد ۵ سال حبس تعزیری
۳٫ اسماعیل حمزه‌پور ۵ سال حبس تعزیری
۴٫ ناصر طریق ۵ سال حبس تعزیری
۵٫ چیا مولانژاد ۵ سال حبس تعزیری
۶٫ محمدامین قادرزاده ۴ سال حبس تعزیری
۷٫ سلیم چراغ منان ۴ سال حبس تعزیری
۸٫ لقمان سالکی ۴ سال حبس تعزیری
۹٫ کاوه سالکی ۴ سال حبس تعزیری
۱۰٫ سلیمان رحیم‌زاده ۴ سال حبس تعزیری
۱۱٫ عثمان قادرنژاد ۳ سال حبس تعزیری
۱۲٫ علی برنا ۳ سال حبس تعزیری
۱۳٫ محمد ایزددوست ۲ سال حبس تعزیری
۱۴٫ انور ایزددوست ۲ سال حبس تعزیری
۱۵٫ زانیار قادرزاده در دادگاه بدوی به ۳ سال که در تجدید نظر به یک سال و نیم کاهش یافت.
۱۶٫ ناصر بهجتی یک سال و نیم حبس تعزیری
۱۷٫ سمکو عثمانی یک سال و نیم حبس تعزیری
۱۸٫ محمد ابراهیم‌زاده یک سال حبس تعزیری
۱۹٫ قاسم رحیمی یک سال حبس تعزیری
۲۰٫ مراد حسن‌زاده ۶ ماه حبس تعزیری

måndag 23 juli 2012

محکومیت سه فعال فرهنگی و محیط زیست به ۹ سال زندان تعزیری


 بر اساس گزارشی که روز شنبه ۳۱ تیر از شهر سنندج رسیده است سه فعالی فرهنگی و محیط زیست کرد به زندان محکوم شده‌اند.
به گزارش روژ، از شهر سنندج سه تن از اعضای جمعیت کردستان سبز به نام‌های اکبر گویلی، وریا خسروی و کامران رحیمی از سوی شعبه یکم دادگاه انقلاب سنندج به قضاوت قاضی حسن بابایی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق ارتباط با احزاب اپوزیسیون به زندان‌های تعزیری محکوم شده‌اند.
بر پایه این گزارش وریا خسروی به چهار سال زندان، اکبر گویلی به دو سال زندان و کامران رحیمی به سه سال زندان محکوم شده‌اند.
لازم به ذکر است که این سه تن از فعالان حوضه محیط زیست کردستان روز اول آبان ماه سال ۱۳۹۰ از سوی نیروهای وابسته به اداره اطلاعات سنندج بازداشت و به مراکز امنیتی منتقل شدند.
همچنین چند ماه پس از بازداشت این افراد کانال خبری پرس تی وی جمهوری اسلامی با پخش اعترافات آنان اعلام کرد که این افراد در به جرم حمل بمب و بمب گذاری بازداشت شده‌اند.
خکم این فعالان در حالی است که طی ماه گذشته بیش از ۷۰ تن از فعالات سیاسی، فرهنگی و محیط زیست در شهرهای مختلف کردستان از آنجمله سنندج، مریوان، مهاباد، سقز و مریوان بازداشت شده و به مراکز امنیتی منتقل شده‌اند.
بررسی موراد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    بخشی از ماده ۲۳ اعلامیه هزاره: تلاش‌های دسته جمعی برای مدیریت، حفاظت و توسعه پایدار تمامی جنگل‌ها تشدید شود.
•    بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی‌توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.
•    بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می‌باشد.
•    ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.

torsdag 19 juli 2012

افزایش و فشار گرانی در ایران


بالا رفتن قیمت ها نشان از تأثیر تحریم هایی است که به دلیل برنامه اتمی ایران بر اقتصاد کشور فشار وارد می کند و مردم مجبورند مرغ را به قیمت ۷۰۰۰ تومان که سه برابر قیمت سال گذشته است بخرند. افزایش قیمت مشابه برای گوشت قرمز، میوه و سبزیجات گزارش شده است.
همه روزه بسیاری از مردان و زنانی که سرپرستی یک خانواده را بر عهده دارند، از کار اخراج شده و برای مدت نا معلومی  بیکار خواهند ماند، این در حالی است که حقوق کارگران زحمتکش را چنده ماه به چند ماه پرداخت نمی کنند. افزایش نرخ تورم، تعطیلی کارخانجات و گرانی،
 امان از کارگران بریده است و هزاران هزار خانواده شب و روز در گرسنگی به سر می برند و سختی و رنج بسیاری را تحمل می کنند.
بیشتر کودکان در خانواده کارگران، مریض احوال و بی حالند.
آن بینوایان به دلیل نخوردن مواد مقوی و مورد نیاز بدن، به علت گرانی آن ها و بیکاری پدر و مادرشان، رنگ به رخ شان نمانده است و سرپرست چنان خانواده ای زیر بدترین فشارهای روحی و روانی قرار دارد و بی شک گرفتار درد ها و مشکلات عصبی گشته است.
 حال، در این شرایط هولناک که از کارگران زحمتکش ایرانی چون برده هایی بی جیره و مواجب بیگاری می کشند و سر آخر نیز ده ماه حقوقشان را پرداخت نمی کنند و کارگران شرمنده روی همسر و فرزندان شان می شوند.
مردم فقیر و تهی دست ایران که در بد ترین شرایط اقتصادی و تحت شدید ترین و سخت ترین تحریم هایی قرار دارند که همگی شان تأثیر مستقیم بر روی زندگی روزمره مردم عادی داشته و دارد و شوم بختانه رژیم و مزدورانش از این تحریم ها کمترین آسیبی بدیشان وارد نشده و نمی شود؛ 

اقدام نیروهای انتظامی برای جمع آوری ماهواره ها


 نیروی انتظامی از ۲۰ تیر ماه سال جاری یک عملیات گسترده برای جمع آوری آنتن های ماهواره ای آغاز کرده و برای تعدادی از شهروندانی که در منازل مسکونی آنان آنتن ماهواره ای یافته شده پرونده قضایی تشکیل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نیروی انتظامی بنا به دستور شورای تامین استان (متشکل از استاندار ودیگر مقامات امنیتی) اقدام به جمع آوری آنتن های ماهواره ای کرده است.
برنامه های دولت برای محدود کردن سایر مردم از دسترسی به اطلاعات عمومی از طریق ماهواره و اینترنت گسترش یافته است. وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی در مصاحبه ای اعلام کرد که از شهریور ماه آینده اینترنت ملی در ایران راه اندازی خواهد شد.
هدف از راه اندازی اینترنت ملی ممانعت از تماس کاربران داخل با خارج از کشور وعدم استفاده از اطلاعات موجود در فضای مجازی است. کارشناسان ارتباطات معتقدند اینترنت ملی به کلی مفهوم اینترنت را ندارد و یک شبکه داخلی است.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.
بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.
ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.
بخشی از بند ۲۵ اعلامیه هزاره: آزادی رسانه ها برای اجرای نقش اساسی آنها و نیز حق مردم برای دسترسی به اطلاعات را تضمین کنیم .

بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی‌توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.
بند ۲ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس نباید در زندگی خصوصی و خانواده و اقامتگاه یا مکاتبات مورد مداخلات خودسرانه (بدون مجوز) یا خلاف قانون قرارگیرد و همچنین شرافت و حیثیت او نباید مورد تعرض غیر قانونی واقع شود.
اصل ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی: حیثیت‌، جان‌، مال‌، حقوق، مسکن و شغل‌اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.

ممانعت بهداری زندان از درمان هانیه (شراره) فرشی


هانیه (شراره) فرشی، زندانی سیاسی بند نسوان زندان اوین که از بیماری حاد کلیه و مثانه رنج میبرد، از رسیدگی های درمانی و پزشکی محروم شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با وجود اینکه وضعیت جسمی هانیه (شراره) فرشی وخیم گزارش شده است و لکه های خون در ادرار وی دیده شده، پزشکان بهداری زندان اوین از درمان و رسیدگی های معمول پزشکی و همچنین تحویل دارو و به وی ممانعت کردند.
گفتنی است، هانیه فرشی بر ای ادامه درمان خود نیاز به آزمایشات پزشکی و عکسبرداری سی تی اسکن دارد که توسط مسئولین از انتقال به بیمارستان برای انجام معاینات و آزمایشات پزشکی اش ممانعت بعمل آمده است.
هانیه (شراره) فرشی ۳۸ ساله در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران قاضی مقیسه به اتهام توهین به مقدسات و توهین به رهبری به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد.
مبنای صدور این حکم، ارسال چند ای-میل و فعالیت اینترنتی و نیز اعترافات خانم فرشی بوده که به نظر می‌رسد در شرایط زندان انفرادی و تحت فشارهای روحی بازجویان بر روی وی صورت گرفته است.
این درحالی است که بر اساس گفته‌های مادر هانیه، وی تا پیش از بازداشت سابقه‌ی فعالیت سیاسی نداشته است.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    بخش دوم ماده ۲۲ کنوانسیون حقوق زندانیان: زندانیان بیماری که نیاز به معالجات ویژه و تخصصی دارند باید به موسسات تخصصی یا بیمارستان های غیرنظامی در خارج زندان منتقل شوند. بیمارستان مورد اشاره باید تجهیزات لازم، تخت کافی، لوازم دارویی مناسب و پزشک متخصص و آموزش دیده برای مراقبت های پزشکی و درمانی از زندانی بیمار را داشته باشد.
•    ماده ۲۴ کنوانسیون حقوق زندانیان: پزشک زندان موظف است همه گونه آزمایش پزشکی را به محض ورود هر زندانی به زندان و همینطور در صورت لزوم به عمل آورد. بنابراین چنانچه زندانی مبتلا به بیماری جسمی یا روانی باشد، در اسرع وقت باید کشف شود و اقدامات لازم نظیر جداسازی زندانیان مشکوک به بیماریهای عفونی یا مسری و باقی اقدامات درمانی و پزشکی در مورد آنها به انجام برسد. در مورد زندانیانی که مبتلا به نقص فیزیکی (جسمی) یا روانی هستند خدمات توانبخشی باید ارائه شود. پزشک زندان همچنین موظف است میزان ظرفیت فیزیکی هر زندانی را برای کار و فعالیتهای جسمانی تعیین کند.
•    ماده ۲۵ کنوانسیون حقوق زندانیان: پزشک زندان موظف است مراقبت سلامت جسمی و روانی زندانیان باشد و باید بصورت روزانه و با دقت تمام زندانیان بیمار را ویزیت کند، اعم از همه کسانی که از بیماری شکایت دارند و یا حتی زندانیانی که تصور می شود تمارض می کنند.
•    ماده ۱۰۲ آئین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور: بهداری موسسه یا زندان مکلف است دست کم ماهی یکبار نسبت به‌تست پزشکی کلیه محکومان اقدام نماید.
•    ماده ۱۰۳ آئین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور: در موارد ضروری خروج محکوم از زندان برای معالجه بایستی با تایید بهداری زندان و اجازه رییس موسسه یا زندان و موافقت قاضی ناظر باشد. در موارد فوری محکومی بیمار به دستور پزشک یا بهداری زندان و اجازه رییس موسسه یا زندان یا جانشین او به بیمارستان اعزام می‌گردد و مراتب باید در اسرع وقت به صورت کتبی به قاضی ناظر گزارش شود.
•    ماده ۱۱۲ آئین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور: هرگاه محکومی تازه وارد نسخه یا داروئی همراه داشته باشد اخذ و در اختیار بهداری زندان قرار می‌گیرد تا به تجویز پزشک به او داده شود و هرگاه دارو جنبه حیاتی برای وی دارد بایستی فوراً پس از معاینه و تجویز پزشک در اختیار وی قرار گیرد.
•    ماده ۱۱۳ آئین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور: زندانیان به محض احساس کسالت جریان را به مسئول امور نگهبانی زندان اطلاع داده و با اخذ معرفی‌نامه به بهداری موسسه یا زندان اعزام و دارو و دستورهای لازم پزشکی را دریافت می‌دارد.

tisdag 17 juli 2012

سه سال حبس برای یک فعال کارگری در سنندج


یک فعال کارگری در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی شهر سنندج به سه سال زندان تعزیزی محکوم شد.
به گزارش موکریان، شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج پدرام نصراللهی را به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و به نفع یکی از گروههای مخالف نظام به تحمل یک سال حبس تعزیری و از حیث عضویت در کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری، به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
گفتنی است، حکم صادره حضوری و ظرف مدت ۲۰ روز پس از ابلاغ، قابل تجدید نظر در محاکم تجدید نظر استان کردستان می باشد.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    بند ۴ ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر شخصی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و یا به اتحادیه‌های موجود بپیوندد.
•    ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.
•    بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.
•    بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.
•    بند ۱ ماده ۲۲ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق اجتماع آزادانه با دیگران دارد از جمله حق تشکیل سندیکا (اتحادیه های صنفی) و الحاق به آن برای حمایت از منافع خود.
•    بخش الف ماده ۸ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی: حق‌ هر کس‌ به‌ اینکه‌ به‌ منظور پیشبرد و حفظ‌ منافع‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ خود با رعایت‌ مقررات‌ سازمان‌ ذیربط‌ مبادرت‌ به‌ تشکیل‌ اتحادیه‌ نماید و به‌ اتحادیة‌ مورد انتخاب‌ خود ملحق‌ شود، بایستی به رسمیت شناخته شود.

söndag 15 juli 2012

کبودوند 'دست به اعتصاب غذای خشک زده است'

 محمد صدیق کبودوند، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر که از ششم خردادماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده بود اما مایعات می نوشید، از شامگاه شنبه ۲۴ تیرماه اعتصاب غذای خشک خود را آغاز کرده است.

پریناز حسنی، همسر آقای کبودوند با اعلام این خبر به بی‌بی‌سی فارسی گفت: " امروز (یک شنبه ۲۵ تیرماه) برای رسیدگی به وضعیت همسرم به دادسرای اوین مراجعه کردم، بعد از چهار-پنج ساعت معطلی، آقای کبودوند را از بهداری آوردند. او سرگیجه و سردرد داشت و بسیار لاغر شده بود. او گفت که اعتصاب غذای خشک کرده و به سختی کلمات را ادا می‌کرد."
آقای کبودوند بعد از آنکه اجازه دیدار دوباره فرزند بیمار خود (پژمان کبودوند) را نیافت، اعلام کرد که دست به اعتصاب غذا می‌زند. فرزند آقای کبودوند به بیماری خونی صعب العلاج مبتلا است.
محمدصدیق کبودوند در دادگاه انقلاب تهران به جرم اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل و اداره "سازمان حقوق بشر کردستان" و فعالیت در آن به تحمل ده سال و به جرم تبلیغ علیه نظام به تحمل یک سال حبس محکوم شده و دادگاه تجدیدنظر استان تهران حکم ده سال حبس آقای کبودوند را تایید کرده است.
آقای کبودوند به ناراحتی حاد ریوی مبتلاست و در طول پنج سال گذشته دو بار در زندان اوین دچار سکته شده است.
پزشکان زندان گفته‌اند که درمان آقای کبودوند در زندان میسر نیست.
به گفته همسر آقای کبودوند، عفونت کلیه این زندانی سیاسی، در پی اعتصاب غذا شدیدتر شده است و خانواده که نگران وضعیت فرزندشان هستند در حال حاضر به شدت نگران وضعیت جسمی آقای کبودوند هستند.
خانم حسنی همچنین گفت که ماموران اعزام به بیمارستان قرار بوده آقای کبودوند را چهارشنبه به بیمارستان منتقل کنند، اما آقای کبودوند با انتقالش با دستبند به بیمارستان مخالفت کرده و حاضر نشده است که به بیمارستان برود.
سازمان دیده‌بان حقوق بشر روز گذشته در بیانیه‌ای خواستار آزادی این فعال حقوق بشر شده بود.

lördag 14 juli 2012

دیده بان حقوق بشر: به بدرفتاری با روزنامه‏ نگاران زندانی پایان دهید


 محکومیت‌هایی را که براساس عقاید سیاسی صادر شده‌اند باطل کرده و روزنامه نگاران را آزاد کنید.
(نیویورک، ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۲) - دیده‌بان حقوق بشر امروز گفت که مقامات ایرانی باید فوراً به آزار و اذیت دو روزنامه‏ نگار برجسته زندانی پایان داده و مراقبت‌های پزشکی لازم را برای آنان فراهم آورند. دیده‌بان حقوق بشر از مقامات ایران خواست که محکومیت روزنامه نگاران را، که باعث نقص آزادی بیان آنان می‌باشد، باطل کرده و بدون قید و شرط آنان را آزاد کنند.
محمد صدیق کبودوند، یکی از مدافعین پیشرو حقوق کرد‌ها در ایران، حکم ده و نیم ساله زندان خود را که براساس عقاید سیاسی وی صادر شده است سپری می‌کند. در ۲۶ مه ۲۰۱۲، کبودوند در اعتراض به رد تقاضاهای مکرر وی برای ملاقات با پسرش، پژمان، که به طور جدی از بیماری خون رنج می‌برد در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد. بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگاری که با چندین نشریه اصلاح طلب همکاری داشته و حکم پنج سال زندان را در همین بند زندان اوین سپری می‌کرد، در ۱۲ ژوئن توسط مقامات به زندانی در شهر کرج منتقل شد. به نظر می‌آید که انتقال احمدی امویی نوعی تنبیه برای مشارکت وی در برگزاری یادبود سالگرد مرگ یک زندانی دیگر که قبلاً دست بهاعتصاب غذا زده بود می‌باشد.
سارا لی ویتسون، دبیر بخش خاورمیانه دیده‌بان حقوق بشر گفت: «کبودوند پنج سال است که از بدرفتاری، سوء رفتار، و غفلت مقامات صرفا به این دلیل که علیه بی‌عدالتی سخن گفته است رنج می‌برد. انکار از دادن مرخصی به او جهت ملاقات با پسر بیمارش، آنهم به شکل موقت، یک عمل کاملاً ظالمانه و غیر ضروری توسط مقامات است.»
کبودوند خودش نیز از چند بیماری، از جمله وضعیت جدی قلبی رنج می‌برد. همسر او به دیده‌بان حقوق بشر گفت که وضعیت وی در نتیجه اعتصاب غذا به شدت رو به وخامت گذاشته است. در ضمن خانواده احمدی امویی مطلع شده‌اند که مقامات زندان او را به عنوان مجازات در سلول انفرادی نگهداری کرده و از هر نوع ارتباط با زندانیان دیگر محروم ساخته‌اند. خانواده احمدی امویی او را از زمان انتقالش به زندان رجایی شهر تاکنون ندیده‌اند و جداً در مورد سلامت روانی و جسمی وی نگران هستند.
کبودوند در سال ۲۰۰۹ و احمدی امویی در سال ۲۰۱۱ جایره هیلمن- همت دیده‌بان حقوق بشر را دریافت کردند. اینجایزه به نویسندگانی تعلق می‌گیرد که فداکاری خود را جهت توسعه و پیشرفت آزادی بیان نشان داده و در مقابل سیاست‏های سرکوبگرانه فعالیت‏های خود را ادامه داده‌اند.
پریناز حسنی، همسر کبودوند، به دیده‌بان حقوق بشر گفت که در ۹ ژوئیه هنگام ملاقات با شوهرش در زندان متوجه کاهش شدید وزن وی دراثر اعتصاب غذا و نتیجتا ابتلا به عفونت ریه شده است. خانم حسنی اظهار داشت که کبودوند تا به حال به پزشکان زندان با به حال اجازه نداده است تا او را از طریق تزریق سرم تغذیه کنند. آخرین بار که مقامات به کبودوند اجازه دادند تا فرزند خود را در بیمارستان ملاقات کند تقریبا دوماه و نیم پیش بود. این بازدید در ظرف کمتر از یک ساعت و در حضور مقامات زندان صورت گرفت. خانم حسنی به دیده‌بان حقوق بشر گفت که بعد از آن ملاقات مقامات به کبودوند اجازه نداده‌اند تا فرزند خود را مجدداً دیدار کند.
علیرغم توصیه‏های مکرر پزشکان زندان مقامات کبودوند را از دریافت درمان‏های پزشکی برای بیماری‌های مختلف فیزیکی‌اش محروم کرده‌اند. دیده‌بان حقوق بشر که قبلا در مورد وضعیت جسمی کبودوند ابراز نگرانی کرده است، از مقامات ایران خواست که او را بدون قید و شرط آزاد کنند. از زمان حبس او در سال ۲۰۰۷ تاکنون کبودوند دچار دو سکته قلبی بوده و از فشار خون بالا و مشکلات عصبی و پروستات رنجمی برد.
ماموران اداره اطلاعات کبودوند را در اول ژوئیه ۲۰۰۷ دستگیر کردند. در ماه مه ۲۰۰۸، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب او را به ۱۰ سال و نیم زندان به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» از طریق تاسیس سازمان دفاع حقوق بشر کردستان، به اضافه یک سال دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق اشاعه اخبار، مخالفت با قانون مجازات اسلامی ایران از طریق انتقاد علنی علیه احکامی همچون سنگسار و اعدام و نیز حمایت از زندانیان سیاسی» محکوم کرد. این حکم در ماه اکتبر سال ۲۰۰۸ توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تهران تائید گردید.
ویتسون در این زمینه گفت: «درک این موضوع که مقامات ایرانی یک روزنامه نگار را به جرم مخالفت با مجازات‏های وحشیانه مانند سنگسار و حمایت از زندانیان سیاسی به زندان محکوم کنند بسیار دشوار است.»
این در حالی است که بنا بر قوانین بین المللی و نیز ایران مقامات زندان می‌بایست خدمات مورد نیاز درمانی را در اختیار زندانیان قرار دهند. همچنین مقررات مربوط به سازمان زندان‏های کشور مقامات زندان‏‌ها را موظف می‌دارد که در موارد ضروری محکوم بیمار را به بیمارستانی خارج از زندان انتقال دهند. مقررات سازمان ملل متحد در ارتباط با تثببت استاندارد‏های حداقلی پیرامون رفتار با زندانیان نیز بر مسئولیت مقامات زندان‏‌ها در انتقال زندانیان محتاج معالجه به بیمارستان‏های شهری و سایر موسسات درمانی ویژه تاکید می‌گذارد.
از زمانی که مقامات بهمن احمدی امویی را بطور خشونت آمیز از بند ۳۵۰ زندان اوین با دست بند و پابند به سلول انفرادی در زندان رجایی شهر در تاریخ ۱۲ ژوئن انتقال دادند تا ۱۷ ژوئیه خانواده وی هیچ اطلاعی در مورد وضعیت او از مقامات دریافت نکرده بودند. یک منبع مطلع به دیده‌بان حقوق بشر گفت که هنگام انتقال احمدی امویی مقامات او را مورد اهانت و بدرفتاری قرار داده و بعد از رسیدن به زندان رجایی شهر و قبل از فرستادن وی به سلول انفرادی به قصد تفتیش او را کاملا برهنه کردند. در ۱۷ ژوئیه مقامات سرانجام احمدی امویی را از سلول انفرادی بیرون آوردند و برای اولین بار طی ۵۰ روز به همسر وی، ژیلا بنی یعقوب، اجازه دادند تا او را ملاقات کند. زندان رجایی شهر در شهر کرج که در ۴۷ کیلومتری غرب تهران می‌باشد قرار دارد.
این منبع مطلع گفت که مقامات احمدی امویی را به دلیل نقش او در بزرگداشت اولین سالگرد مرگ هدی صابر، زندانی دیگری که در اوین حکم خود را سپری می‌کرد، به زندان رجایی شهر منتقل کردند. صابر، روزنامه نگار و فعال سیاسی که در حال گذراندن دوران حبس خود در بند ۳۵۰ زندان اوین بود، در ۱۰ ژوئن ۲۰۱۱، در یکی از بیمارستان‏های تهران پس از اعتصاب غذا در اعتراض به مرگ هاله سحابی، فعال سیاسی، جان باخت. منبع مطلع گفت که مقامات هنوز قصد دارند احمدی امویی را در زندان رجایی شهر نگه دارند، و از شرایط نامناسب در این زندان ابراز نگرانی کرد.
نیروهای امنیتی احمدی امویی را پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در ایران در تاریخ ۲۰ ژوئن ۲۰۰۹ دستگیر کردند. او به هفت سال و چهار ماه زندان و ۳۴ ضربه شلاق محکوم شد که سپس حکم او در دادگاه تجدید نظر به پنج سال کاهش یافت. اتهامات اصلی وارد شده بر او از جمله «تبلیغ علیه نظام»، «اهانت به رئیس جمهور» و «اقدام علیه امنیت ملی» در رابطه با مقالات انتقادی علیه دولت احمدی‌نژاد بود که در روزنامه‏های رسمی و وب سایت شخصی او منتشر شده بود.
مقامات زندان بار‌ها حق ملاقات و تماس‏های تلفنی احمدی امویی را محدود کرده‌اند. در اوت ۲۰۱۰ دیده‌بان حقوق بشر از مقامات زندان اوین خواست تا به بدرفتاری و مجازات احمدی امویی و ۱۶ زندانی سیاسی دیگری که در اعتراض به شرایط رو به وخامت زندان از جمله عدم دسترسی به خانواده‏های خود اعتصاب غذا کرده بودند پایان دهند. این درخواست بعد از اینکه مقامات احمدی امویی و سایر زندانیان را به عنوان مجازات به سلول‏های انفرادی منتقل کرده بودند صورت گرفت.
قوانین بین المللی و نیز قوانین داخلی کشور مقامات زندان‌ها در ایران را مسئول تامین احتیاجات اولیه زندانیان دانسته و بر لزوم رفتار محترمانه و انسانی با آنان تاکید می‌نمایند. کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز یکی از امضاکنندگان آن به شمار می‌رود هیچ گونه رفتار یا تنبیه غیر انسانی و تحقیر آمیز را جایز نمی‌شمارد. در سال ۲۰۰۴، گروه ناظر سازمان ملل بر حبس بدون محاکمه ایران را به واسطه استفاده ابزاری و نظام یافته از حبس انفرادی مورد انتقاد قرار داد. این گروه در گزارش خود اظهار داشت که «حبس‌های انفرادی طولانی مدت در ردیف رفتار غیر بشری قرار می‌گیرد که در کنوانسیون جهانی علیه شکنجه تعریف شده‌اند». اصول اساسی سازمان ملل متحد در ارتباط با رفتار با زندانیان تصریح می‌کند که «اقدامات جهت لغو کردن و یا محدود ساختن استفاده از حبس انفرادی به عنوان مجازات باید مورد اجرا واقع شوند.»
ویتسون گفت: «باید از کبودوند و احمدی امویی به خاطر شجاعت آنان جهت ایستادن برپای اصول خود تقدیر صورت گیرد و نه آنکه آنان را به زندان انداخته و با آنان بدرفتاری کنند. کبودوند و احمدی امویی برای تامین آزادی بیان و افکار همه ایرانیان تاکنون بهای شدیدی پرداخت کرده‌اند.»

onsdag 11 juli 2012



بیانیە شمارە ٤:  کبودوند ٤٦ روز است در اعتصاب غذا است و از خوردن هرنوع غذا و گرفتن سرم امتناع می کند
کبودوند با انگشت گذاشتن روی کمترین حق قانونی زندانیان کرد یعنی «مرخصی از زندان»، بعد از سپری کردن ١/٢ زمان محکومیت خود(٥ سال)، ملاقات و رسیدگی بە بیماری فرزند خویش را درخواست کردە است.
کبودوند بعد از نوشتن دست کم ١٠ نامە برای مرخصی جهت معالجە خود و ملاقات پژمان فرزند بیمارش، از ٦ خرداد ماە دست بە اعتصاب غذا زدە است. بر اثر این اعتصاب دوهفتە است کە بە عفونت کلیوی نیز دچار شدە و چند بار نیز جهت مداوا بەدرمانگاە بردە شدە است. تا بحال کبودوند از پذیرفتن توصیە پزشکان درمانگاە و گرفتن سرم غذایی خودداری کردە است. کمپین و خانوادە کبودوند از هفتە پیش درخواست توقف این اعتصاب غذا را کردەاند و در این راستا پژمان نیز آمادە بود با حال بیمار خود بە ملاقات پدر رفتە و از او تقاضآ کند کە اعتصاب خود را متوقف سازد. اما دیروز تندرستی پژمان برای ملاقات و رفتن بە زندان مساعد نبود. پریناز حسنی بعد از ملاقات دیروز در زندان اوین با کبودوند، وضعیت همسر خود را بسیار نگران کنندە توصیف کرد و گفت:» چشمهای کبودوند گود رفتە بود، و بشدت ضعف جسمی داشت».
پشتیبانی همە جانبە نهادها و فعالین مدنی و سیاسی کرد و همبستگی جامعە حقوق بشری ایرانیدر طی این مدت ابعاد گستردەای داشتە است. حمایتها از خواست محمد صدیق کبودوند چە در داخل و چە در خارج کردستان از یک طرف ناشی از اهمیت بنیانگذار سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان برای  مردم حق شناس است و از طرفی در جهت افشای تبعیض نهادینە و فشارهای مضاعف بر زندانیان کرد در ایران است.
کمپین حمایت از کبودوند بار دیگر ضمن تاکید بر خواستە کبودوند مبنی بر ملاقات فرزند خود و برخورداری قانونی از مرخصی زندان کە کمترین درخواست یک زندانی سیاسی و حقی قانونی است، از همە افراد و نهادهای مدنی و حقوق بشری درخواست می کند کە با پیگیری درخواست کبودوند  و همبستگی با وی، رفتار غیر قانونی مقامات امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در قبال پایەگذار سازمان حقوق بشر کردستان و دیگر زندنیان سیاسی کرد را محکوم کنند.

ھر کس حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد



گزارش سالانه عفو بین الملل در رابطه با جنایت حکومت اسلامی ایران، در این سه دهه گذشته همواره منتشر شده اند. چنین گزارشاتی تنها جنبه های بسیار کوچکی از انبوه جنایات بی شمار حکومت اسلامی را به نمایش می گذارند. اما همگان می دانند که جنایات حکومت اسلامی، تنها به زندان و شکنجه و اعدام و تجاوز و سنگسار و ترور محدود نمی گردد. به معنای واقعی می توان گفت کل ایران یک زندان بزرگی برای اکثریت شهروانش است که زندان بان آن نیز حکومت اسلامی است. این حکومت جانی، به لحاظ اقتصادی اکثریت مردم ایران را به خاک سیاه نشانده است. فقر و نداری سبب شده است که آسیب های اجتماعی هم چون خودکشی، تن فروشی، اعتیاد، بیماری های روانی و غیره به مراحل خطرناک و هشداردهنده ای برسند. هم اکنون حدود هفت میلیون کودک ایرانی از تحصیل و تفریح و بهداشت محرومند و به ناچار برای کمک به خانواده هایشان، وارد بازار کار بی رحم و خشن شده اند. زنان، به مثابه نصف شهروندان کشور، حتی از ابتدایی ترین حقوق انسانی و اجتماعی و خصوصی خود نیز محرومند و آپارتاید جنسی و مردسالاری در جامعه ما، زندگی را بر زنان غیرقابل تحمل کرده است. پناهندگان و مهاجرین و کارگران، به ویژه شهروندان افغانی مقیم ایران، همواره با سیاست ها و عملکردهای وحشیانه و فاشیستی حکومت اسلامی روبرو هستند و حتی امنیت جانی نیز ندارند. سران و مقامات این حکومت، با علم و دانش جهان شمول بشری شدیدا سر جنگ دارند و دشمن درجه یک آزادی بیان و قلم و اندیشه هستند. در این حکومت، حتی ذره ای شادی و خنده و تفریح نیز جرم محسوب می شود. اقلیت های ملی، همواره سرکوب می گردند. حتی اقلیت های مذهبی نیز از تعرض این حکومت در امان نیستند. محیط زیست در این کشور، نابود شده است و فجایع بزرگی نیز در راه است و...
اما با وجود این همه وحشی گری ها و جنایات، کارگران، زنان، دانش جویان و جوانان و هم چنین هنرمندان و روشنفکران، یعنی اکثریت مردم ایران، مرعوب این فضای رعب و وحشت و ترور حکومت اسلامی نشده اند و همواره از هر فرصتی برای بیان نفرت خود از سیاست ها و عملکردها و ایدئولوژی ارتجاعی حکومت و طرح مطالبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شان استفاده می کنند. چرا که آن ها می دانند سکوت در مقابل این حکومت جانی، مرگ بارتر است و تنها با اعتراض و اعتصاب و مبارزه جمعی خود می توانند به خواست های بر حق خود و به آزادی و برابری و عدالت برسند.
تنها با مبارزه پیگیر می توان حکومت اسلامی را وادار کرد تا به مطالبات کارگران و دیگر اقشار جامعه گردن بگذارد و به شکنجه و اعدام پایان دهد و همه زندانیان سیاسی را آزاد نماید و آزادی بیان و قلم و اندیشه و تشکل و اعتصاب را به رسمیت بشناسد

ابلاغ حکم اعدام پنج شهروند اهوازی


حکم اعدام ۵ فعال سیاسی که در زندان این شهر بسر می‌برند به ایشان ابلاغ شد. این پنج نفر به حکم دادگاه اعتراض کرده و قرار است بزودی لایحه اعتراضیه خود را تسلیم نمایند. یکی از ایشان بدون داشتن وکیل محکوم به مرگ شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم اعدام ۵ فعال سیاسی شهر اهواز روز یکشنبه ۱۸ تیرماه به ایشان ابلاغ شد.

هر ۵ نفر به این حکم که از سوی شعبه ۳ دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی سید محمد باقر موسوی صادر گردیده اعتراض نموده و قرار است بزودی لایحه اعتراضیه خود را نیز تسلیم دادگاه نمایند.
محمد على عمورى، هادى راشدى، هاشم شعبانى، جابر آلبوشوکه و مختار آلبوشوکه، پنج نفرى هستند که از ساکنان منطقه خلفیه واقع در شرق شهر اهواز مى باشند.
گفتنی است، هاشم شعبانی بدلیل فقر مالی از حق داشتن وکیل در جلسات دادگاه محروم بوده است و این در حالی است که دادگاه باید در اینگونه موارد وکیل تسخیری در اختیار متهم قرار دهد.
اتهامات این افراد اقدام علیه امنیت ملی از طریق محاربه با خدا و رسول عنوان شده است.
علاوه بر این حکم حبس عبدالرحمان عساکره و اسماعیل عبیات نیز صادر شد که طی این حکم عبدالرحمان به ۲۰ سال و اسماعیل به ۵ سال زندان محکوم شدند.
لازم به ذکر است که در خرداد ماه سال جاری نیز ۴ زندانی سیاسی عرب از مناطق جنوب غرب ایران با همین اتهام‌ها اعدام شدند که سه نفر از آن‌ها برادر بوده‌اند.
علی عمورى دارای دانشنامه مهندسی دانشگاه صنعتى اصفهان می‌باشد و. چندین جشنواره فرهنگى را تاکنون مدیریت کرده است. او سردبیرى نشریه دانشجویى «تراث» (میراث) به زبان عربى را در اصفهان بر عهده داشت.
هاشم شعبانى نیز دبیر زبان و ادبیات عرب بوده است. او دانشجوى علوم سیاسى در سطح کارشناسى ارشد بوده و از شعراى معروف منطقه به شمار مى رفت.
هادى راشدى دیگر فعال عرب ایرانى مهندس شیمى و از جمله کار‌هایش برگزارى کلاسهاى رایگان براى دانش آموزان بود که به دلیل تفاوت زبانى دچار عقب ماندگى درسى مى شدند.
جابر آلبوشوکه و مختار آلبوشوکه دو برادرى هستند که یکى از آن‌ها هنگام بازداشت، خدمت سربازى‌اش را انجام مى داد. هر دو برادر در مناسبت‌ها و فعالیت هاى اجتماعى فعال بوده‌اند.

tisdag 10 juli 2012

كبودوند را دريابيد،وضعيت او به شدت نگران كننده است


  كبودوند را دريابيد،وضعيت او به شدت نگران كننده است
46 روز از اعتصاب غذاي محمد صديق كبودوند مي گذرد ،در اين مدت بسياري از نهادها ،رسانه ها ،جريانها و احزاب و نيز فعالان مدني ،سياسي،حقوق بشري و مطبوعاتي در رساندن صداي تظلم خواهي اين فعال حقوق بشر تلاش وافر داشتند.ما تلاشها و زحمات همه اين دوستان را ارج بسيار مي نهيم.
وجدانهاي بيدار!
بي توجهي حاكميت به ويژه مسئولان قضايي نسبت به خواسته هاي  محمد صديق كبودوند كه شرايط بسيار وخيم جسمي وي ما را به شدت نگران كرده است در هيچ منطق انساني ،قانوني جايگاهي ندارد،افزون بر اين بي توجهي و اسير شدن در منطق غير انساني خودي و غير خودي برخي نهادها و رسانه هاي فارسي زبان تداوم سياست مبتني بر تبعيض انان را به نسبت حقوق فعالان مليتها را نشان ميدهد.سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان اعلام ميدارد كه محمد صديق كبود وند در وضعيت به شدت نگران كننده اي است.از تمامي انسان دوستان،نهادها و رسانه هاي همگاني در خواست داريم به ياري اين فعال در بند حقوق بشر بشتابند.
سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان
سه شنبه 20 تیرماه1391
10 جولای 2012



måndag 9 juli 2012

دستگیری و پلمب محل کسب دو تن از فعالین مدنی مریوان


روز یکشنبە ١٨ تیر ماه نیروهای امنیتی شهر مریوان دو تن از فعالین مدنی شهر مریوان را دستیگر و محل کسب آنان را پلمپ کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عبید زارعی از فعالین دانشجویی و مدنی کرد بە همراە علی تاسە از فعالین مدنی مریوان دستگیر شدند.
عبید زارعی طی روزهای گذشتە بە علت اعتصاب در حمایت از محمد صدیق کبودوند و تلاش برای جلب حمایتهای مردمی در حمایت از ایشان تهدید بە بازادشت شدە بود.
نامبردە پیش‌تر نیز بە اتهام فعالیتهای دانشجویی دارای پیشینە در دادگاە انقلاب سنندج بودە و محروم از مشاغل دولتی است.
پس از بازداشت نامبردگان، ماموران امنیتی کافی نت «رۆژ» را کە محل کسب آن‌ها در شهر مریوان بود، پلمپ نمودەاند.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    بند ۱ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هرکس حق آزادی و امنیت شخصی دارد. هیچ کس را نمی‌توان خودسرانه دستگیر یا بازداشت کرد.
•    بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی‌توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.
•    بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می‌باشد.
•    ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.

lördag 7 juli 2012

اعتراف وزیر ارتباطات به شنود غیرقانونی مکالمات و ارتباطات شهروندان


در حالی که قانون اساسی و تمامی موازین شرعی، قانونی و حقوق بشری تجسس و ورود به حوزه خصوصی شهروندان را ممنوع کرده‌اند، مسوولان دولتی و امنیتی بی‌اعتنا به این موازین، اقدام به شنود و کنترل مکالمات و ارتباطات شهروندان می‌کنند.
به گزارش تارنمای کلمه، دو روز قبل وزیر ارتباطات دولت احمدی‌نژاد در صحن علنی مجلس به این موضوع اعتراف کرد و بدون اشاره به اینکه امکان گرفتن حکم قضایی برای شنود و کنترل مکالمات در چنین گستره‌ای وجود ندارد، خاطرنشان ساخت که این کار – که از آن‌ها با عنوان «کارهای نظارتی» نام برد – «از سوی همکاران ما و همکاران وزارت اطلاعات انجام می‌شود.»
رضا تقی‌پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت احمدی‌نژاد که روز چهارشنبه برای ارائه گزارش به صحن علنی مجلس رفته بود، پس از ارائه گزارش در صحن علنی به پاسخ به سوالات نمایندگان پرداخت. یکی از مهم‌ترین مسایلی که وی در مورد آن سخن گفت، کنترل مکالمات و تلفن‌ها بود، امری که پیش از این نیز برخی دیگر از مسئولان در گفت‌و‌گوهایی مورد اشاره قرار گرفته بود؛ اما این شاید یکی از معدود دفعاتی است که یک مقام دولتی در حد وزیر به این صراحت از شنود مکالمات و ارتباطات شهروندان به‌رغم ممنوعیت صریح قانونی خبر می‌دهد.
همکارانمان در وزارت اطلاعات» کنترل می‌کنند
بنابر گزارش‌ها، تقی‌پور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات که امروز به سوالات مکتوب نمایندگان در مجلس پاسخ می‌داد، در جواب سوالی درباره کنترل و نظارت بر تماس‌های امنیتی توسط یکی از اپراتور‌ها گفت: کارهای نظارتی از سوی همکاران ما و همکاران وزارت اطلاعات انجام می‌شود.
وی در همین زمینه گفت: تعداد سیم کارتهایی که در این زمینه مورد سوء استفاده است، کمتر از ۳۵صدم درصد کل است که تلاشمان این است که همین رقم را نیز اصلاح کنیم.
فرمانده نیروی انتظامی: کنترل ایمیل‌ها و اس‌ام اس‌ها
تقی‌پور نخستین کسی نیست که پس از انتخابات بحث برانگیز سال ۸۸ و ناآرامی‌های سیاسی، خبر از کنترل و مراقبت تلفنی و ارتباطی توسط دولت می‌دهد، پیش از این نیز اسماعیل احمدی مقدم در سال ۸۸ به صراحت از دسترسی و کنترل بر ارتباطات شهروندان خبر داده بود.
فرمانده نیروی انتظامی ایران گفته بود که تمامی ایمیل‌ها و اس‌ام‌اس‌ها کنترل می‌شوند و ما می‌دانیم از کجا فرستاده می‌شوند. وی گفته بود: «ایمیل‌ها و اس‌ام‌اس‌ها از جایی فرستاده می‌شود که کاملاً در کنترل ما قرار دارد. تصور نکنند که آنتی پروکسی جلویش را می‌گیرد و این تصور اشتباه را نداشته باشند که کنترل نمی‌شوند چرا که تاکنون در رابطه با آن‌ها نیز مدارا می‌شده است».
قانون اساسی: استراق سمع ممنوع است

مسئولان دولتی و امنیتی در حالی ناآرامی‌ها و اعتراضات سه سال گذشته را بهانه‌ای برای شنود بدون محدودیت ارتباطات شهروندان و دسترسی به محتوا و کیفیت مکالمات و ارتباطات شهروندان قرار داده‌اند که قانون اساسی این امر را به صراحت ممنوع کرده است.
اصول بیست و سوم و بیست و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت تفتیش و تجسس عقاید و تلاش برای بازرسی مکالمات را ممنوع و تنها آن را منوط به حکم قانون کرده است.
بنا بر اصل بیست و پنجم، بازرسی و نرساندن نامه ‏‌ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آن‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون.
به منظور اجرایی کردن این اصل قانون اساسی هم در قانون آیین دادرسی کیفری، ماده ۱۰۴ تعبیه شده است که بیان می‌دارد کنترل تلفن افراد جز در مواردی که به امنیت کشور مربوط می‌شود و یا برای احقاق اشخاص به نظر قاضی ضروری تشخیص داده شود، ممنوع است.
در ذیل همین ماده قانونی، قانونگذار دو مورد را برای کنترل تلفن افراد مجاز کرده است: نخست موردی که به امنیت کشور مربوط است و دوم زمانی که به احقاق حقوق اشخاص مربوط است.
آیین دادرسی کیفری تصریح کرده که در هر دو مورد، این امر باید با نظر و تایید قاضی صورت گیرد و در غیر این صورت غیرقانونی است.
در مورد دیگری، قانون اساسی در اصل ۲۳ نیز هرگونه تفتیش عقاید را ممنوع کرده است و با توجه به اینکه کنترل تلفن و مکالمات و ارتباطات ممکن است به منظور احراز عقاید و تفکرات و اظهارات شهروندان صورت گیرد، ممنوع و غیرقانونی دانسته شده است.
اعلامیه حقوق بشر: تجاوز به حریم خصوصی، ممنوع
علاوه بر قانون اساسی، تجاوز به حریم خصوصی افراد و تلاش برای ورود به حوزه ارتباطات و مکالمات آن‌ها در اعلامیه‌ها و معاهده‌های جهانی حقوق بشر نیز به شدت منع شده و مصداق تجاوز به شرافت شهروندان به حساب آمده است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۱۲، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در ماده ۱۷ و اعلامیه اسلامی حقوق بشر در ماده ۱۸ بند ب متفقاً تجاوز به حریم خصوصی افراد از جمله استراق سمع را ممنوع اعلام کرده‌اند. طبق بند یک از ماده ۱۰ میثاق بین المللی: «درباره کلیه افرادی که از آزادی خود محروم شده‌اند باید با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتی شخص انسان رفتار شود» و بر اساس بند یک ماده ۱۷ میثاق مذکور: «… همچنین شرافت و حریم شخصی او نباید مورد تعرض غیرقانونی واقع شود.»
همچنین مطالب مشابهی در مواد ۵ و ۹ اعلامیه آمریکایی حقوق بشر، ماده ۱۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی سیاسی، ماده ۸ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، مواد ۱-۱ و ۱-۱۴ تا ۳-۱۴ کنوانسیون حقوق بشر و ماده ۱۸ کنفرانس اسلامی قاهره و… وجود دارد.
متون دینی و قرآنی: تجسس ممنوع است
علاوه بر متون و اصول قانونی و قضایی که پشتوانه اجرایی نظم و حکومت هستند، متون دینی و مذهبی نیز هرگونه تجسس و افشای مطالب خصوصی مردم را به شدت نهی کرده است. در واقع در قرآن بر آزادی‌های انسانی و حوزه خصوصی افراد بار‌ها مورد تاکید قرار گرفته است و مسلمین از تجسس در امور یکدیگر به هر دلیلی منع شده‌اند.
روزنامه اعتماد در مقاله‌ای که در همین مورد در سال ۸۷ به قلم فائقه کوبیر منتشر کرده، آورده است: البته این قاعده، قاعده یی است که در همه اعصار از سوی ملل مختلف با مذاهب گوناگون مورد توجه بوده و هست به گونه یی که این امر از ادیان قبل از میلاد مسیح در دین زرتشت در فرمان‌های زرتشت و در دین یهود در اسفار خمسه و… تا ظهور اسلام در قرآن کریم (آیه ۱۷ سوره حجر، آیه ۱۱ سوره حجرات، آیه ۹ سوره ملک، آیه ۸ سوره جن و آیه ۲۲۲ سوره شعرا) به طور مداوم در کتب آسمانی و فرمان‌های فرمانروایان مورد توجه خاص و ویژه یی قرار گرفته است.
فروش تجهیزات کنترل و استراق سمع
همزمان با بالا گرفتن بحث کنترل مکالمات و پیامکهای شهروندان در سالهای گذشته، چندین بار اخباری منتشر شد که نشان از خریداری و مبادله تجهیزات شنود و استراق سمع توسط دولت داشته است. امری که البته با اعتراض گسترده فعالان مدنی در کشور و سازمان‌ها و کشور‌ها در سطح بین المللی مواجه شد و تلاش شد تا حدی نیز از آن جلوگیری شود.
به عنوان نمونه، حدود ۳ ماه پیش خبری منتشر شده که یک شرکت چینی تجهیزات پیشرفته شنود و منترل مکالمات را به ایران فروخته است. به گزارش دویچه وله، ۱۳۰ میلیون دلار معادل ۹۸ میلیون یورو مبلغ قراردادی است که در سال ۲۰۱۰ بین ایران و چین برای فروش تجهیزات پیشرفتهٔ شنود و فیلترینگ اینترنت بسته شده است.
البته در خبر‌ها آمده بود که استفاده از این تجهیزات نیاز به نیروی کار و متخصصی دارد که بدون آن ممکن نیست و هم اکنون ایران از داشتن آن محروم است. محمود تجلی مهر کار‌شناس آی تی در همین زمینه گفت: این تجهیزات باید وارد لیست تحریم‌ها شوند. محمود تجلی‌مهر، متخصص شبکه‌های اینترنتی، از کار‌شناسان و متخصصان درخواست کرد که خود را از این برنامه کنار بکشند. به گفتهٔ وی، بدون کمک آن‌ها این برنامه قابل‌استفاده نخواهد بود.
علاوه بر این معاملات، اخبار پراکنده و گزارش‌های مختلفی نیز در باره شرکت نوکیا و بعضی دیگر از شرکت‌های مخابراتی و تلفنی منتشر شد که خبر از آن می‌داد که این شرکت‌ها اقدام به فروش تجهیزات پیشرفته کنترل مکالماتی به ایران کرده‌اند؛ که البته سریعا با واکنش‌های شدید مجامعه بین المللی مواجه شد.