torsdag 30 augusti 2012

کبودوند: در صورت بی توجهی به خواسته هایم، اعتصاب غذا خواهم کرد

به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه، پریناز باغبان حسنی، همسر زندانی سیاسی محمد صدیق کبودوند در طی دیداری که با همسرش داشته بود گفت: کبودوند بیان کرده است که اگر مسئولین، همچون گذشته به درخواست هایش بی توجهی نمایند دوباره دست به غذا می زند و این اعتصاب غذایش را تا لحظه مرگ ادامه خواهد دادو این بار اعتصاب غذایش را نخواهد شکست.
محمد صدیق کبودند که پس از سپری کردن دو ماه از اعتصاب غذایش سرانجام با قول دادن مسئولین امنیتی و قضایی مبنی بر اینکه که با ملاقات وی با فرزند  22 ساله اش که به بیماری سرطان مبتلا ست و خواسته هایش  موافقت می کنند در تاریخ 6 مرداد ماه امسال اعتصاب غذایش را شکست.
 درطول اعتصای غذای محمدصدیق کبودوند جریانات مختلفی از وی حمایت کردند و سرانجام کبودوند به درخواست این نهادها اعتصاب غذای خود را شکست: که از جمله این نهادها می توان به سازمان جهانی عفو بین الملل، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر)، ۷۳ روزنامه‌نگار ایرانی مقیم داخل و خارج از کشور، نهادهای حقوق بشری در سوئد وکشورهای اروپایی و فعالان سیاسی در شهر سلیمانیه و مکان های دیگری مانند لس آنجلس امریکا، فرانسه ، کانادا، فنلاند، انگلستان، نروژ، آلمان ،استرالیا، سوئد  را میتوان نام برد.
همچنین در روز دوشنبه 2 مرداد ماه 5 حزب و اپوزیسیون ایرانی به نامهای حزب کومه‌له كردستان ایران، حزب دموکرات کردستان ایران، اتحاد فدائیان خلق، فدائیان خلق اکثریت و شورای موقت سوسیالیستهای چپ با انتشار بیانیه ی مشترکی خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط محمد صدیق کبودوند شدند .
در جریان اعتصاب غذای کبودوند  ،  این جریانها با ارج نهادن به پایداری و خواسته‌های انسانی کبودوند، خواستار پایان دادن او به اعتصاب غذا شده بودندو سرانجام کبودوند به خاطر احترام گذاشتن به حس انسانی این جریانهای کردستانی وایرانی و جهانی و حقوق بشری به اعتصاب غذای خود پایان داده بود.
همسر کبودوند در این راستا به کمپین بین المللی حقوق بشری گفت: در زمانی که کبودوند در اعتصاب غذا در زندان اوین به سر می برد مسئولین زندان اوین قول داده بودند که اگر وی اعتصاب غذایش را بشکند به در خواست مرخصی وملاقات وی  با فرزند بیمارش موافقت خواهند کرد، اما پس از اینکه همسرم اعتصاب غذایش را شکست دادستان تهران با مرخصیش موافقت نکرد و به رغم اینکه پس از اعتصاب غذای 60  روزه در خصوص اوضاع جسمی و روحی در وضعیت نامناسبی از جمله مشکلات جسمانی و درد کلیه به سر می برد مامورین امنیتی و مسئولین زندان از فرستان وی به بیمارستان خودداری نمودند و وی را در همان بهداری زندان اوین با آمپول های مسکن درمان می کنند که هیچ تاثیری در درمان بیماریش ندارد.
باغبان حسنی در ادامه اظهار کرد: محمد صدیق کبودوند از جمله زندانیانی به شمار می آید که تا کنون از مسئولین قضای درخواست عفو نکرده است زیرا کبودوند معتقد است جرمی مرتکب نشده است تا مورد عفو واقع شودو تنها تقاضای ما از مسئولین قضایی و امنیتی و مدیران زندان این است که مطابق با موازین حقوق بشری برخورد شود و از حقوق یک زندانی و حق مرخصی برخوردار باشد که تا کنون مسئولین قضایی و رییس زندان اوین با چنین درخواست هایی که از جمله حقوق های یک زندانی سیاسی می باشد جلوگیری کرده اند.
محمد صدیق کبودوند، دبیر سازمان حقوق بشر کردستان و مدیر مسول نشریه "پیام مردم” در سال ۱۳۸۶ بازداشت شد و یک سال بعد در دادگاه انقلاب تهران به جرم نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق تشکیل "سازمان حقوق بشر کردستان” و فعالیت در آن به ۱۱ سال حبس محکوم شد. او در دوران محکومیت خود از حقوق عادی یک زندانی مانند مرخصِی ، ملاقات حضوری و درمان پزشکی مناسب و به هنگام محروم بوده است . او همچنین دارای پسر ۲۲ ساله ای است که مبتلا به بیماری سرطان است که از ماه های گذشته با وخیم شدن حال فرزندش درخواست مرخصی و به دنبال آن ۶۰ روز اعتصاب داشت.
محمد صدیق کبودوند از سال ۱۳۸۲ نشریه "پیام مردم” را به دو زبان کردی و فارسی در تهران و استان های کردنشین منتشر می کرد. و در فروردین ۱۳۸۴ "سازمان حقوق بشرکردستان” را تشکیل داد.او در مراسم سال ۲۰۰۹ "جوایز مطبوعات بریتانیا” به عنوان "روزنامه‌نگار بین‌المللی سال” برگزیده شد و در زمستان سال ۱۳۸۷ نیز جایزه "هلمن–همت” سازمان دیده‌بان حقوق بشر به او داده شد.
این در حالی است که در هفته گذشته مامورین قضایی جمهوری اسلامی به فرمان علی خامنه ای و به سبب فریب ادهان عمومی و جامعه جهانی و سران اجلاس غیر متعدها در تهران  و منحرف کردن افکار  عمومی و قبل از ورود دبیر کل سازمان ملل ملل متحد بان کی مون به تهران ، تعدادی از زندانیانی را که زندانیان امنیتی می نامیدند آزاد کردند و در این بین نام یک زندانی سیاسی کرد به چشم نخورد و در سال گذشته حکم اعدام برای 28 زندانی کرد صادر شده است.

کاک فواد


کاک فواد سال ١٣٢٧ شمسی در روستای آلمانه‌ در مریوان متولد شد. دوران کودکی را در آنجا سپری کرد و تا کلاس چهارم در آنجا به‌ مدرسه‌ رفت. کاک فواد همراه‌ سایر برادرانش، برای ادامه‌ ی تحصیل به‌ سنندج رفت. سال پنجم ابتدایی را در مدرسه‌ ای در محله‌ ی قطارچیان شروع کرد . کم‌کم محنت های غربت را پشت سر گذاشت و بر ناملایمات دوری از خانواده‌ فایق آمد. او در میان هم کلاسی هایش سطح بالایی از زکاوت و تیز هوشی را از خود را نشان داد واین عوامل سبب‌شد برخورد همکلاسی ها و معلم هایش تغییریابد. چندین تقدیر نامه‌ در دروس حساب و هندسه‌ و انشا را از مسئول مدرسه‌ دریافت‌کرد. تا سال آخر دبیرستان یکی از شاگردان ممتاز سنندج بود. سالهای تحصیلی هفتم،هشتم و نهم را در دبیرستان رازی خواند و سپس برای تحصیل در رشته‌ی ریاضی، به‌ دبیرستان هدایت رفت و کلاسهای دهم‌،یازدهم‌ و دوازدهم‌ را با کسب مقام اول تمام کرد. در کلاس یازده‌ بعنوان شاگرد نمونه‌ سنندج، برای اردوگاه‌ رامسر انتخاب شد و مدتی را در رامسر گذراند و با محصلین سایر نقاط ایران آشنا شد.
Kak Foad
تابستان سال ١٣٤٥ هنگامیکه‌ برای دیدار والدین به‌ آلمانه‌ برگشته‌ بود، بعنوان کارمند موقت بمدت دو ماه‌ در دخانیات مریوان استخدام شد.
سپس برای ورود به‌ دانشگاه‌ در مسابقات کنکور سراسری دانشگاه شرکت کرد و در بیش از دوازده‌ دانشگاه‌ معتبر پذیرفته‌ شد. علاقه زیادی به‌ دانشکده‌ نفت آبادان داشت و در کنکور این دانشکده‌ هم قبول شد، اما در مصاحبه‌ی شفاهی که‌ از طرف مقامات دانشکده‌ بر گزار میشد، از او سوال کرده‌ بودند اگر نخست وزیر ایران شوید دراولین اقدام چکار میکنید؟ در جواب گفته‌ بود اگر نخست وزیر ایران بشوم برای مناطق عقب مانده‌ی کشورو نواحی فقیر نشین ایران امکانات رفاهی جاده‌،مدرسه‌، دانشگاه‌، آب سالم و برق و... فراهم خواهم ساخت. همین مواضع انسانی و بشر دوستانه‌ی کاک فوآد، مورد پسند مقامات رهبری دانشکده‌ قرار نگرفت و او را نپذیرفتند

آنگاه‌ به‌ تهران رفت و در محله‌ی خانی آباد از طرف یکی از آشنایان اطاقی را برایش کرایه‌ کردند ولی همچنان در انتخاب رشته‌ی دانشگاهی مردد بود. سرانجام بین دانشکده‌ فنی تهران و دانشگاه‌ صنعتی شریف ،دومی را انتخاب کرد. در این مقطع با دانشجویان رادیکال و چپ و هم فکرهای خویش آشنا شد ودر سال 1348 همراه‌ با تعدادی از روشنفکران اگاه‌ و مصمم اولین سنگ‌بنای تشکیلات مخفی کۆمه‌ڵه‌ را بنیاد نهاد. با موفقیت دوران چهار ساله‌ مهندسی برق را در دانشگاه‌ صنعتی شریف تمام کرد و دوران افسر وظیفه‌ را در اداره‌ برق مریوان بعنوان مدیر عامل برق شروع کرد. در برابر ظلم و ستم و ناعدالتی های ماموران رژیم ایستاد و هر گز تسلیم زور گویی های ساواک مریوان و فرماندارش نشد. این ایستادگی اتوریته‌ی کاک فوآد را بالا تر برد. اما حاکمان برایش پرونده‌ سازی کردند و او را به‌ بروجرد تبعید کردند. در دوران مدیر عاملی برق بروجرد و مریوان خدمات شایانی به‌ شهروندان فقیر و کم درآمد ان دو شهر ارائه‌ داد. پس از پایان یافتن دوران خدمت برای کاردر انستیتوی تکنولوژی شیراز، برق کرمانشاه‌، تهران وسنندج از او استقبال کردند. سرانجام و باتوجه‌ به‌ افکار و خط سیاسی فکریش، در انستیتوی تکنولوژی سنندج بعنوان دبیر فنی کار را شروع کرد. در محله‌ی آقازمان سنندج خانه‌ای کرایه‌ کرد وکمتر از یکماه‌ در انستیتوی تکنولوژی سنندج کار کرد زیرا که‌ ساواک او را دستگیر کرد. همان روز بازداشت با دستبند او را به‌ زندان کمیته‌ی مشترک تهران که‌ ارگان های: ساواک، شهربانی، ژاندارمری آنرا اداره‌ میکردند انتقال یافت. مدتی طولانی در کمیته‌ ی مشترک زیر شکنجه‌ و آزار قرار گرفت و دشمن نتوانست روحیه‌ اش را در هم شکند. راز ها را با سربلندی و کرامت در سینه نگاه‌ داشت. بعد از محکومیت ، سه‌ سال رادر زندان قصر سپری کرد.

دکترین جیمی کارتر رئیس جمهور وقت ‌آمریکا مبنی بر دفاع از حقوق بشر، نگذاشت شکنجه‌ و اهانت به‌ زندانی سیاسی در سطح قبلی باقی بماند و رژیم بخاطر بقای خویش تا حدی آزار و شکنجه‌ ی آشکار را کم کرده‌ بود. نمایندگان صلیب سرخ از زندان های ایران بازدید کردند و کاک فوآد بخاطر فعالیت سیاسی درون زندان، سر شناس بود. سال آخر زندان تقاضا کرد که‌ به‌ سنندج منتقل شود و رژیم با این درخواست وی موافقت کرد.

زندان سنندج یکی از مقاطع و دوره‌های اوج شکوفایی زندگی سیاسی و رهبری کاک فواد است. در آن زندان کاراکتر،قدرت رهبری، سازماندهی، و شخصیت کاریزمایی خویش رابهمگان نشان داد. او و همرزمانش تنها با اسلحه‌ ایمان توانستند 24 روز در اعتصاب غذا بسر برند. تصمیمات و مواضع کاک فواد مرز زندان را در نوردید و در سطع شهرهای مریوان و سنندج انعکاس فراوانی داشت و سکوت را در میان مردم شکست. در دوران اعتصاب، روشنفکران و افراد خانواده‌ ها در شهر سنندج تظاهرات کردند و جمعی از جمله‌ پدر و مادر و برادران کاک فواد اسیر و زندانی شدند.

دوران چهار ساله‌ زندان نیز تمام شد و کاک فوآد در میان استقبال گرم و کم نظیر مردم، آزاد شد وبه‌ ‌ زادگاهش روستای آلمانه‌ بر گشت. ده‌ روز تمام مراسم شادی و استقبال ادامه‌ داشت. و اقشار و طیف های گوناگون برای دیدار با او می آمدند. در همین گیر و دار موج انقلاب خیز بر داشته‌ بود، و نوای آن بگوش میرسید. رژیم شاهنشاهی به‌ سراشیبی افتاد و با حرکتی نه‌ چندان کند سقوط کرد .شهر ها مرکز ثقل اعتراضات و رزم بر علیه‌ شاه‌ و ساواک بود .کاک فواد در این برهه‌ از زمان صاحب برنامه‌ و پلان خویش بود. دراعتراضات کشاورزان روستای بیلو در منطقه‌ مریوان، همراه‌ کادر های کۆمه‌له‌ نقشی مهم برعهده‌ داشت. کاک فواد بعد از سالهای زندان تنها یازده‌ ماه در قید حیات بود، که‌ در این مدت بیشترین و حساس ترین وقت خود را برای مبارازات طبقاتی و ملی خلق کرد اختصاص داده‌ بود. باشکوه‌ ترین، معتبر ترین و با ارزش ترین، مبارزات کۆمه‌له‌ و رویداد های تاریخی و سیاسی کردستان در همه‌ی سطوح، در این دوران وبه‌ رهبری کاک فواد انجام گرفته‌ است. اعتصاب زندان سنندج، کوچ تمام شهروندان مریوان به‌ اردوگاه‌ کانی میران واقع در نزدیکی شهر مریوان، راهپیمایی حماسی مردم سنندج، سقز، بوکان، مهاباد و بانه‌ به‌ مریوان، تشکیل شورای شهر مریوان، مذاکرات حساس و مهم با دشمن وخصوصا با چمران نماینده‌ی مستقیم خمینی، پیروزی کوچ مردم مریوان و بازگشت آنان به‌ شهر، شکست دادن نیروهای مزدورمحلی، سخنرانی تاریخی در اردوگاه‌ کانی میران، سخنرانی در روستای دولاش، گفتگو و مصاحبه‌ با روزنامه‌ های معتبر جهانی از جمله‌ روزنامه‌ ای فرانسویی، روزنامه‌ی آیندگان، بی بی سی، روابط متقابل با اتحادیه‌ی میهنی کردستان عراق و کومه‌له‌ی رنجدران کردستان عراق، همه‌ نمونه‌ هایی از مبارزات و تلاش های خستگی ناپذیری بودند که‌ کاک فوآد آنرا رهبری می کرد. تمام این مبارزات وجریانات سیاسی در سطح ایران و جهان انعکاس وسیعی داشت. زمانیکه‌ راهپیمایی حماسی مردم وجوانان شهرهای کردستان به‌ مریوان رسید شعارهایی را با صدای رسا و بلند میخواندند از جمله‌:
مریوان مریوان سنگر آزادگان ! زنده‌ باد برادریمان مبارزه‌ و اتحادمان !

فرمان جهاد خمینی که‌ مستقیما دستور قتل عام ملت کرد را صادر کرد، اوضاع کردستان را به‌ فاز دیگری برد و مبارازات مردم کردستان را بر علیه‌ ارتجاع حاکم به‌ مرحله‌ی خشونت باری سوق داد. نعلین آخوندهای مرتجع، بمراتب بیرحم تر از پوتین دیکتاتورها بود. آنها آزادی را زیر عباهایشان زندانی کردند و سانسور، قتل عام و دیکتاتوری مطلق را بر سرزمین کردستان تحمیل نمودند. اما علیرغم همه‌ی این قساوتها خلق کرد در برابر این هجوم و دیکتاتوری، جانانه‌ مقاومت و جانفشانی کردو حماسه‌ های جاویدان را د رتاریخ بیادگار گذاشتند. کردستان بعد از فرمان خمینی بشیوه‌ ای وحشیانه‌، محاصره‌ شد. مردم بیدفاع را کشتند و کردستان را به‌ ویرانه‌ ای تبدیل نمودند. آزادیخواهان کرد را به‌ زندان ها برده‌ و مورد شکنجه‌ قرار دادند، مردم را در روستاهای قلاتان، ایندرقاش وقارنا، بطور دسته‌ جمعی قتل‌عام کردند، تعداد زیادی از زنان و مردان در شهرهای کردستان تیر باران کردند.

کاک فوآد هنگام شنیدن خبر تیر باران نه‌ تن از آزادیخواهان‌ مریوان ازجمله‌ دو برادرش حسین- مصطفی سلطانی و امین -مصطفی سلطانی جزو اعدام شدگان بودند، بمنظور هدایت جنبش و رهبری آن در شهر بانه‌ بود . او با جناب شیخ عزالدین حسینی، آقای دکتر قاسملو، آقای جلال طالبانی، سایر رهبران کومه‌له‌، شیخ جلال حسینی، مسئولین سازمان یپکار، مسئولین چریک های فدایی خلق ایران سرگرم تماس و گفتگو بود. سپس برای سازماندهی نیروی پیشمرگ به‌ مریوان برمیگردد. بعد از توصیه‌های لازم و سازماندهی نیروی پیشمرگ در منطقه‌ ی مریوان تصمیم مگیرد که‌ مجددا به‌ شهر بانه‌ بر گردد.
کاک فواد همراه‌ با همسفرهایش دربرگشت به‌ بانه‌ ودر مسیر جاده‌ مریوان بانه‌ همراه‌ با نماینده‌ی سازمان چریک های فدایی خلق ایران آقای طهمورث اکبری روز ٩شهریور ١٣٥٨ شمسی در نزدیک روستای بسطام در نبردی خونین و قهرمانانه‌جانشان را از دست دادند و تاج سرفرازی را بر سر نهادند.

مردم حق شناس منطقه‌ جسد کاک فوآد را بمریوان آورده‌ مردم شریف مریوان فورا بسمت مسجد جامع هجوم آوردند وبااحترامی زایدالوصف که‌ شایسته‌ی آن رهبر گرامی بود، آخرین دیدار و احترام خویش را بجا آوردند. سپس جنازه‌ اورا بطرف زادگاهش یعنی روستای آلمانه‌ بردند و بعد از مراسم رسمی در قبرستان " تاله‌ سوار " ودر کنار برادرهایش ، عزیزان حسین و امین مصطفی سلطانی که‌ شش روز پیش در پادگان مریوان بدستور خمینی و نماینده‌ ش شیخ صادق خلخالی تیرباران شده‌ بودند، بخاک سپرده‌ شد. متاسفانه‌ کاک فوآد بعد از زندان تنها یازده‌ ماه‌ فرصت رهبری مبارزات خلق کرد و ملت مظلوم کردستان را داشته‌، ودر قید حیات بود.

onsdag 29 augusti 2012

دیدبان حقوق بشر: قانونی کردن سرکوب، ارزیابی قانون جدید مجازات در ایران


سازمان دیدبان حقوق بشر از قانون جدید مجازات اسلامی ایران انتقاد کرده و آن را مغایر موازین جهانی حقوق بشر دانسته است.
سازمان دیده‌بان حقوق بشر با صدور بیانیه‌ای تحت عنوان "قانونی کردن سرکوب: ارزیابی قانون جدید مجازات در ایران" خواستار لغو قانون جدید مجازات اسلامی در ایران شده که به تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان رسیده و ظاهرا در مرحله امضا و ابلاغ رئیس جمهوری است.
دیده‌بان حقوق بشر با اشاره به بررسی انجام شده بر روی این مصوبه، گفته است که قانون جدید بسیاری از مشکلات قانون کنونی را مرتفع نکرده و افزوده است که «برخی از اصلاحات انجام گرفته در متن جدید، حقوق مته‌مان و محکومان را حتی بیش از گذشته زیر پا می‌گذارد و به قضات اجازه می‌دهد تا به صدور احکامی مبادرت ورزند که حقوق مته‌مان و محکومان را نقض می‌کند در حالیکه قانونگذاران و مقامات قضایی ایران این اصلاحات را تلاشی جدی برای انطباق با تعهدات بین المللی ایران نسبت به رعایت حقوق بشر توصیف کرده‌اند.»
جو استورک، معاون مدیر بخش خاورمیانه دیده‌بان حقوق بشر، گفته که اصلاحات صورت گرفته گامی در راه اصلاح مواردی از قانون مجازات اسلامی قبلی محسوب نمی‌شود که به دولت اجازه حبس، شکنجه و اعدام کسانی را می‌دهد که از حکومت انتقاد می‌کنند و افزوده است که «اگر ایران واقعا می‌خواهد به تعهدات حقوق بشری خود عمل کرده باشد باید کاملا و بدون قید و شرط اقداماتی اسفناک مانند اعدام کودکان، قطع اعضای بدن و سنگسار را ممنوع کند.»
قانون جدید مجازات اسلامی اواخر سال شمسی پیش به تصویب مجلس رسید و پس از تایید شورای نگهبان، جهت امضا و ابلاغ برای رئیس جمهوری ارسال شد اما هفته گذشته، سایت الف به نقل از معاون وزارت دادگستری گزارش کرد که شورای نگهبان ظاهرا برای انجام تغییراتی دیگر در این قانون، متن آن را از رئیس جمهوری پس گرفته است.
دیده‌بان حقوق بشر با هشدار در این مورد که ممکن است قانون جدید به زودی تصویب و اجرایی شود، یادآور شده است که قانون مجازات اسلامی کنونی که از سال ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) «به طور آزمایشی» در ایران به اجرا گذاشته شده «منعکس کننده استنباط روحانیون حاکم بر ایران از قوانین فقه شیعه جعفری است و شامل صدور مجازات‌های اختیاری موسوم به تعزیرات است که در قوانین شریعت وجود ندارد اما مبنای قوانین امنیتی است که براساس آن‌ها، مخالفان سیاسی در دادگاه‌های انقلاب محاکمه و محکوم می‌شوند.»
در بیانیه این سازمان مدافع حقوق بشر آمده است که قانون جدید تغییراتی را در سه گروه مجازات مندرج در قانون شریعت اعمال می‌دارد که عبارتست از «حدود» یا جرایمی مانند زنا و شرب خمر که قوانین شرعی مجازات‌های مشخصی را برای آن‌ها تعیین کرده، دوم قصاص یا تلافی که عمدتا در مواردی مانند ارتکاب قتل عمد به کار می‌رود و بالاخره، دیات که به معنی پرداخت پول خون به قربانیان جرایم دیگر است.
قانون مجازات اسلامی به تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان رسیده اما ظاهرا هنوز امضا و ابلاغ نشده است.
در قانون جدید، صدور حکم اعدام برای مجرمان خردسال و برای جرایمی که براساس قوانین بین المللی جرایم جدی تلقی نمی‌شوند حفظ شده و علاوه بر این، قانون جدید در مورد بسیاری از جرایمی که برای آن‌ها مجازات اعدام منظور شده صراحت ندارد.
یکی دیگر از نواقص موجود در قانون جدید، ابهامات مربوط به «جرایم امنیت ملی» است که در برخی موارد، استفاده افراد از حقوق اساسی آنان را اقداماتی مجرمانه دانسته است.
قانون جدید اجازه صدور احکامی مانند سنگسار، شلاق و قطع اعضای بدن را می‌دهد که مجازات‌های تحقیرآمیز، وحشیانه و شکنجه محسوب شده و از نظر موازین حقوق بین المللی مردود است و همچنین، شامل نگرشی تبعیض آمیز نسبت به زنان و اقلیت‌های دینی است.
اعدام کودکان، سنگسار، ارتداد و جرایم امنیتی
دیده‌بان حقوق بشر تاکید می‌ورزد که برخلاف اظهارات برخی مقامات دولتی ایران، قانون جدید اعدام محکومان زیر هجده سال تمامی جرایم را منع نمی‌کند و تنها برای کودکانی که مرتکب جرایم تعزیری، مانند جرایم مرتبط با با مواد مخدر می‌شوند، به جای اعدام، مجازات‌های تربیتی و بازپروری پیش بینی کرده است.
در عین حال، این قانون همچنان سن بلوغ قانونی را برای پسران پانزده سال و برای دختران نه سال تعیین کرده و در نتیجه، اگر قاضی به این نتیجه برسد که یک دختر نه ساله یا پسر پانزده ساله قدرت تشخیص ماهیت و عواقب عمل مجرمانه خود را داشته است، می‌تواند او را در ارتباط با اتهاماتی مانند «محاریه با خدا» یا لواط یا قتل به اعدام محکوم کند.
بیانیه دیده‌بان حقوق بشر یادآور می‌شود که جمهوری اسلامی در صدر فهرست کشورهایی قرار دارد که افراد زیر هجده سال را اعدام می‌کنند و در حالیکه دولت با تعویق اجرای حکم تا زمانی که محکوم خردسال به سن هجده سالگی برسد، وانمود می‌کند که افراد زیر هجده سال در این کشور اعدام نمی‌شوند. در سال ۲۰۱۱ شمار افراد خردسالی که در ایران به اعدام محکوم شده و در انتظار اجرای حکم بودند دست کم به یکصد و چهل و سه نفر می‌رسید.
دیده‌بان حقوق بشر، با اشاره ضمنی به اینکه براساس موازین حقوق بین الملل، کشورهایی که هنوز مجازات اعدام را لغو نکرده‌اند هم باید صرفا برای «جرایم جدی» (عمدتا شامل قتل عمد) به صدور و اجرای حکم اعدام مبادرت ورزند، گفته است که ایران باید صدور حکم اعدام برای برخی از جرایمی که با این تعریف منطبق نیست لغو کند از جمله شامل برقراری روابط جنسی «نامشروع» به شرط رضایت طرفین است. در عین حال، قانون جدید برای اتهامات دیگری شامل «توهین به پیامبر اسلام» و داشتن و فروش مواد مخدر هم مشخصا مجازات اعدام پیش بینی کرده است.
در این قانون، به قضات اجازه داده شده است تا با اتکای به احکام شریعت و فتاوی مراجع، افراد را به جرم ارتداد به اعدام و به جرم زنا به سنگسار محکوم کنند و به این ترتیب، در حالیکه در متن قانون مصوب، جرمی به نام ارتداد و حکمی به نام سنگسار وجود ندارد، اما قضات اجازه دارند خارج از متن قانون مدون، به صدور و اجرای چنین احکامی مبادرت ورزند.
براساس این بیانیه، محتوای قانون جدید مجازات اسلامی به خصوص در مورد «جرایم امنیتی» بسیار مبهم است در حالیکه دادگاه‌های جمهوری اسلامی به طور مستمر افراد را به جرم استفاده از حقوق اساسی خود مانند حق آزادی بیان، آزادی اجتماع و شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز محکوم و مجازات می‌کنند.
در ماده ۲۸۷ قانون جدید که به تعریف جرم «افساد فی الارض» اختصاص دارد، قانونگذاران دامنه این تعریف را که در گذشته معمولا برای مخالفان سیاسی «متهم» به عملیات مسلحانه یا ارتباط با «گروه‌های تروریستی» به کار می‌رفت، گسترش داده و در نتیجه، فعالیت‌های سیاسی مسالمت آمیزی مانند «انتشار اکاذیب» یعنی تبلیغات سیاسی، «اداره و مدیریت مراکز فساد و فحشا» یا «آسیب به اقتصاد نظام» نیز در صورتی که «مخل به نظم عمومی و امنیت ملی باشد» مشمول مجازات اعدام شده است.
دیده‌بان حقوق بشر یادآور می‌شود که از ژانویه سال ۲۰۱۰ تا کنون، جمهوری اسلامی دست کم سی نفر را به اتهام محاربه با خدا و افساد فی الارض اعدام کرده است.
این سازمان مدافع حقوق بشر ضمن مخالفت با مجازات اعدام به دلیل اینکه خشونت آمیز بوده و در معرض قضاوت فردی، تعصب و خطای انسانی قرار دارد، تاکید می‌ورزد که در قوانین ایران، این مجازات برای جرایمی پیش بینی شده است که در قوانین بین المللی مستوجب اعدام نیست و از مقامات جمهوری اسلامی می‌خواهد تا این مجازات را کلا لغو کنند.
معاون مدیر خاورمیانه دیده‌بان حقوق بشر در مورد قانون جدید مجازات اسلامی گفته است: «اصلاحات انجام شده در این قانون به بهبود سابقه و وجهه اسفناک ایران در زمینه اجرای عدالت کمکی نمی‌کند و اصلاحات واقعی در قوانین کیفری این کشور مستلزم تعلیق و بازنگری کامل قوانین کیفری موجود است که در دست مقامات این کشور، از جمله در قوه قضاییه، به ابزاری برای سرکوب مستمر مردم تبدیل شده است.»

lördag 25 augusti 2012

هشدار دربارەی اعدام های دستەجمعی در هفته های آیندە —درخواست از سازمان ملل و رهبران کشورهای شرکت کننده در اجلاس غیر متعهدها در تهران


سازمان حقوق بشر ایران ، 13 اوت: سازمان حقوق بشر ایران در مورد احتمال موج جدیدی از اعدام ها در هفته های آیندە در ایران هشدار میدهد.
گزارش های رسیده حاکی از آن است که مقامات ایرانی در حال برنامه ریزی برای اعدام تعداد زیادی از زندانیان(اعم از زندانیان سیاسی و متهمین به جرم جاسوسی) هستند.
گمان می رود کە بعد از پایان اجلاس شانزدهم جنبش غیر متعهدها که قرار است از تاریخ ٢٦ تا ٣١ اوت سال جاری در تهران برگزار شود، اعدام ها اجرا شوند، لذا از مقامات عالی رتبەی چهل کشور عضو جنبش غیر متعهدها و ناظرین و سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل انتظار میرود که به این موضوع توجه نشان دهند.
سازمان حقوق بشر ایران از جامعە جهانی درخواست دارد تا در هفته های آینده توجه ویژه ای به ایران داشته باشند. محمود امیری مقدم سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران امروز اظهار داشت: گزارش های فراوانی حاکی از آن است که مقامات ایرانی در هفته های آیندە برای انجام اعدام هایی برنامەریزیهایی کردەاند. ما عمیقا نگران اعدام های احتمالی هستیم و از جامعە جهانی درخواست می کنیم تا قبل از اینکه دیر شود عکس العملی نشان دهند. وی افزود: ما علی الخصوص از سازمان ملل و رهبران کشورهای جنبش غیر متعهد ها درخواست میکنیم که به پیامدهای مجازات اعدام در ایران توجه و رسیدگی کنند.
ماه رمضان که در بیست اوت به پایان رسید هیچ گزارشی از اعدام منتشر نشد. انتظار میرود که اخبار اعدام ها در ماه آتی انتشار یابد. بر اساس گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران در مورد مجازات اعدام، در سالهای گذشته، بعد از ماه رمضان تعداد اعدام ها رشد قابل توجهی داشته است. در سال ٢٠١١ حداقل ٧٢ نفر در هفته های اول بعد از رمضان اعدام شدند.
در چند ماه گذشته مقامات ایرانی چند بار اعترافاتی از اشخاص در رسانه های دولتی در مورد جاسوسی یا همکاری با اسرائیل پخش کردند. در ٦ اوت، تلویزیون دولتی اعترافهای را از ١٤ مظنون (٦ زن و ٨ مرد) در ارتباط با قتل ٥ دانشمند هسته ای پخش کرد. بعضی از اشخاصی که اعترافاتشان پخش شد عبارتند از: بهزاد عبدولی، فیروزه یگانه، مریم زرگر، رامتین مهدوی موشایی، آرش خردکیش و مازیار ابراهیمی.
سازمان حقوق بشر ایران معتقد است که اعترافات گرفته شدە از زندانیان کافیست تا به صورت کاملا جدی انها را در معرض خطر اعدام قرار دهد. در ماه می سال جاری، زندانی دیگری به نام مجید جمالی فش بعد از اعترافاتش در تلویزیون دولتی در تهران به دار آویخته شد.
تعداد زیادی از زندانیان در معرض خطر قریب الوقوع اعدام قرار داشتە و نیاز به توجه فوری دارند.
غلامرضا خسروی، ٥٠ ساله در سال ٢٠٠٨ در رفسنجان کرمان (جنوب شرق ایران) دستگیر شد. اتهام اولیه او وابستگی و حمایت از سیمای آزادی (یک ایستگاه تلویزیونی متعلق به مجاهدین خلق) بود. غلامرضا خسروی بعد از محاکمه ی دوم از طرف دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد. وی متهم به محاربه و ارتباط با مجاهدین خلق است. حکم اعدام او از طرف دیوان عالی کشور در ٢١ آوریل تایید شدە است. به گفته ی منابع داخلی در ایران، حکم وی قرار است در ١٠ سپتامبر اجرا شود.
عبدالرضا قنبری، ٤٤ ساله معلمی که در تظاهرات عاشورای ۱۳۸۸ (دسامبر ٢٠٠٩) بازداشت شد. وی با توجه به اتهام محاربه که ادعا می شود در ارتباط با مجاهدین خلق بوده محکوم به اعدام شدە است. در خواست وی از دادگاه تجدید نظر از طرف دیوان عالی کشور رد شدە است. او هر لحظه امکان دارد که اعدام شود.
احمد دانشپور مقدم، ٤٢ ساله و محسن دانشپور مقدم ٦٩ ساله، پدر و فرزند، نیز در ارتباط با تظاهرات عاشورا دستگیر شدەاند. آنها بە اتهام محاربه در ارتباط با مجاهدین خلق محکوم به اعدام شدەاند. این دو زندانی نیز هر لحظه امکان دارد اعدام شوند.
نگرانی های دیگری در مورد اعدام قریب الوقوع سعید ملک پور، ٣٧ ساله، برنامەنویس اینترنتی وجود دارد که اتهام اصلی او محاربه, توهین به مقدسات اسلام است. حکم اعدام وی از طرف دیوان عالی کشور در ژانویه ٢٠١٢ تایید شدە است. او نیز هر لحظه امکان اعدام شدن دارد.
همچنین بیش از ٢٠ زندانی سیاسی کرد در لیست اعدام در ایران هستند که هر لحظه امکان دارد اعدام شوند.






بریتانیا: نقض حقوق شهروندان موجب بی‌آبرویی رهبران ایران است


 ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا امروز نقض گسترده حقوق بشر در حق شهروندان ایران را نمونه رفتار مشمئزکننده و شرم‌آور خواند و گفت چنین رفتاری موجب بی‌آبرویی رهبران ایران است.
وزیر امور خارجه بریتانیا
گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که حکومت ایران به نقض حقوق و آزادی‌های بنیادین شهروندان این کشور ادامه می‌دهد. از این جمله می‌توان به شمار اعدام‌های فراوان در ایران اشاره کرده که هرگز فروکش نکرده است. همچنین مجموعه‌ای از اقدامات هولناک در ماه‌های اخیر برملا شده است که به طور خاص اقلیت قومی عرب‌های ایران را هدف قرار داده.
از این جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
• حلق‌آویز کردن چهار عضو جامعه عرب‌های اهوازی ایران به طور مخفیانه در ماه ژوئن به اتهام محاربه. سرنوشت دو تن دیگر همچنان نامعلوم است. این شش نفر، عبدالرحمن حیدری، طا‌ها حیدری، جمشید حیدری، منصور حیدری، علی شریفی، و امیر معاوی بیش از یک سال تحت بازداشت بوده‌اند و بر اساس گزارش‌ها از حق دسترسی به وکیل و مترجم محروم بوده‌اند.
• چند هفته بعد از این واقعه در ماه ژوئیه، پنج عضو دیگر از جامعه اقلیت عرب‌های اهوازی به مرگ محکوم شدند و فرد ششمی به تحمل بیست سال حبس محکوم شد. محمد علی عموری، سید جابر آلبوشوکه، سید مختار آلبوشوکه، هاشم شعبانی عموری، هادی رشیدی، رحمان عساکره، آنچنان که گزارش شده از حق قضاوت منصفانه محروم بوده‌اند و از اطلاعات و گزارش‌های موجود درباره محکومیت آن‌ها چنین برمی‌آید که در زندان مورد شکنجه قرار گرفته‌اند. دو تن از آن‌ها به زور مجبور شدند در تلویزیون دولتی ایران و شبکه بین‌المللی ایران «پرس‌تی‌وی» به بیان اعترافاتی علیه خود بپردازند.
• به دار آویختن صفیه غفوری در روز ۱۲ ژوئیه به اتهام قتل. او تحت فشار ودار به اعتراف شد و محکومیتش در دادگاه [قضاوتی] غیرمطمئن به نظر می‌رسد. گزارش شده که او در زندان توسط چندین نفر مورد تجاوز قرار گرفته و حتی زمانی که برای اعدام او را برده‌اند به او گفته شده که به اتاق ملاقات زندانیان می‌رود.
• تداوم آزار و ایذاء سایر اقلیت‌های مذهبی، از جمله کشیش مسیحی، یوسف ندرخانی که به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شده است. فرح حسامی، شهروند بهایی که برخلاف قوانین ایران بدون اطلاع قبلی از تصمیم دادگاه تجدید نظر بازداشت و روانه زندان شد نمونه‌ای جدید‌تر از [آزار اقلیت‌های مذهبی] در ایران به شمار می‌رود.
• امتناع از ارایه خدمات پزشکی به زندانیانی که شدیداً بیمار هستند (بسیاری از این افراد به اتهام جرایمی که در اصل جرم نیستند محکومیت‌هایی دراز مدت را در زندان می‌گذرانند). از این جمله می‌توان به کشیش بهنام ایرانی، و محمدصدیق کبودوند اشاره کرد.
دولت بریتانیا از تعدد پرونده‌هایی که به این شکل در جریان هستند نگران است؛ پرونده‌هایی مانند ماجرای سکینه محمدی آشتیانی که در ابتدا به اعدام از طریق سنگسار محکوم شده بود. سرنوشت وی همچنان نامعلوم است و وکیل او، جاوید هوتن کیان بنا به گزارش‌ها در زندان مورد شکنجه قرار گرفته است.
بریتانیا به اعمال فشار بر ایران ادامه خواهد داد تا زمانی این کشور به وضعیت کارنامه حقوق بشر خود رسیدگی کند و از فعالیت‌های گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه حقوق بشر ایران، دکتر احمد شهید، به طور کامل حمایت کند. گزارش سالانه حقوق بشر و دموکراسی وزارت امور خارجه بریتانیا که اخیراً منتشر شد نگرانی‌های موجود دولت بریتانیا را از کارنامه [حقوق بشر] ایران به تصویر کشید. بریتانیا با همکاری اتحادیه اروپا و سایر شرکا در عرصه بین‌المللی به طرح مسایلی خواهد پرداخت که به طور خاص موجب نگرانی از عملکرد مقامات ایرانی می‌شوند، و از طریق همکاری نزدیک با نهادهای مردمی و مدافعان حقوق بشر به گرد آوری اطلاعات بیشتر درباره پرونده‌هایی از این دست مبادرت خواهد کرد.
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا امروز درباره این پرونده‌ها گفت:
"از نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران طی ماه‌های اخیر عمیقاً متاثر شدم. شکنجه و صدور حکم اعدام برای محمدعلی عموری، سید جابر آلبوشوکه، سید مختار آلبوشوکه، هاشم شعبانی عموری، و هادی رشیدی از اقلیت‌های عرب اهوازی کمتر از یک ماه پس از آن روی می‌دهد که در ماه ژوئن چهار عضو دیگر از این اقلیت قومی به طور مخفیانه اعدام شدند. این نشانگر روندی نگران کننده است. سورفتار حیرت‌انگیز در زندان با صفیه غفوری و اعدام ناگهانی او همچنان مثال دیگری است از عدم احترام ایران به اساسی‌ترین حقوق انسان.
متاسفانه، این‌ها اتفاقاتی پراکنده و محدود نیستند و در حال حاضر شمار زیادی از دیگر ایرانیان نیز از دست حکومت ایران در رنج هستند. ایذاء و آزار مداوم و گسترده اقلیت‌های قومی، مدافعان حقوق بشر، و زندانیان سیاسی در ایران موجب بی‌آبرویی شده و به عنوان نمادی از [رفتار] مشمئز کننده و شرم‌آور رهبران ایران شناخته می‌شود. حکومت ایران باید بداند که اقدامات سازمانه یافته آن در تلاش برای محدود کردن آزادی‌های شهروندانش در جامعه بین‌المللی بی‌هیچ چالشی پذیرفته نخواهد شد و تنها موجب انزوای بیشتر ایران خواهد شد. من از ایران می‌خواهم که فوراً این احکام اعدام را تخفیف داده و به شکنجه شهروندان و ایذاء و آزار سازماندهی شده اقلیت‌های قومی در این کشور خاتمه دهد."

måndag 20 augusti 2012

استمرار کشته شدن شهروندان کُرد توسط نیروی انتظامی

چند روز پیش و در شهرستان سردشت، تیراندازی نیروی انتظامی موجب کشته و زخمی شدن ٢ شهروند کُرد شد.
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا: در حالی که دو شهروند کُرد به نام‌های "شریف" و "بختیار یوسف نژاد" ٢٣ ساله با ماشین شخصی خود در حال عبور از جاده‌ی شلماش-سردشت بودند، از سوی نیروی انتظامی حکومت اسلامی ایران هدف گلوله قرار گرفته که بختیار به دلیل اصابت گلوله در دم جان باخته و شریف نیز با اصابت گلوله به ناحیه‌ی ران مجروح می‌گردد که این مسئله منجر به شکستگی شدید استخوان ران وی شده است.
شاهدان عینی به خبرنگار آژانس کُردپا گفته‌اند: نیروی انتظامی بدون هیچ بهانه‌و دلیلی ماشین این ٢ جوان کُرد را هدف قرار داده است.
این اقدام نیروی انتظامی موجب ایجاد رعب و وحشت شدید در محل اتفاق شده بود.
پس از این حادثه، از سوی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی به خانواده جوان کشته شده اخطار گردیده که مراسم ختم وی باید در نهایت آرامش برگزار گردد و آنها حق اطلاع رسانی در مورد این حادثه را ندارند.
با استناد به آمار ثبت شده در مرکز آمار آژانس کُردپا، از آغاز سال جاری تا کنون 20 نفر از شهروندان کُرد در نقاط مختلف مناطق کُردنشین ایران هدف گلوله نیروی انتظامی قرار گرفته و جان خود را از دست داده‌اند.
پدیده شلیک به شهروندان کُرد در جاده‌ها و مناطق شهری، قریب به یکسال است که در مناطق کُردنشین آغاز شده و شاهدان عینی و مردم بومی منطقه بر این باورند که این اقدامات نیروی انتظامی بدون دلیل و به صورت تعمدی صورت می‌گیرد.

fredag 17 augusti 2012

فرمان خمینی در ۲۹ مرداد ۵۸ برای قتل عام و سرکوب مردم کردستان ایران


 مرداد سال 58 یادآور یورش نظامی رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی به کردستان ابعاد جنایتی که جانیان اسلامی به فرمان خمینی و با اجرای رئیس جمهور وقت ابولحسن بنی صدر به همراه خلخالی جلاد 
بر سر مردم شهر و روستاهای کردستان آوردند غیر قابل توصیف است. خمینی فرمان حمله را صادر کرد و رئیس جمهورش خطاب به گله های سپاه و ارتش اعلام کرد تا خاموش کردن غائله کردستان پوتین هایتان را از پا در نیاورید. ستونهای نظامی ارتش و سپاه از راه زمین به کردستان که سنگر ادامه قیام 57 مردم در سراسر ایران بود سرازیر شدند. با هیلی کوپتر، جت و فانتوم بر سر مردم شهر و روستاهای کردستان آتش گشودند. حمله 28 مرداد توسط رژیم اسلامی تلاشی برای خفه کردن انقلابی بود که میرفت بساط جنایتکاران اسلامی را در همان روزهای نخست بقدرت رسیدنشان برچیند. همزمان با کوبیدن شهر و روستاها از راه زمین و هوا، صادق خلخالی اعدامهای وسیعی را از کرمانشاه تا ارومیه براه انداخت و بسیاری از عزیزترین و شریفترین انقلابیون، و هر انسان آزاده ای را در بی دادگاههای چند دقیقه ای جهل و توحش اسلامی به گلوله بستند. در مقابل این لشکر کشی، استقامت، پایداری، از خود گذشتگی و مقاومت بی نظیر مردم و احزاب کردستانی را در پی داشت . . خمینی و دیگر سران حکومت اسلامی اگر در سالهای58 و 59 با تمام توان به سرکوب دستاوردهای قیام مردم پرداختند، اگر با حمله به کردستان در 28 مرداد 58 هزاران انسان شریف را به خاک و خون کشیدند، اگر فاجعه نوروز خونین 59 را در سنندج خلق کردند، اگر خانه و کاشانه مردم کردستان را با توپ و خمپاره بر سرشان ویران ساختند اما هرگز نتوانستند مقاومت و مبارزه مردم کردستان را خاموش نمایند .
یاد ان عزیزانی که در ان دوران و طی این سالها جان خویش را از دست دادند گرامی میداریم .
زنده باد جنبش آزادی خواهی مردم ایران
مرگ بر رژیم خونخوار و ضد بشری اسلامی ایران

torsdag 16 augusti 2012

روز مقاومت ملی مردم کردستان



28 مردادماه سال 58، آغازگر برگی دیگر از تاریخ نوین مبارزه حق‌طلبانه خلق کرد در مبارزه علیه استثمار و سرکوبگریهای حکومت مرکزی میباشد. در 28 مرداد هنگامیکه تنها بیش از شش ماه از قیام توده ای ملتهای تحت ستم بر علیه حکومت ایران می‌گذشت، با فرمان خمینی، کردستان مورد هجوم وحشیانه ی حکومت تازه به قدرت رسیده مذهبی قرار گرفت. جنگی که‌ سالهای طولانی ادامه‌ یافت و هزاران قربانی گرفت. در این جنگ تمامی مردم کردستان نشانه‌ گرفته‌ شده‌بودند. هزاران مردم بی دفاع قربانی شدند. و برگی دیگر از مبارزه نوین مردم بر علیه ستم ملی و برای برقراری عدالت اجتماعی آغاز گردید.

tisdag 14 augusti 2012

چهار شهروند کرد در سنندج محاکمه شدند


جلسه رسیدگی به پرونده چهار شهروند بازداشتی کرد در دادگاه انقلاب سنندج برگزار شد.
بنا به گزارش موکریان، روز شنبه ۲۱ مرداد ماه سال جاری جلسه رسیدگی به اتهامات چهار شهروند کرد اهل شهرهای کامیاران، مریوان و دیواندره در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج به ریاست قاضی بابایی برگزار شد.
بر اساس این گزارش، در این جلسه که حدود ۲ ساعت ونیم به طول انجامید، پرونده چهار شهروند کرد به نام‌های چنگیز قدم خیر (کامیاران)، ایوب اسدی (مریوان)، فخرالدین فرجه (کامیاران) و محمد حسین رضایی (دیواندره) مورد رسیدگی قرار گرفت و آخرین دفاع نیز از آنان اخذ شد.
اتهام وارده به این افراد عضویت و همکاری با یکی از گروههای مخالف نظام و... اعلام شده است.
لازم به ذکر است این افراد سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت و هم اکنون در زندان مرکزی سنندج به سر می‌برند.

حکم شلاق چند زندانی سیاسی در طی ماه اخیر به اجرا در آمد


روند گام به گام تشدید برخورد با زندانیان و محکومان سیاسی با اجرای حکم شلاق تعدادی از زندانیان سیاسی و احضار گسترده محکومانی که مدت‌ها از صدور حکمشان گذشته است، در ماه صیام مسلمانان وارد مرحله تازه‌ای شد.
بنا به گزارش کلمه، سیامک قادری، رحمان بوذری، ابراهیم بابایی زیدی، حسین زریی، کوروش کوهکن، ناصر آذرنیا، هومان موسوی، مزدک علی نظری، علیرضاکیا، امیرلطیفی، اشکان الهیاری، رسول حردانی، کامران ایازی زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین هستند که از روز شنبه، در ماه صیام مسلمانان، تاکنون به نوبت مورد تعزیر و شکنجه شلاق قرار گرفته‌اند.
همچنین هفته گذشته نیز حکم شلاق مجید صادقی‌نژاد اجرا شده بود.
این در حالی است که در گذشته تعداد زیادی از محکومان به تحمل شلاق، با توجه به شانیت زندانیان سیاسی و اینکه خود قوه قضاییه از بی‌پایه بودن این احکام بهتر از هر فرد و نهادی مطلع بود، آن‌ها را اجرا نمی‌کرد و تغییر این رویه نشان از تداوم سخت گیری بر زندانیان سیاسی است.
همچنین اخبار به دست آمده از تشدید برخورد‌ها، به موج وسیع احضار تلفنی محکومان قدیمی که حکمشان مشمول مرور زمان شده بود باز می‌گردد. این افراد که عموما احکام ۶ ماه تا ۶ سال حبس دارند، طی هفته گذشته با تماس تلفنی توام با تهدید ماموران اجرای احکام دادگاه انقلاب و دادسرای اوین مواجه شده‌اند که در صورت عدم معرفی فوری خود، وثیقه‌های آن‌ها ضبط شده و یا به حراج گذاشته خواهد شد.

söndag 12 augusti 2012

زلزله بار دیگر ایران را لرزاند، مسؤولان انکار می‌کنند


زلزله ای به بزرگی ۶/۲ ریشتر مناطق وسیعی از استان‌های آذربایجان غربی و شرقی را لرزاند و بارها با بروز پس لرزه‌های مهیب مردم منطقه را به وحشت وا داشت، با این همه و در حالی که شمار تلافات و قربانیان حادثه لحظه به لحظه در حال افزایش است، مسوولان با نادیده گرفتن جان انسان‌ها، از برگزاری مراسم شب احیا توسط زلزله زدگان در فضای باز خبر می‌دهند...


وقوع یک زلزله شدید و پی آمد آن چندین پس لرزه‎ی نسبتا مخرب در شمال غربی ایران که تا لحظه تنظیم این گزارش بیش از دویست و پنجاه کشته و هزارو دویست مجروح بر جای گذاشته است تا کنون آنچنان بازتابی در رسانه‌های داخلی جهموری اسلامی نداشته و همین موضوع باعث برانگیخته و جریحه دار  شدن احساسات در افکار عمومی شده است.
 از سوی دیگر مقام‌های مسوول هم چون رییس جمعیت هلال احمر نیز با بی اهمیت جلوه دادن زلزله به خبرگزاری فارس گفته است؛ در حال حاضر آرامش در مناطق زلزله زده حکم فرما شده و مردم با شرایط کنونی در حال برگزاری مراسم شب احیا هستند.
 محمود مظفر همچنین با اشاره به پاک‌سازی اکثر روستاهای زلزله‌زده و امدادرسانی و در نهایت توزیع مواد غذایی و ایجاد سرپناه برای آنان اظهار داشت:‌ «در مراکز شهرهای زلزله‌زده نیز کمپ‌های اسکان اضطراری ایجاد شده است و خوشبختانه اکثر مردم نیز از چادرهای مسافرتی برای اسکان خود استفاده کرده‌اند.»
 وی با اشاره به اینکه مردمی که دارای چادر مسافرتی نیز نبوده‌اند از طریق هلال‌ احمر به آنان چادر ارائه شده است،افزود: «نکته مهم در این مورد آن است که مردم با شرایط کنونی با حضور روحانیون شب قدر را در کنار نیروهای اورژانس و هلال‌احمر به صورت دسته‌جمعی احیا گرفته‌اند.»
اما وضعیت در شبکه‌های اجتماعی و حتی برخی از سایت‌های خبری داخل کشور چیزی بر خلاف گفته‌های رییس سازمان جمعیت هلال احمر را نشان می‌دهد. تعداد کشته شدگان حادثه به شدت در حال افزایش است، دسترسی به مناطق روستایی به دلیل کوهستانی بودن منطقه دشوار است، در برخی مناطق ابتدایی ترین وسایل امداد رسانی وجود ندارد و با توجه به شرایط اقلیمی و کوهستانی بودن منطقه، مردم ناچارند در فضای باز سر کنند.
 از سوی دیگر سایت جهانی زلزله با تایید شدت لرزش زمین در منطقه شمالغربی ایران، از احتمال وقوع پس لرزه‌ها تا بیست و چهار ساعت آینده خبر داده است که این موضوع به خودی خود باعث بروز نگرانی‌های بیشتری برای ساکنان آن نواحی می‌شود.
  
صدا و سیما همچنان در سکوت
 از میان پنج شبکه تلویزیونی دایر در ایران هیچ کدام اولویت خود را به انعکاس خبر زلزله ای به بزرگی شش و دو دهم ریشتر در شمال غربی کشور نداده‌اند و به تبع آن مردم در تهران و سایر شهرها از فاجعه‌ای که رخ داده بی‌خبرند؛ این موضوع آنجا هماهنگ شده و کانالیزه شده جلوه می‌کند که روزنامه کیهان وابسته به بیت رهبری و روزنامه رسالت نزدیک‌ترین ارگان به جناح محافظه کار حکومتی نیز در صفحه نخست خود هیچ خبری پیرامون زلزله مذکور مندرج نکرده و تنها در صفحات اخبار داخلی و اخبار شهرستانها به صورت کمرنگ و گذرا به انعکاس موضوع پرداخته‌اند.
 به نظر می‌رسد دلیل عمده‌ی این بی‌تفاوتی عمدی و هدایت شده چند موضوع باشد، نخست اینکه مردم در جریان رقابت‌های المپیک و قهرمانی و مدال آوری ورزشکاران به سطح بالای از عرق ملی و شادابی رسیده اند که تجمیع آن می‌تواند برای حاکمیت نتایج زیان باری در پی داشته باشد.
 موضوع بعدی نزدیک بودن برگزاری اجلاس سران غیر متعهد‌ها به میزبانی تهران است. این اجلاس که کمتر از دو هفته دیگر در تهران و تحت تدابیر امنیتی بسیار شدیدی برگزار خواهد شد میزبان روسای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد خواهد بود و از نظر سیاسی برای حکومت جمهوری اسلامی بسیار حائز اهمیت است. از همین رو هر گونه ناآرامی احتمالی می‌تواند باعث بروز رخدادهایی در جهت عکس منافع از پیش تعیین شده برای جمهوری اسلامی باشد.
 نکته بعدی که بسیار دور از ذهن اما قابل بررسی است، عدم انعکاس اخبار به منظور جلوگیری از روان شدن جمعیت و داوطلبان مردمی به منطقه است، مساله‌ای که در زلزله‌ی بم رخ داد و باعث بروز مشکلاتی برای نیروهای نظامی و انتظامی مستقر در منطقه شد.
 این مساله آنجا دور از ذهن جلوه می‌کند که در مرحله نخست رییس ستاد مدیریت بحران در وزارت کشور کار امداد رسانی و انتقال مجروحان را تمام شده اعلام می‌کند، و در مرحله بعدی مطابق خبرهای رسیده مراکز انتقال خون در چند شهر بزرگ با بهانه‌ی اینکه ماه رمضان است از پذیرش داوطلبان خود داری می‌کنند، از همین رو به نظر می‌رسد اراده ای پنهان در پس این ماجرا نهفته است.
 با این همه آنچه که بسیار حایز اهمیت است، روانه شدن عده‌ای از روزنامه نگاران مستقل و فعال برای انعکاس دقیق وقایع مناطق زلزله زده است، گروه‌هایی که با هزینه‌ی شخصی خود و تنها برای پر کردن خلا موجود در اطلاع‌رسانی در منطقه حاضر شده‌اند و با استفاده از ابزارهای ابتدایی گزارش‌هایی لحظه به لحظه از مشاهدات خود در فضای مجازی منتشر می‌کنند، گزارش‌هایی که همگی با آنچه که از منابع رسمی خبری منتشر می‌شود منافات و تضاد دارد.
 نکته ی آخر اینکه انتظار آن می‌رود که نتیجه ی این بی‌تفاوتی و نادیده گرفته شدن جان انسان‌هایی که در اثر زلزله کشته شده‌اند، احساسات عمومی در آذربایجان جریحه‌دار شده و واکنشی به مراتب شدید‌تر از آنچه که نسبت به چاپ کاریکاتور در روزنامه ایران رخ داد، در این منطقه بروز کند. منتهی این واکنش در یکی دو روز اخیر بعید به نظر می‌رسد، چرا که مردم منطقه درگیر مسایل و مشکلات پی‌آمد زلزله هستند.

fredag 10 augusti 2012

تهدید سه زندانی سیاسی کرد توسط مسئول اداره اطلاعات سنندج


سه زندانی سیاسی کرد به نامهای چنگیز قدم خیر ، شورش رضایی و فردین فرجی از طرف مسئول اداره اطلاعات مورد تهدید قرار گرفتند.
بنا به گزارش ستاد مرکزی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ،
سه فعال سیاسی کرد بنامهای شورش رضایی ، فردین فرجی و چنگیز قدم خیر که در اواخر خرداد ماه سال 1390 توسط نیروهای اطلاعات سپاه دستگیر شده بودند چندی پیش دوباره از طرف مسئول اداره اطلاعات شهر سنندج که خود را با نام مهربان معرفی کرده و به این سه زندانی گفته است که اگر با ما همکاری نکنید و اطلاعات لازم را در اختیار ما نذارید به راحتی میتوان با پرونده سازی بازجویان اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات شماها در معرض خطر صدور حکم اعدام قرار بگیرید.
بر پایه این گزارش افراد بازداشت شده شورش رضایی اهل شهرستان دیواندره، فخرالدین فرجی ( ۲۷ ساله ساکن روستای ” لنج آوا ” از توابع شهرستان مریوان) و چنگیز قدم خیر اهل شهرستان کامیاران از اعضای یکی از احزاب کردی که دو نفر از آنها پیشتر در درگیر مذکور زخمی شده یودند نام دارند. به گفته منبع یاد شده این سه زندانی به مدت نزدیک به سه ماه در بازداشتگاهای امنیتی شهرهای سنندج و مریوان تحت بازجویی و تحت فشار برای گرفتن اعترافات تلوزیونی قرار گرفته بودند. این سه زندانی هم اکنون در زندان مرکزی سنندج بسر می‌برند و در فروردین امسال در یکی از شعبات بازپرسی به اتهام محاربه از طریق عضویت در کومله تفهیم اتهام شده‌اند و با توجه به این اتهام نگرانی نسبت به صدور حکم اعدام برای این سه زندانی وجود دارد.

torsdag 9 augusti 2012

صدور حکم اعدام برای یک شهروند کُرد در مریوان


یک منبع محلی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت  بختیار معماری شهروند کُرد ساکن مریوان،  ۳۵ ساله که از مردادماه سال ۸۹ در بازداشت بسر می‌برد، از سوی دادگاه انقلاب شهر مریوان به ریاست قاضی لطفی به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کُرد به اعدام محکوم شده است.  حکم یاد شده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه به صورت رسمی به وی در زندان سنندج ابلاغ شده است.
بنابه‌ گفته‌ این فعال حقوق بشر بختیار معماری در تاریخ ۱۳ مردادماه سال ۸۹ در شهر مریوان توسط نیروهای اداره اطلاعات شهر مریوان بازداشت و روز بعد به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شده است. او به مدت سه ماه در این بازداشتگاه تحت بازجویی قرار گرفته و در این مدت نیز از حق ملاقات و تماس تلفنی با خانواده محروم بوده است.
در دفاعیه وکیل بختیار معماری که نسخه ای از آن در اختیار کمپین قرار گرفته است آمده است که دادگاه بدون ارائه شاهد و تنها بر اساس اقرار و اعترافات متهم در زمان بازجویی در وزارت اطلاعات، اقدام به انتساب این اتهامات به موکل وی نموده است و موکل او در همه مراحل دادرسی تمام اتهامات را رد کرده و اقرارات انجام شده در مراحل تحقیقات اولیه تحت فشار بازجویان بوده است.
در متن دفاعیه آماده است: « موکل بنده از اولین جلسه دادرسی تاکنون با قاطعیت تام همگی مطالب اظهار شده در تحقیات مقدماتی که تمامی آن بنابه اظهار موکل در اداره اطلاعات یا با حضور کارشناسان آن اداره به عمل آمده و حتی بنابه تایید متهمین و دادیار محترم تحقیق نه تنها در اداره اطلاعات بوده بلکه با چشمان بسته نیز صورت گرفته است را تکذیب نموده و بیان آن مطالب را بنابه درخواست تحقیق کنندگان و بر اثر عدم تحمل ضرب و شتم فیزیکی و روانی اعلام نموده. دلایل ادعای خود را در جلسه‌ دادگاه با نشان دادن آثار ضرب و شتم از محل شکستگی پاشنه و قوزک پای چپ و فک و غفونتهای داخلی بیان نمود.»

tisdag 7 augusti 2012

سیاستهای وحشیانه رژیم ایران برای ازیت کردن مردم این بار به بهانه روزه خواری



برخورد جمهوری اسلامی با کسانی که به دلایل مختلف روزه نمی‌گیرند، در حالی است که در اغلب کشورهای اسلامی شرایط برای این افراد در سطح شهرها فراهم است.

 از نظر جمهوری اسلامی «تظاهر به روزه‌خواری در ملاء عام» جرم محسوب می‌شود، این در حالی است که عده‌ای به دلایل مختلف از جمله مسافرت، قادر به گرفتن روزه نیستند.

برای آنانی که روزه‌ نمی‌گیرند، پیدا کردن یک جا برای خوردن غذا در ماه رمضان بسیار سخت است.

جمهوری اسلامی نه تنها تمهیدی در این زمینه نیندیشیده بلکه به جنگ با «روزه‌خواران» رفته است.

 در تهران، طرحی برای برخورد با «تظاهر به روزه‌خواري در اماكن عمومي» به اجرا در آمده است.

در این طرح، ماموران پليس به مراكز تفرجگاهي كوهستاني و ارتفاعات پايتخت رفته و با مردمی را که غذا می‌خورد یا مواد غذایی می‌فروشند برخورد كرده‌اند.

این طرح در دیگر شهرهای ایران نیز اجرا شده است.

به عنوان نمونه، فرمانده انتظامی شهرستان ورامین از آغاز اجرای طرح مبارزه با روزه خواری در این شهرستان خبر داده است.

 این در حالی است که در اغلب کشورهای اسلامی، شرایطی برای کسانی که روزه نمی‌گیرند فراهم شده است.

در این مود هم مثل تمام موارد دیگر یک نقض حقوق آشکار است که رژیم ایران به زور به مردم متحمل میکند که باعث ازیت و آزار مردم میشود.

lördag 4 augusti 2012

آغاز دور تازه ای از شعارهای اعتراضی در ایران

به گزارش خبرگزاریها از تهران شعارها علیه خامنه ای و دولت در طی روزهای گذشته افزایش یافته است. بررسی های گذشته حاکی از آن است که شعارهای اعتراض آمیز علیه خود خامنه ای به شدت در حال افزایش است و بیشتر شعارها در ایستگاهای اتوبوس؛مترو،و در مکان های عمومی صورت گرفته است و هر روز به شعارها افزوده میشود که علت آن گرانی های سرسام آور مواد غذایی و لبنیات گزارش شده است . با آمدن ماه رمضان اعتراض های مردم شدت گرفته است پیشتر جوانان و دانشجویان با نصب شعارهایی مانند (مرگ بر دیکتاتور)، (مرگ بر خامنه ای)،(ما گرانی نمیخواهیم) (دیکتاتور باید برود) اعتراض خود را نسبت به دولت نشان داده بودند اتفاقاتی که هر روز ملت ایران شاهد آن هستند بالا رفتن قیمت های بیش از حد مواد غذایی و لبنیات که مایحتاج اولیه ی هر شهروند ایرانی است، که با اعتراض ها ی جدی مجلس همراه شده است اما با طرح های اقتصادی که دولت در پیش گرفته است جوابگوی مردم نیست و با نارضایتی مجلس همراه شده است در این روزها که مردم توان خرید مرغ ندارند هر روزبرای به دست آوردن مرغ دولتی در صف های طولانی ساعت ها انتظار می کشند و هفته ی گذشته در یکی از همین صف های طولانی که از صبح زود جریان داشت پیرمردی که برای خرید مرغ آمده بود در تره بار خیابان در دشت ( نارمک و رسالت) به دلیل ازدحام جمعیت زیر دست و پا ماند و مرد. و محمود احمدی نژاد در طی روزهای گذشته از ذخیره ی برای سه ماه خبر داده است تا اوضاع حاکم بر جامعه که گریبان مرم ایران به خصوص اقشار کم در آمد را گرفته است را به حالت نسبی برگرداند این موضوع هم به صف مشکلات عمده ی مردم اضافه شده وپیشترپانتتا وزیر دفاع آمریکا در سخنان خود از تحریم ها ابراز امیدواری کرده بودو اشاره به فلج شدن اقتصاد ایران کرده بود. و هر روز نگرانی ها از گرانی های سرسام آور برای مردم بیشتر و بیشتر می شود،رشد گرانی ها به گفته رسانه های داخل کشور در طول سی سال گذشته بی سابقه بوده است و قیمت ها افسار گسيخته بوده است،مسئولين هم که هيچ پاسخگو نبوده و مدام اين گراني ها و بي کفايتي ها را به گردن استکبار جهاني مي اندازند.  مردم را از گفتگو درباره ی این مشکلات با رسانه ها منع کرده اندو همزمان با افزایش قیمت کالا و مواد غذایی و افزایش تورم خیابان خوابی و پارک خوابی در ایران رشد زیادی داشته و یکی از مشکلات بزرگ جامعه ی امروزاست که باعث معضلات بزرگی از جمله فساد شده است و در طی روزهای گذشته تهران، اصفهان و کرمانشاه از بالا رفتن نرخ تاکسی ها صحبت می شود تا دو برابر و حتی بیشتر از مسافران می گیرند و در مقابل  این اعمال تاکسی ها هیچ اقدام و نظارتی صورت نگرفته است که منجر به اعتراض اکثریت مردم در شهر ها شده است. رئیس بانک مرکزی ایران گفته است که تنها  به زائران عربستان،عراق و سوریه ارز تعلق میگیرد و دانشجویان و مسافران دیگر ارز تعلق نمی گیرد و اشاره داشته است با این طرح تا حد زیادی صرفه جویی خواهد شد.

بنا به گزارش روزنامه همشهری در طی روز های گذشته خبرهای از جیب بری در صف های پر ازدحام و شلوغ مرغ به گوش می رسد و در یکی از این صف های فشرده پنج زن که برای خرید مرغ دولتی ساعت های طولانی در صف انتظار می کشیدند به دلیل برخورد با کولر گازی که دچار برق گرفتگی شدید شده بودند سه نفر از آن ها جان خود را از دست دادند این حادثه در تهران و در محلی به نام خاوران اتفاق افتاده است. مصباحی مقدم رئیس کمیسیون برنامه و بودجه از صف های طولانی و برق گرفتگی و جیب بری در این صف ها که به تازگی به دغدغه های بزرگ جامعه افزوده شده ابراز نگرانی کرده وبه خاطر اشتباهای سیاسی، اقتصادی از دولت انتقاد کرده است و گفته این هشدار بزرگی به دولت است. در همین حال فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرده است که سیما صحنه های مرغ را به هیچ عنوانی در تلویزیون نشان ندهند و هیچ خبری در این خصوص منتشر نکنندتا مسئولین  بتوانند جلوی این گرانی های بی سابقه را بگیرند، با این حال هر روز شاهد تحریم های سنگین تری علیه یران می شویم و روز به روز قیمت کالا ها در ایران افزایش مییابد.

اسدلله عسگر اولادی عضوهیات نمایندگان اتاق بازرگانی اشاره کرده که جمهوری اسلامی هر روز بیشتر شلاق تحریم ها را حس می کند و با این کار مردم ایران است که ضربه ی اصلی را می خورند و قدرت خرید برای آن ها مشکل و زندگی را برای مردم تنگنا می کند. باهنر نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مشکلات اقتصادی امروز به توطئه های داخلی و خارجی ندارد و ریشه ی تمام مشکلات حال حاضر مربوط به تحریم ها است و می توانیم بگوییم بی کفایتی و بی تدبیری مسولین یکی از دلایل اصلی می باشد و با گذشت سی و سه سال ازعمر انقلاب در هیچ حوزه ا ی حرف و یا ایده های نو نداریم که به ملت کمک کند.

fredag 3 augusti 2012

زندان اوین کجاست؟



زندان اوین از جمله اسرا آمیزترین و مخوف ترین زندانهای سیاسی در جهان است.دامنه و وسعت
زندانهای سیاسی درایران با گستردگی مقاومت سیاسی در کشورمان همراه بوده است. بحران سیاسی
موجود پس از سرنگونی نظام استبدادی پهلوی و سپس امواج مخالفت ها با سیاستهای ضد مردمی
حاکمیت اسامی موجب شد تا حاکمیت بجای حفاظت و پاسداری از دستاوردهای انقاب و پاسخگوئی
به مطالبات آزادیخواهانه معترضین اقدام به سرکوب و دستگیری آنها نماید.
شمار بالای بازداشت شدگان اما با فضای نگهداری مخالفان سیاسی هماهنگ نبودند. تعداد محدودی از
زندانهای پیش ساخته! توسط محمدرضا پهلوی و دستگاههای امنیتی اش موجود بودند که نهایت
استفاده را حاکمان وقت از آنها بعمل آوردند.
بسیاری از بازداشتگاههای موقت را به زندان برای نگهداری دراز مدت زندانیان سیاسی تبدیل کردند.
بسیاری از اماکن تصرف شده از بقایای نظام استبدادی گذشته را به زندان تبدیل کردند و بسیاری از
زندانهای جدید را ضرب ااجل بنا کردند. بسیاری از زندانها را نیز از نگاه ها مخفی داشتند.
زندان اوین اما در میان تمامی زندانهای کشور موقعیت خاصی داشته و دارد. اوا در پایتخت قرار
دارد و میبایستی به سرکوب جمعیتی میلیونی از سوی حاکمان جمهوری اسامی پاسخ دهد. دوما
بیشترین مقاومت ها در این شهر صورت گرفته است و سوما مقر سلطه و حاکمیت جمهوری اسامی
در همین شهر بوده است و چهارما بزرگترین زندان سراسر کشور برای نگهداری زندانیان سیاسی
محسوب میشده است. هم از اینرو این مکان در محاسبات جبهه انقاب و ضد انقاب در آینده نیز
جایگاه ویژه ای خواهد داشت.

تصرف و شکستن دربهای آن از هم اکنون در اندیشه های فعالین جنبش رادیکال مردمی موجود است
و با فراز این جنبش طرح حرکت بسوی اوین مطرح بوده و در آینده نیز مطرح خواهد بود. تصرف
و شکستن قفل زندانهای اوین و زندان قصر در جریان قیام پیروزمندانه علیه سلسله پهلوی هنوز در
یادها باقی است.
جمهوری اسامی با طرح تبدیل آن به پارک در صدد است تا آثار جرائم و جنایات بی شمار خود در
این زندان را نیز از میان بردارد. حال آنکه اسناد بی شماری نیز در اختیار جنبش مقاومت باقی است
و قطعا روزی خواهد آمد که پرونده این جنایات در برابر افکار عمومی و نسل جوان کشورمان که بی
شمارند, باز خواهد شد.
هنوز نیز پس از سی و اندی سال کشتار و شکنجه و حبس آزادیخواهان در این مکان, حاکمان تاش
دارند تا زندان اوین را از دید شهروندان پنهان کنند. دیوارهای فلزی در اطراف آن نصب میکنند و از
بازدید, عکس برداری و گزارشات علنی در اینباره جلوگیری می نمایند.